دنیای بیثبات، افزایش بودجه نظامی و قطببندیهای خطرناک جهان
اگر کشورهای قدرتمند جهانی با هوشیاری و تدبر عمیق وضعیت موجود را مدیریت نتوانند هیچ تضمین وجود ندارد برای این که استراتژی رفتن تا آستانه جنگ و دوباره عقب کشیدن، برای همیشه کارا باشد.
گزارش تازهای که سالنامه «میلیتاری بالانس» در مورد وضعیت بودجه نظامی کشورهای مختلف جهان در سال ۲۰۱۹ میلادی منتشر کرده، حاکی از افزایش ۴ درصدی بودجه نظامی کشورها در این سال نسبت به سال ۲۰۱۸ است.
در این گزارش تصریح شده که کشورهای چین و امریکا همچنان بیشترین بودجه نظامی را دارند و اتحادیه اروپا نیز برای نخستین بار پس از بحران مالی ۲۰۰۸ به افزایش بودجه نظامی روی آورده است.
تحولات مختلف عامل این رویکرد خوانده میشود. جهان در حال قطببندیهای جدید است و احتمال آن میرود که تجربه جنگ سرد باز تکرار شود.
باید مروری داشته باشیم به قرن بیستم، دو جنگ جهانی و دوره جنگ سرد میان شوروی سابق و ایالات متحده امریکا تا به یک دیدگاه واضح در مورد وضعیت کنونی جهان در بعد نظامی دست یابیم.
قرن بیستم میلادی هرچند زمانه پیشرفت و توسعه سرسام آور بشر در عرصههای تکنالوجی بود، ولی این قرن دو جنگ جهانی، جنگ سرد، استعمال بمب هستهای و بحران موشکی کیوبا را نیز در خود جای داده بود. در این قرن دو بار نظم جهانی قرن نزدهمی بر هم خورد، مرزهای کشورها دوباره و سه باره ترسیم شد و استعمار پیر از آسیا و افریقا رخت بر بست.
تمام بحرانها و جنگهای ویرانگر قرن بیستم در کنار دیگر عوامل، فقط یک عامل خیلی کلان داشت- رقابت تسلیحاتی.
بشر همواره در پی برتری نظامی بر طرف مقابل بوده است. در اوایل قرن بیستم رقابت تسلیحاتی با چاشنی حاکمیت ملی در اروپا جنگ جهانی اول را رقم زد. این جنگ از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی ادامه یافت و تاثیران آن تا سالها باقی ماند.
هرچند جنگ در ۱۹۱۸ خاتمه یافت، ولی آتش زیر خاکستر آن تا ۱۹۳۹ تازه ماند و در این سال جنگ جهانی دوم آغاز شد. این جنگ که مدت ۶ سال ادامه یافت، در تاریخ بشر تاکنون مخرب ترین و وحشتناک ترین جنگی بوده که رخ داده است. در این جنگ برای نخستین بار بمب هستهای استعمال شد، بیش از ۶۰ میلیون نفر کشته و نظم جهانی ماقبل بر هم خورد. این جنگ نیز برخاسته از رقابت تسلیحاتی بود که در میان کشورهای اروپایی و امریکا شکل گرفته بود.
در دوره جنگ سرد رقابت تسلیحاتی ادامه یافت و جنگ کوریا، جنگ ویتنام، جنگ افغانستان، جنگ عراق و ایران، جنگ چچن خرده جنگهایی در افریقا محصول این دوره است. سرانجام با فروپاشی شوروی سابق، جهان نفسی به راحتی کشید و جهان دو قطبی دوره جنگ سرد خاتمه یافت.
پس از گذشت کمتر از سه دهه اما، جهان بار دیگر در حال دو قطبی شدن است. رقابت تسلیحاتی کماکان ادامه مییابد و رقابت اقتصادی نیز بر آن افزوده شده است.
اکنون کشورهایی نظیر چین و ایالات متحده درگیر رقابت و حتا جنگ تجاری، تلاش برای کسب برتری نظامی در سطح جهان هستند، هند به یک قدرت آسیایی تبدیل شده، روسیه دوباره سودای احیای امپراتوری شوروی در سر دارد، برازیل در امریکا جنوبی میرود که به یک قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی مبدل شود، ایران در منطقه خاورمیانه قدرت موشکی مهیبی دارد و اختلافات میان اتحادیه اروپا رخنه نموده است.
قطب بندیهای جدید نظامی و سیاسی در جهان در واقع خطرناک تر از قرن بیستم است. در آن دوره برخی ابزارهای جنگ ابتدایی بود، ولی اکنون بشر به ابزارهایی دست یافته که میتواند به صورت لوکل( محلی) خطرناک تر از آن دوره باشد. اکنون به نظر میرسد که روسیه، چین، ایران در محور قطب جدید قرار دارد. امریکا و بریتانیا در قطب مخالف و کشورهای اروپایی، حوزه خلیج فارس، اقیانوسیه، شرق دور، امریکا جنوبی و افریقا یا بینابین حرکت میکنند و یا به یکی از دو قطب موجود متمایل هستند.
جهان در خطرناک:
هرچند قرن بیستم خونین ترین دوره حیات بشر در روز زمین حساب میشود، ولی اکنون ابزارها و استراتژیهای جنگی و صفآراییها تغییر کرده و میتوان گفت که جهان در خطرناک به سر میبرد.
قطببندیها بیشتر مبتنی بر استراتژی رفتن تا آستانه جنگ رویا روی، جنگ نیابتی، جنگ اقتصادی، جنگ سایبری و حوزه سیاست استوار است.
نمونهها موفق چنین جنگهایی در افغانستان، خاورمیانه، تقابل چین و امریکا در حوزه اقتصاد، تحریمهای ایران از سوی امریکا و تقابل امریکا و روسیه در شرق اروپا و خاور میانه بیشتر به چشم میخورد.
نویسنده به این باور است که نظم نوینی که در حال شکل گرفتن است، جهان را به سوی خطرناک سوق داده و نخستین تهدید آن متوجه کشورهای کوچکی نظیر افغانستان است که در چنین جهان به شدت قطب بندی شده باید جانب همه طرفها را نگه دارد.
اگر کشورهای قدرتمند جهانی با هوشیاری و تدبر عمیق وضعیت موجود را مدیریت نتوانند هیچ تضمین وجود ندارد برای این که استراتژی رفتن تا آستانه جنگ و دوباره عقب کشیدن، برای همیشه کارا باشد.