مارشال چهره درخشان دوره جهاد و پساطالبانی کشور
در واقع، پس از شهادت احمد شاه مسعود و استاد برهانالدین ربانی، تمام چهرههای جهادی و مجاهدین کشور بر محور مارشال جمع بودند و روی همین علت در حکومت کرزی، مجاهدین افغانستان رابطه خوبی با حکومت پیشین داشتند.
چهارمین سالروز وفات مارشال محمد قسیم فهیم، معاون اول ریاست جمهوری پیشین روز گذشته در بخشهای مختلف کشور با شعار « همدیگر پذیری » برگزار شد. در سیاست افغانستان تاکید روی همدیگر پذیری در حالی صورت میگیرد که افغانستان کنونی از نبود اجماع ملی به شدت رنج میبرد و حتی حکومت را تا مرز سقوط پیش برده است.
مارشال محمد قسیم فهیم بدون شک از چهرههای درخشان نظام نوین کشور و دروه جهاد و مقاومت در افغانستان است.
نظر به روایت همسنگرانش، مارشال فهیم وحدتگرا بود و شعار « همدیگر پذیری » از اولویتهای فکریاش شده بود.
با آن که داکتر سپنتا در کتاب «روایتی از درون»، نوشته است که مارشال فهیم به دموکراسی باور نداشت، اما وقتی به صحبتهای او گوش دهید، با عکس آنچه آقای سپنتا نوشته است، مواجه میشوید.
اما آنچه حکومت وحدت ملی را دچار بحرانهای کلان سیاسی ساخته است، نداشتن پایگاه وسیع مردمی و سیاسی است. معاونین اشرف غنی، هیچ کدام درایت سیاسی و اقتدار مارشال فهیم را ندارند.
من اخیراً به یک نوار تصویری مارشال فهیم، گوش دادم و شنیدم او در صحبتهایش به شدت تاکید روی اجماع ملی در افغانستان دارد. از سخنان وی این طور بر میآید که ایشان به داشتن اجماع ملی به منظور ساختن افغانستان واحد عقیده راسخ داشته است.
مارشال فهیم به حیث معاون اول در حکومت کرزی، یکی از عوامل مدیریت انتخابات پارلمانی سال ۱۳۸۹ بود. آن انتخابات مثل انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به تنش کشیده شد، اما حامد کرزی توانست به یاری مارشال فهیم، پراکندهگی سیاسی ناشی از آن تنش را حل کند.
شماری تاکید دارند که مارشال افغانستان، با ایستادن در کنار رییس جمهور کرزی پایههای حکومت آن زمان را وسیع ساخته بود.
توسعه پایههای سیاسی و اجتماعی حکومت یکی از شعارهای مهم کمپاین حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ نیز بود و مارشال فهیم در این کمپاین و مدیریت پسلرزههای انتخابات ریاست جمهوری آن سال، نقش مهمی را بازی کرد.
این چهره وحدتگرا همواره میگفت که در موجودیت جنگ، دولت در افغانستان شکل نخواهد گرفت.
با سقوط حکومت داکتر نجیب، مارشال فهیم وزیر امنیت و تعیین شد. اوضاع آن روز افغانستان مصداق روشن بیدولتی بود. وحدت سیاسی افغانستان از میان رفته بود. گروهها و دستههای مسلح، حکومت را به رسمیت نمیشناختند. در آن زمان هر تنظیم و فرماندهی برای خودش حق حکومت کردن بر کل کشور قایل نبود و نمیخواست که نیروهای سیاسی دیگر نیز در اداره مملکت شریک باشد.
اما در آن زمان گروهها و دستههای نظامی، خودشان را فاتح جنگ بر ضد شوروی تصور میکردند و هر کدام خود را مستحق حکومت کردن میدانست. پس از ظهور طالبان، آهسته آهسته در ذهن و آگاهی برخی از فرماندهان، از جمله مارشال فهیم ضرورت تشکیل حکومتی با پایههای وسیع درک شد. در آن زمان داکتر نجیب در دفتر سازمان ملل متحد در کابل زندهگی میکرد و مارشال فهیم، وزیر امنیت بود.
مارشال فهیم، تلاش کرد تا شماری از رهبران جهادی افغانستان را که در آن زمان از اقتدار خاصی برخوردار بودند و نمیخواستند به توافقنامه «بن» و سپردن زعامت تن دهند، وا داشت تا به توافقنامه تمکین کنند.
در واقع، پس از شهادت احمد شاه مسعود و استاد برهانالدین ربانی، تمام چهرههای جهادی و مجاهدین کشور بر محور مارشال جمع بودند و روی همین علت در حکومت کرزی، مجاهدین افغانستان رابطه خوبی با حکومت پیشین داشتند.
باری جنرال دوستم، رهبر ترکتباران افغانستان در محاصره حامد کرزی قرار داشت که با دخالت مارشال فهیم، قضیه حل شد.
بعداً شماری از مارشال فهیم پرسیده بودند که چرا از جنرال دوستم، حمایت کردید، مارشال گفته بود: دوستم کلان یک قوم است و بیعزتی او بیعزتی یک قوم است و اگر اجازه دهیم که با دوستم، بیعزتی شود فردا نوبت ما خواهد بود.
اختر سهیل