«در پایتخت فراموشی» کتاب پرفروش نمایشگاه هرات
«پایتخت فراموشی» کتاب خاطرات و حاشیه نویسیهای محمد حسین جعفریان فلمساز ایرانی، به کابل و پنجشیر است.
«پایتخت فراموشی» کتاب خاطرات و حاشیه نویسیهای محمد حسین جعفریان فلمساز ایرانی، به کابل و پنجشیر است.
این کتاب در نمایشگاه کتاب هرات جزو آثار پرفروش قرار گرفت و اهل کتاب و مطالعه در افغانستان از آن استقبال خوبی کردند.
به نقل از سوره مهر، کتاب «در پایتخت فراموشی»، یادداشتهای یکی از آن سفرهای محمدحسین جعفریان به کابل با بهروز افخمی برای شرکت در اولین سالگرد شهادت «احمدشاه مسعود» از جمله آثاری است که مورد استقبال مخاطبان در نمایشگاه هرات قرار گرفته است.
جعفریان در مقدمه این کتاب مینویسد: «احمد شاه مسعود نهم سپتمبر ۲۰۰۰ یا بیستم شهریور ماه(سنبله) ۱۳۸۰ ترور شد. من تیرماه همان سال به مدت یکماه میهمانش بودم و سریال مستند «حماسه ناتمام» یا «شیر دره پنجشیر» را درباره او ساختم. حمایت چند روز زندگی او در خطوط مقدم جبهه. این مستند پاییز همان سال از شبکه یک تلویزیون ایران پخش شد. اوایل تابستان ۱۳۸۰، طالبان بیش از ۹۰ درصد افغانستان را تصرف کرده بودند. تنها استان بدخشان در شمال شرق این کشور در کنترول مخالفان به فرماندهی احمدشاه مسعود بود. مسعود را دو خبرنگار عرب با ملیت الجزایری و تونسی و با گذرنامه بلژیکی در یک عملیات انتحاری ترور کردند.
پیامد ترور مسعود، حادثه یازده سپتمبر بود و پس از آن امریکا به افغانستان حمله کرد. امریکا و همپیمانانش طومار طالبان را در هم پیچیدند و در کنفرانس «بن» مقرر شد، حامد کرزی رییس جمهور افغانستان شود.
در شهریور ماه(سنبله) ۱۳۸۱ دولت افغانستان و بنیاد تازه تاسیس «احمدشاه مسعود» نخستین سالگرد شهادت او را در مراسمی با شکوه گرامی داشتند. در حالیکه تنها چند ماه از استقرار حکومت جدید در کابل میگذشت. این مراسم در سالهای بعد هم ادامه یافت. اما نوبت اول آن به دلایل بسیار، اهمیتی مضاعف داشت. صدها چهره بینالمللی از سراسر جهان به افغانستان و کابل دعوت شدند که قریب یک دهه در آتش جنگهای خانمانسوز داخلی سوخته بود. نگارنده نیز آن سال و چند نوبت دیگر به این مراسم دعوت شده و دوبار در آن شرکت کرده است، از جمله در نخستین سال برگزاری آن در شهریور ۱۳۸۱٫ این کتاب رهآورد آن سفر است. تابستان سال ۸۰ من در شمال افغانستان مستندی از زندگی احمدشاه مسعود ساخته و میهمان او شده بودم و یک سال بعد در حالی به این کشور برمیگشتم که میهمان مراسم سالمرگ او بودم.»
این کتاب در شش فصل نوشته شده است. فصل اول که «از تهران به کابل» نامیده شده است با عناوینی مانند من آخرین نفر بودم، دکتر مشاهد؛ سفیر مهربانی در تهران!، مدیر اعتبار، با کت و شلوار و کراوات، هو بیا در جان! منع است! و … روبرو هستیم. فصل دوم هم با عنوان «کابل؛ چندماه پس از خروج طالبان» هم روایتگر نایت کلوپ در کابل، دوزخ بلند چقدر باید سوزد، ای دوتا مرتکه از ادان آمدن!، لیفههای بیشمار یک افغانی سوییسی و چندین فصل دیگر است. فصل سوم به آغاز سیمینار باز میگردد و از خاطرات رییس جمهور تا هومرتکه! مه «گل ممد» و به پیام نامرئی آقای خاتمی به سیمینار مسعودشناسی میرسد.
«از کوهسنگی(کوته سنگی) تا پارک زرنگار» هم فصل چهارم این کتاب است و از مخملبافها در کابل، برمک و سمیرا، چنگیزخان یک آدم ایلیایی است، بسمالله خان کپی احمدشاه مسعود است تا چند بخش دیگر را دربر میگیرد. « سفر به پنجشیر» با نگاهی به سفر جبهه قوماندان بصیر و ملابرادر، جعل عنوان در بازار کابل، تحفه تهران در پنجشیر، فیلم فارسی همه جا هست و فصل ششم به «بازگشت به کابل و حکایت آخرین روزها» با بیان ضیافت شام در سفارت ایران، جادوی بهروز افخمی در پس کوچههای شبانه کابل تا خداحافظ کابل! خداحافظ شاه مسعود پیش میآید و کتاب در ۲۴۶ صفحه به پایان میرسد.
در بخش «فیلمفارسی همه جا هست» میخوانیم: احمدشاه مسعود در روستای پدری خود به نام «جنگلک» در اوایل دره پنجشیر مدفون شده است. بناست که در آنجا مراسمی برپا شود و سپس یکی از رهبران احزاب سخنرانی کند. کاروان مدعوین از هر دهکدهای که میگذرند، مردم با احترام و صمیمیت بسیار، دست به سینه در دو سوی کنار جاده ایستادهاند. منظره تماشایی و منحصر به فردی است! پارچه سیاه از همه جا آویخته و تصاویر گوناگونی از مسعود را به در و دیوار چسباندهاند. ما در همین حال به بخش وسیعی از دره میرسیم. سمت راست ما، در آن سوی رودخانه عده زیادی مشغول کارند. چادر باشکوهی برپاشده و کمی آن سوتر صدها دیگ و آشپزهای فراوانی که اطراف هر دیگ سرگرم کارند. گویا مراسم مردمی در این جا برگزار میشود و اهالی دره برای محفل سالگرد و صرف ناهار خود را به این مکان میرسانند. در راه، یکی از افغانهای همراه من درباره سخنرانی چنگیز پهلوان میپرسد. قبلاً برای شما از سخنرانی ایشان گفتم.
جعفریان آغاز سفرش به افغانستان را چنین بیان میکند:« بهروز افخمی در این سفر همراه من شد. او در آن روزگار نماینده مردم تهران بود. همراهی او در این سفر هم برای من مغتنم بود و هم او. تجربه سفر به کابل، چند ماه پس از آنکه از طالبان پس گرفته شده بود و شرکت در چندین محفلی چیزی نبود که افخمی با روحیاتی که دارد از خیر آن بگذرد، البته در آن محفل بزرگوارانی دیگر نیز از ایران میهمان بودند. چون استاد فرهیخته، بزرگوارانی که گاه یادی از آن ها شده است. نخستین ماه های حکومت حامد کرزی و شروع تاریخ افغانستان پس از جنگ است.»