جنگ و صلح در افغانستان
از نظر سیاسی، ایالات متحده به دنبال معرفی مدل سوریه است که دولت افغانستان، طالبان و شبهنظامیان سایر اقوام مانند تاجیکها و ازبیک ها را در وضعیت دایمی جنگ داخلی قرار میدهد
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
افغانستان در شرایط بسیار پیچیده نظامی، سیاسی و امنیتی قرار دارد. خروج نظامیان امریکایی از افغانستان تلاشی برای پایان دادن به جنگ نیست، بلکه حفظ کنترول بر افغانستان از طریق یک استراتژی جدید برای نظارت چین، روسیه و ایران و جلوگیری از یکپارچگی اوراسیا است. علاوه بر این، دولت بایدن و حزب دموکرات در تلاش هستند تا با نمایش اعلان پایان جنگ، سرمایه سیاسی داخلی را به دست آورند.
استراتژی جدید ایالات متحده دارای سه بعد است: از نظر نظامی، ایالات متحده و ناتو نیروهای اطلاعاتی و عملیات ویژه جدیدی را به افغانستان اعزام میکنند که زیر چتر نیروهای امنیتی دولت افغانستان و سایر شبهنظامیان در مبارزه علیه طالبان جابهجا خواهند شد. آنها توسط نیروی هوایی مانند بمب افکنها، هواپیماهای بدون سرنشین و موشکها برای از بینبردن حملات نظامی طالبان و در نهایت جلوگیری از تصرف کشور پشتیبانی میشوند. از نظر سیاسی، ایالات متحده به دنبال معرفی مدل سوریه است که دولت افغانستان، طالبان و شبهنظامیان سایر اقوام مانند تاجیکها و ازبیک ها را در وضعیت دایمی جنگ داخلی قرار میدهد. سپس ایالات متحده تهدیدات امنیتی را علیه همسایگان تشدید میکند تا پایگاههای جدیدی در کشورهای آسیای مرکزی ایجاد کند. از نظر اقتصادی، ایالات متحده برنامههای توسعه و کمکهای منطقهای توخالی را ارائه داده است که عمدتاً با هدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهان و مقابله یا تضعیف ابتکار کمربند و جاده چین انجام میشود.
ایالات متحده به آینده افغانستان و منافع آن اهمیت چندانی قایل نیست، بلکه آن را به عنوان یک دژ مستحکم با ارزش جئواستراتژیک میبیند. این امر برخلاف دیدگاه چین، روسیه، ایران، پاکستان، تاجیکستان، ازبیکستان و سایر کشورهایی است که روابط عمیق تاریخی و فرهنگی با مردم افغانستان دارند و بنابراین، واقعاً صلح، توسعه و رفاه را میخواهند. آنها با هم متحد میشوند تا شرایط مناسبی را برای این کار ایجاد کنند. از نظر نظامی، این کشورها برای جلوگیری از ورود نیروهای امریکایی از طریق سازمان همکاری شانگهای به آسیای مرکزی تلاش میکنند. از نظر سیاسی، آنها به طور فعال با دولت افغانستان و طالبان ارتباط برقرار میکنند تا مذاکرات صلح میانافغانی را با هدف ایجاد یک دولت ایتلافی که از منافع همه طرفها نمایندگی کند، ارتقا دهد. وقتی زمینه مساعد شود، افغانستان قادر خواهد بود بدون نفوذ ایالات متحده، رهبری و مالکیت روند صلح و توسعه را در دست داشته باشد.
صلح و توسعه دو روی یک سکه هستند. بدون صلح، توسعهای امکانپذیر نخواهد بود. به همین ترتیب، بدون توسعه هیچراهی برای اطمینان از صلح وجود ندارد.
در اوایل جون، دولتهای چین، پاکستان و افغانستان بیانیه مشترک مهمی را در رابطه با احداث بزرگراهی که کابل را به پیشاور پاکستان متصل میکند، صادر کردند. این امر افغانستان را به راهرو اقتصادی چین و پاکستان متصل میکند. در بیانیه مشترک همچنین از بازگشت سریع طالبان در چوکات سیاست افغانستان استقبال شده و این بدان معناست که طالبان از پروژه زیرساختهای ادغام منطقهای که توسط چین هدایت میشود حمایت کرده و در آن مشارکت خواهند کرد.
موفقیت بزرگ راهروی اقتصادی چین و پاکستان، اسلامآباد را به قطب اقتصادی در جنوب آسیا تبدیل کرده است. ایران روابط اقتصادی خود را با چین، آسیای میانه و آسیای جنوبی از طریق این راهرو تقویت کرده است. در ۱۶ جولای، روسیه و پاکستان توافقنامهای را برای خط لوله گاز ۱۱۰۰ کیلومتری بین کراچی و لاهور امضا کردند. این پروژه ۳ میلیارد دالری که انتظار میرود تا پایان سال ۲۰۲۳ تکمیل شود، گاز مایع وارداتی از قطر را انتقال میدهد. سرمایهگذاری روسیه در این پروژه بزرگ، راهرو اقتصادی چین و پاکستان را بیشتر تقویت میکند و تأثیر مثبتی بر آینده افغانستان خواهد داشت. جنگ یا صلح در افغانستان بازتاب موفقیت یا شکست استراتژی ایالات متحده در قبال اوراسیا است. چین، روسیه، پاکستان و ایران، قدرتهای اوراسیا، با روابط قوی نسبت به یکدیگر به ثبات و صلح منطقهای متعهد هستند – پویایی که به چشمانداز صلح در افغانستان نوید میدهد.