محب اما محبوب
داکتر محب شاید از رازهای محبوبیتش، یکی این است که مواجه با دیگران نمیشود علیه این جناح و آن جناح وارد نمیشود خود را فرزند افغانستان میداند و برای این در قلب مردم افغانستان جا باز کرده است.
یکی از کارهای مثبت داکتر غنی، معرفی چهرههای جوان در ادارات دولتی افغانستان است. کاری که در جامعه جوان افعانستان بسیار خوب انعکاس دارد. بیش از هفتاد درصد جامعه افغانستان جوان است اما آقای کرزی متخصص پیدا کردن پیران تاریخی برای وظیفه گرفتن بود، خیلی از آن مسئولان در حین ادای وظیفه از شدت پیری مردند. چهل در صد سفیران و چهل و پنج در صد وزرا و معیینها، بالای شصت سال سن داشتند که در افغانستانی با میانگین سی و دو سال سن، بسیار عجیب است.
داکتر غنی اگر هیچ نکرد، بر علیه همین رویه ایستاد. چه این جوانها آشنایان خودش، در طی سالها بودند چه از طرق دیگر به او معرفی شده بودند. با این حال فضای سیاسی در افعانستان طوری پیش رفت که همه اهل دولت مورد خشم و ناراحتی، مردم قرار گرفتند. انتخابات سال گذشته و کمتر از دو میلیون رای از سی میلیون جمعیت نشاندهنده همین خستگی مردم است.
از طرفی دو قطبی شدن جامعه هم درد دیگری بر این درد بود. با این حال پدیده این دوره، یک چهره جوان و جنجالی با نام حمدالله محب بود که دستیار رییس، جمهور، بعد سفیر در امریکا و بالاخره مشاور امنیت ملی، حکومت شد. این مقاله، درباره خوبی و بدی حمدالله محب یا هیچ کس دیگر نیست. بلکه تحلیل یک نمونه عینی برای مدل دهی به اهل دولت است. چرا حمدالله محب، محبوب شد؟! چطور وقتی خود داکتر غنی در خیلی از نقاط افغانستان محبوب نیست، مشاور او با اشتیاق جوانان مواجه می شود. اصل سوال این که چطور میشود در دولت افغانستان کار کرد و منفور نشد؟
فکر کنیم، داکتر سمیع حامد شاعر محبوب مردم بود، اما با رفتن به حکومت نوشتههایش را دشنام از هر طرف فرا میگرفت. آقای مرتصوی، آقای صالح، آقای وحید عمر.. خلاصه هر کسی را که نامی و نشانی، داشته از هر گروهی که نام بگیریم پس از رفتن در دولت چه در کنار داکتر غنی چه داکتر عبدالله چه دیگران، ناگهان مجسمه محبوبیتش شکسته شده است.
داکتر محب شاید از رازهای محبوبیتش، یکی این است که مواجه با دیگران نمیشود علیه این جناح و آن جناح وارد نمیشود خود را فرزند افغانستان میداند و برای این در قلب افغانستان جا باز کرده است. او یک داکتر متخصص کمپیوتر ست اما ازین توانایی برای سرک کشیدن و باج خواهی از دیگران استفاده نمیکند. خود را فرزند وطنی مجروح میداند که در هر جایی برایش وظیفه بدهند با صداقت انجام میدهد فرق نمیکند مامور عادی باشد یا سفیر یا مشاور امنیتی.
دوم این که وارد جناح بازی نمیشود و نشده است. برای خود باند تشکیل نداده که دیگران از او بترسند. سعی میکند هر جا بتواند کمک کند.
سوم این که ادا و پوکگری معمول مسئولان را نمیکند. با لباسی بسیار ساده و ارزان ظاهر میشود. با تواضع با همه برخورد میکند و این یکی از مهمترین مسائل آموزنده برای دیگر مسئولان است. عمر قدرت بسیار کوتاه است، بسیار شنیدهایم که مردم از دوستانشان شکایت کردهاند که وقتی به چوکی رسیده دیگران را فراموش کرده است. یا به دیگران محلی از اعراب دیگر نمیگذارد. همین چند نکته کوتاه در کنار تواناییهای مدیریتی یک نفر مثل داکتر محب را توانسته در دل نزاع های فراوان داخلی محبوب کند و البته ما محبهای زیادی در افعانستان داریم همان طور که نامحبوبان بسیار هم داریم. اما این، آیینهای برای همه است که کدام روش را انتخاب میکنند.