غنیمتی را که به شتاب از ما گرفتند
در روزگارِ مخنثپروری در سیاست و زد و بندهای قومی، اصل حضور کاظمیها جرم نابخشودنی به حساب میآید و میآمد، چه رسد به این که او حرفی برای گفتن داشته باشد و بینش و منشی که بتواند جامعه غرق تا گلو را داعیه نجات باشد.
در روزگاری که کباده کشان قومیِ سیاست؛ با ولعِ سیری ناپذیر نان به نرخ روز میخوردند و می خورند، وجود شهید کاظمی غنیمتی بزرگ و دست نیافتنی برای این مردم بی سروسامان بود.
نمیدانم چرا این اسطوره سیاست مردمی و ملی را با این سرعت و شتاب از ما گرفتند و چه دستانِ ناپاکی آن سیدِ سند و قویم را به خاک و خون کشید. قدر مسلم آن است که نفس وجود کاظمی و ارزشهای استتار یافته در شخصیت او؛ نفی خیلی از انسانهای بیمایه و بیآبرو در این خرابآباد بود. در روزگارِ مخنثپروری در سیاست و زد و بندهای قومی، اصل حضور کاظمیها جرم نابخشودنی به حساب میآید و میآمد، چه رسد به این که او حرفی برای گفتن داشته باشد و بینش و منشی که بتواند جامعه غرق تا گلو را داعیه نجات باشد.
کاظمی از نادره مردان این چنینی روزگار بود. سیاست و اخلاق؛ با دین و تعهد ملی یک جا در وجود او سرشته شده بود. او آن چه را که میگفت با صداقت در سیاست و کیاست همراه کرده بود. او هم دَینِ دینی داشت و هم درد ملی و هم درک فراقومی. جهاد و مقاومت در قامت او تفسیر واقعی میشد. دروغ و حرام زادگی و حرامی خویی در اراده و بینش و کنش او هیچ جای نداشت. او صادقِ صدیق در سیاست و اداره بود. دانش و بینش این کار را نیز داشت.
مخالف جفنگخویی و ماجراجویی در اجتماع و اداره بود. سینهای فراخ و گشاده، در شنود و هضم مخالفانش داشت
انصافاً در همه چیز بروز بود و آمادهای هرنوع اقدام شگرف در هر عرصه و میدان. کارنامه کاظمی در همه ساحات پر از خیر و خوبیها است. فرهنگ و منش دینی همراه با صداقت ملی در وجود او یک جا به اعتلا رسیده بود.
اگر او بود و ادامه مییافت خیلی از نارواییها و ناهنجاریها نبود. منطق شگرف و عمل شفاف او مزاحم مخنثانِ در سیاست و اعمال یک جانبه تکتباری و تباراندیشی به شمار میرفت.
او با دروغ و درفش و دغلگرایی در منازعات تبارسالارانه به شدت مخالف بود و راه حل در این دیوانهآباد و جنون سالاری را چیزی دیگری میدانست. قبیلهسالاران و مخنثانِ در سیاست و عمل قومی به فطانت این حقیقت را درک کرده بودند که حضور امثال شهید کاظمی هیچ گاه به سود آنها در این شوربازار وقیح و قبیح نیست. به این لحاظ او را به سرعت از میدان و میان برداشتند؛ تا به خُرده آرمانهای قومی و طایفهای خود در سیاست زودتر برسند و تا مافیای دروغ و دغل؛ هم چنان بتواند چار نعله به سمت ناکجا آباد در این مخوفگاه عظیم بتازد.
خدایش رحمت کناد!