وقتی دو سال قبل درین زمینه تحقیق میکردم، دریافتم که شاید هیچ مسئلهای درین حد و اندازه، برای موافقین و مخالفین خود در تاریخ صد سال پسین کشور اتهامزا و دردسرساز نبوده باشد .
همه مسایل را نمیشود اینجا نوشت، اما میتوان گفت که دو خط بزرگ “دیورند خواهی آشتیناپذیر ” و برعکس آن بیشتر از همه، با اینکه تیغهای اتهام به جان خریدهاند، از موضع خویش عقبنشینی نمیکنند .
حساسیت طوری است که اگر یکی بگوید دیورند مرز رسمی افغانستان با پاکستان است، میگویند اینها پاکستانیزده و بیغیرتاند و در فکر از کیسهی خلیفه بخشیدنِ بخش بزرگی از یک قوم و جغرافیای افغانستان به کشور دیگر و …
اگر دیگری بگوید که دیورند مرز رسمی نه، بلکه خط اجباری است که به واسطه استعمار انگلیس، بر حاکم وقت افغانستان قبولانده شده بود تا این معضل برای همیش زمینه باشد برای مداخله و تجاوز آن کشور استعماری بر منطقه، میگویند که اینها از واقعیت تاریخ چیزی نمیدانند و برای تفوقطلبی بیجا، دست به دعوای بیهوده میزنند و …
در حالیکه “هزار رشتهی باریکتر ز مو اینجاست” اکثر مردم ما خوانده و نخوانده، فهمیده و نفهمیده بر سر این مسئله یک دیگر خود را به گونههای خصمانه مخاطب قرار میدهند و به فکر گرهگشودن از اصل مشکل نیستند .
بسیاری از دولتمردان گذشته و حال افغانستان نیز، پرداختن به این مسئله را بمثابه دستزدن به خانه زنبور تلقی کردهاند.
این معضل، بخش عمده و بزرگ مشکل ما و پاکستان را میسازد و نیاز میرود تا قاطعانه به آن پرداخته شود(پذیرفتن، نپذیرفتن و یا راه حل دیگر)
به نظر نگارنده، هر زمامداری که بتواند برای این ماجرا نقطه پایان پیدا کرده و از گزند آن به سلامت عبور کند، مقتدرتر از عبدالرحمن خان در افغانستان حاکمیت خواهد کرد .
امروزه فکر میکنم بیشتر، این موضوع رنگ و بوی قومی به خود گرفته و آهسته آهسته از یک داعیه ملی کوچکتر میشود. اگر این کوچکتر شدن، نقیصه تلقی شود، گناه آن در قدم اول به دوش آنهاییست که برای بهرهبرداریهای حزبی، گروهی و قومی خویش تا حد شخصیکردن آن اغراق کرده اند، وگرنه در گذشته خیلی از رهبران غیر پشتون هم قانع به پذیرش مرز دیورند به صورت رسمی آن نبودند که موافقان پر و پا قرص امروز رسمیتیافتن این مرز، پیروان بیشک و شبهی آن رهبران نخستین، خویش را به حساب میآورند .
پس بحث دیورند خیلی پیچاپیچ است و آن را سطحی و ساده نگیریم. هرچند دیدگاه و طرز برداشت هرکسی میتواند محترم باشد !
بنده در همان تحقیقی که انجام دادم، نتیجه را بر حل مسئله نهادم، تا پذیرفتن یا نپذیرفتن دیورند بحیث مرز رسمی افغانستان با پاکستان.
من همیشه داغشدن این بحث را در مجامع سیاسی و روشنفکری مان به خیر مردم و کشور میدانم، تا حاکمان ما توجه شان مبذول شود به حل اصلیترین مشکل افغانستان که اگر همینطور باقی بماند، خونها و قربانیهای فراوان دیگری از مردم ما را به پای خود خواهد ریخت!
نویسنده: برنا صالحی