لغو گفتوگوهای صلح؛ کدام سناریوها محتمل است؟
امریکاییها نیاز دارند در افغانستان باشند، آن ها نه به خاطر خود افغانستان نه به خاطر چین و حتی ایران که بیش از همه به خاطر پاکستان و بمبهای اتومی پاکستان و احتمال افتادنش به دست بنیادگراهای افراطی مجبورند در نزدیک ترین منطقه به پاکستان باشند.
گفتوگوهای صلح ناگهان قطع شد اما نمیشود گفت لغو هم شده باشد، معمولاً این نوع مذاکرات مثل بازی موش وگربه است، دیدار مینمایند و پرهیز میکنند. هر دو طرف برای گرفتن امتیازات بیشتر از هر نوع فشاری استفاده میکنند. طالبان از حربه کشتن و امریکا از کشتن و کشتن. اما به هر صورت این قصه به سرانجام میرسد و امریکاییها با طالبان به صلح میرسند. امریکاییها نیاز دارند در افغانستان باشند، آن ها نه به خاطر خود افغانستان نه به خاطر چین و حتی ایران که بیش از همه به خاطر پاکستان و بمبهای اتومی پاکستان و احتمال افتادنش به دست بنیادگراهای افراطی مجبورند در نزدیک ترین منطقه به پاکستان باشند.
پاکستانیها که با هر بازدید آژانس، بمبهای اتمی را به راکتهای سرشانهای بستهاند و از جایی به جایی انتقال میدهند، چنین پاکستانی چطور قابل اعتماد است؟ پاکستانی که حاضر است جنرالانش برای پول بیشتر ( به خاطر یک مشت دلار بیشتر) همین اسلحهها را به هر کسی بفروشند، فردا یک خرپول عرب اگر خواب نما شود که کفار و کفار نماها باید قتل عام شوند، در پاکستان معامله میتواند جوش بخورد. برای این امریکا و همه جهان از پاکستان میترسد و همان طور که برای ایران، خلیج و قرارگاه «سنتکام» را دارند برای چین آسیای میانه و قرارگاه کی ۲ را دارند برای پاکستان بگرام را.
جدا ازین همان طور که رییس جمهور ترامپ در روز تحلیفش گفته بود، باید از ثروت افغانستان جبران مافات کنند. جنگی که خودشان کرده و برای منافع خودشان است نمیتوانند سودش را به چین بدهند.
به هر حال، مذاکرات از سر گرفته میشود و درین لغو موقت، سود بیشتر را اشرف غنی و تیمش بردهاند که به شدت امیدوار به انتخاباتند .
حالا انتخابات برگزار میشود، انتخاباتی که به جنجال میکشد و در نتیجه دو سناریو محتمل است یا جنگی داخلی یا حکومتی رنگین کمانی .
سناریوی سوم اما، با تجمع سران جمعیت در هرات حدس زده میشود، نمیتوان گفت این سران خودجوش به هم رسیدهاند که اگر چنین باشد سالها نمیشود. آقای کرزی و اتمر هم بیرون از گود هستند اینها کسانی نیستند که بیرون بمانند، بنابراین احتمال شکل گرفتن یک جبهه ضد طالبانی هم وجود دارد، جبههای که احتمالاً باز دو شقه مخالف هم داشته باشد. در یک سو، اتمر و مجاهدین، در سویی دیگر نبیل و روشنفکران.