جنگ روانی
هدف تبلیغات تلاشهایی است در جهت بسیج افكار عمومی در حمایت از قوای مسلح و جنگ، ایجاد روحیه، انگیزه، باور و اطمینان به قوای مسلح، باور به پیروزی، حقانیت و مشروعیت جنگ .
جنگ روانی (propaganda) در طول تاریخ نبردهای بشر به گونهای نقش داشته و در ادامه زمان هر روز استفاده از این روش با توجه به پیشرفت علم و تكنولوژی بیشتر و بهتر شده است. اكنون جنگ روانی درهمه عرصهها از جمله نظامی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و احتماعی جایگاه ویژهای دارد.
در این بحث، گزینه نظامی وامنیتی مورد توجه است؛ وقتی تبلیغات جنگی را واكاوی میکنیم مشاهده میشودكه اولین بار «سان تانسو»ی چینی در كتابش به نام «هنر جنگ»، پنج قرن قبل از میلاد بدان پرداخته و در دیدگاههایش به اهمیت و جایگاه تاثیر تبلیغات بر پیروزی جنگ، توجه کرده است. از آن زمان تاكنون این عرصه مورد توجه و علاقه سرداران جنگ، متخصصین واندیشمندان نظامی وامنیتی نیز بوده است، اما برای اولین بار تبلیغات در جنگ اول جهانی بخشی از استراتژی و مدیریت جنگ و شامل پلان نظامی شد. استراتژیستهای نظامی، مدیران پلانگذاری و روانشناسان، جنگ تبلیغات را مهم دانسته به خاطر استفاده موثر از این عرصه، در صدد تشكیلات مشخص برای آن شدند.
كشور بریتانیا در جنگ اول جهانی دفتری به نام تبلیغات جنگ ایجاد کرد كه همین دفتر در سال ۱۹۱۸ به وزارت اطلاعات ارتقا یافت.
ایالات متحده امریكا دو هفته بعد از پیوستن به صف جنگ در سال ۱۹۱۷ كمیته تبلیغات را ایجاد كرد. آلمانها بعد از شكست در جنگ اول جهانی، یكی از مهم ترین عوامل شكست خویش را فقدان استراتژی تبلیغاتی دانستند، بعد از پیروزی نازیها در سال ۱۹۳۳ هنوز یک هفته نگذشته بود كه هتلر دستور تشكیل وزارتی به نام تبلیغات را داد و یكی از چهرههای مهم نازیها به نام «جوزف گوبلز» در راس آن قرار گرفت. نتیجهاش آن بود که درحالی كه قوای پیاده نظام(متفقین) داخل محل فرماندهی نازیها شده بودند، هنوز جوانان تحت تاثیر تبلیغات حاكمیت، در كوچه پس كوچههای برلین میجنگیدند. اهمیت جنگ روانی و برداشتها از تواناییهای تبلیغات در جنگ اول باعث شد كه در جنگ دوم، استراتژی تبلیغات در اولویت جنگ قرار گیرد ودر كنار بعد نظامی و استخباراتی، ستون سوم پلان نظامی باشد.
در حال حاضر كشورهای مختلف به خاطر تامین منافع ملی شان وتاثیرگذاری بر افكار عمومی جهان و منزوی ساختن دشمنان یا رقیبان شان، صدها میلیون دالر باروشهای گوناگون مصرف میكنند تا از تاثیرگذاری شان بهره برداری بهینه كنند٠
هدف تبلیغات
هدف تبلیغات تلاشهایی است در جهت بسیج افكار عمومی در حمایت از قوای مسلح و جنگ، ایجاد روحیه، انگیزه، باور واطمینان به قوای مسلح، باور به پیروزی، حقانیت ومشروعیت جنگ، تحكیم مشروعیت، دفاع از ارزشها و باورها و همچنین ارتباط مستقیم جنگ به حفظ استقلال، تمامیت ارضی، حاكمیت ملی و قانونمداری نظام و تامین رابطه پیروزی در جنگ به تامین امنیت، توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنكی، اجتماعی، آزادیهای مدنی، تامین حقوق بشری در واقع ایجاد باور، اعتماد، امید واطمینان.
ضد تبلیغات
ضد تبلیغات در واقع تلاشهایی است در جهت خنثا كردن تبلیغات دشمن تضعیف روحیه دشمن افشای ماهیت، اهداف و وابستگی آنان به ویژه تاثیر حملات تخریب كارانه دشمن در زندگی وآینده ی مردم. پس باید پذیرفت كه داشتن استراتژی تبلیغاتی علمی كار آمد، همه جانبه و تاثیرگذار با پیروزی نبرد، ارتباط بدون چون وچرا دارد و میتواند بستر حمایت ملی، منطقهای و بینالمللی را قطعاً فراهم كند. نباید فراموش كنیم كه برد جنگ بر چهار ستون استوار میباشد:
- اول قوای مسلح تعلیم یافته، مجهز وبا انگیزه همراه با مدریت درست جنگ.
- دوم از نظر سیاسی موجودیت یک دیپلماسی فعال علمی و ژرف نگر.
- سوم موجودیت استراتژی تبلیغاتی كار امد.
- چهارم حمیایت مردم آن كشور از جنگ.
بحث من، در مورد جنگ روانی است ورنه هر كدام از موارد اشاره شده با ظرفیت اقتضای موجود خودش جای چندین مقال دارد .
ادامه دارد….