روند صلح هزینه سنگینی دارد، اکنون زمان خطر کردن است
اطمینان دادن برای تحرک روند صلح دیگر کافی نیست. اکنون وقت آن است که طالبان فوراً با نمایندگان جمهوری اسلامی افغانستان بنشینند تا به یک حل و فصل سیاسی دست یابند و آتشبس جامع اعلان کنند.
مردم افغانستان صلح میخواهند. این تقاضای همیشگی و مهمترین اولویت ما طی چهار دهه و برای اکثریت، تمام عمر شان بوده است. در ماه جون سال ۲۰۱۸، حکومت افغانستان و مردم با برقراری نخستین آتشبس کشور پس از ۲۰۰۱، برای صلح خطر را به جان خریدند. این آتشبس به ما اجازه داد برای سه روز نه تنها خواهان صلح باشیم، بلکه با آن زندگی کنیم. طی دو سال گذشته، ما در پی دستیابی به صلح، خطرات متعددی را پذیرفیتم، زیرا توان پرداختن هزینه ناکامی را نداریم.
هفته گذشته، ما تصمیم گرفتیم به خاطر صلح خطر دیگری را نیز بپذیریم. بعد از آزادی ۴ هزار و ۶۰۰ زندانی طالبان، برای تسهیل و برآورده نمودن شرایط خاص توافقنامه ۲۹ فبروری امریکا و طالبان، با مسئله دشوار آزادسازی ۴۰۰ زندانی باقیمانده که محکوم به جرایم جدی، از جمله قتل مردم افغانستان و اتباع جامعه بینالملل هستند، مواجه شدیم. به ما اطمینان داده شد که آزادی آنها، آخرین تقاضای طالبان را قبل از مواجه شدن با ما (حکومت افغانستان) در میز مذاکره، برآورده خواهد کرد.
این خطری نبود که من به تنهایی بتوانم هم از لحاظ اخلاقی و هم از لحاظ قانونی و بدون مشوره با مردم افغانستان، آن را بپذیرم. اوایل همین هفته، ۳ هزار و ۴۰۰ زن و مرد از سراسر ولایتهای افغانستان و از تمام اقشار جامعه، در حضور رهبران سیاسی کشور، در تالار لویه جرگه گردهم آمدند تا بحث و تبادل نظر کنند. آنها تصمیم گرفتند آزادی این زندانیان را تأیید کنند و روز بعد، من حکم آزادی آنها را امضا کردم. این تازهترین و شجاعانهترین ریسک مردم افغانستان برای رسیدن به صلح بود.
در سال ۲۰۱۸، ما میدانستیم صلح هزینه گزافی دارد، اما نمیدانستیم این هزینهها چه خواهد بود. اکنون میدانیم و بهای سنگینی برای صلح پرداختهایم. هزینه آزاد نمودن این ۵ هزار زندانی، گذشته از همه چیز، به معنی انکار عدالت و عدم مرهم گذاشتن به زخمهای خانوادههای قربانیان بود. از ماه مارچ بدینسو، ما بهای صلح را با تشدید خشونتها از سوی طالبان پرداختهایم. طبق آمارهایی که داریم، طی پنج ماه گذشته، در حالی که نیروهای امنیتی افغانستان حالت تدافعی داشتند، طالبان و گروههای تروریستی وابسته به آن (که طالبان هنوز آشکارا با آنها قطع رابطه نکرده) ۱۲ هزار و ۲۷۹ تن از نیروهای امنیتی و غیرنظامیان را کشته یا زخمی کردهاند.
دهها هزار نفر از مردم افغانستان، به شمول حتی کوچک ترین، باارزشترین و بیگناهترین ما، با جان خود، هزینۀ آن را پرداختیم.
ما بهای آن را پرداختهایم. اکنون منفعت صلح باید از آن مردم افغانستان باشد.
اکنون به رغم خشونتها، مردم افغانستان با تجدید اراده برای صلح، رابطه قویتر بین دولت و شهروندان، با هماهنگی بهتر با شرکای بینالمللی و با اتحاد رهبران سیاسی به میز مذاکره میآیند.
اطمینان دادن برای تحرک روند صلح دیگر کافی نیست. اکنون وقت آن است که طالبان فوراً با نمایندگان جمهوری اسلامی افغانستان بنشینند تا به یک حل و فصل سیاسی دست یابند و آتشبس جامع اعلان کنند. ما طالبان را به عنوان بخشی از واقعیت خود میدانیم و کاملاً متعهد هستیم برای جای دادن این واقعیت به توافق سیاسی برسیم. در عوض، طالبان نیز باید حقایق افغانستان امروز را بپذیرد. طالبان باید برای حفظ و گسترش دستاردهای ۱۹ سال گذشته مردم افغانستان، از جمله، برای منفعت هزاران جنگجوی طالبان، پناهجویان و عودتکنندگان که باید فوراً در جامعه ادغام شوند، با ما همکاری کنند.
جامعه جهانی به عنوان زمینهساز و میانجیگر این گفتوگوها نقش مهمی را بازی خواهند کرد، و اینکه اطمینان حاصل میگردد که این حرکت و سطح بازی حفظ میشود. شرکای بینالمللی ما باید به خاطر ارزشها و اصولی که ما همه طی ۲۰ سال گذشته بالای آن سرمایه گذاری کردیم، محکم ایستاده شده و به حمایت خود ادامه دهند.
نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان تنها به خاطر حفظ و محافظت ار کشور قربانی نمیدهند، بلکه اهداف ضدتروریزم را که ماموریت مشترک ایالات متحده و جامعه جهانی نیز است، دنبال میکنند. نیروهای ما از ماه جنوری سال ۲۰۱۵، تمام مسئولیت عملیاتهای نظامی را از نیروهای خارجی بر عهده گرفتند و از آن زمان به بعد، حکومت افغانستان متعاقباً اقداماتی را روی دست گرفت تا بار مالیهدهندگان امریکایی کاهش یابد. ما از ایالات متحده و شرکای بینالمللی برای حمایت دوامدار شان از نیروهای امنیتی سپاسگزار هستیم؛ چنانچه این حمایتها برای پیشبرد روند صلح حیاتی است.
ما با ایالات متحده و شرکای بینالمللی در زمینه برایند گفتوگوها با طالبان، دیدگاه مشترک داریم: یک افغانستان با حاکمیت، متحد و دموکراتیک که در آرامش با خود، منطقه و جهان بوده و توانایی حفظ و گسترش دستاوردهای دو دهه گذشته را داشته باشد.
ما همه باید برای دستیابی به این دیدگاه، گردهم آییم و متحد شویم. این امر به قوت متفاوت نسبت به جنگ نیاز دارد. این مهم نیازمند تمرین صبر، سازش و پرداخت هزینه برای صلح است. اما شکست در دستیابی به صلح پایدار، یک انتخاب نیست؛ این شکست قیمت مرگباری را در پی خواهد داشت، قیمتی که مردم افغانستان و شرکای بینالمللی توان پرداخت آن را ندارد.