مهمترین چالشهای داخلی و خارجی فراروی حزب تحریک انصاف پاکستان
گذشته از این، نوع مدیریت تأثیرگذاری ارتش در سیاست خارجی پاکستان باید بهگونهای باشد که دولت اسلامآباد به طرف مدیریت سیاست خارجی خود در ارتباط با بازیگری در افغانستان باشد.
واژگان کلیدی:
اگر نگاهی به روند پیروزی و رشد جایگاه حزب تحریک انصاف پاکستان به رهبری عمران داشته باشیم، باید گفت که در دو سال گذشته این حزب تلاش کرده است با گذر از موانع گوناگون در پاکستان، از حزبی با جایگاه رده چندم به حزبی مدعی در صحنه سیاسی پاکستان ارتقا یابد. در این راستا ازآن جا که این حزب برای نخستینبار توانسته بر دو حزب عمده مدعی یعنی حزب مردم و حزب مسلم لیگ فایق آید، روند در اختیار گرفتن دولت توسط این حزب با چالشها و موانعی نیز رو به رو خواهد بود. دراین بین چالشها را میتوان در چند دسته کلی داخلی و خارجی تقسیم کنیم.
چالشهای داخلی: در واقع اگر ما به این مسئله توجه داشته باشیم که حزب تحریک انصاف نتوانسته است کرسیهای لازم را بدون نیاز به ایتلاف برای تشکیل دولت فراهم کند. لذا درواقع حزب تحریک انصاف نیازمند است که با دیگر احزاب کوچک برای تشکیل دولت وارد ایتلاف شود. هرچند دو «حزب مردم» و حزب «مسلم لیگ» درمجموع نیز نمیتوانند کرسیهایی برای تشکیل دولت فراهم کنند، اما روند رایزنی و همچنین دادن و واگذاری امتیازها به حزبهای کوچکتر برای تشکیل دولت نیز خود یک پروسه مدتدار است. همچنین نیز باید توجه داشت که حزب تحریک انصاف توانسته ۱۱۶ کرسی در مجلس ملی پاکستان به دست آورد اما برای تشکیل دولت باید حداقل ۱۳۷ کرسی در اختیار داشته باشد. در این بین از مجلس ملی پاکستان که دارای ۳۴۲ کرسی است ۱۰ کرسی به اقلیتها و ۶۰ کرسی هم به زنها اختصاص داده شده است. در این شرایط، حزب تحریک انصاف میتواند با نمایندهگان مستقل، احزاب بازمانده از انتخابات و احزاب کوچکتر برای تشکیل دولت ایتلافی کمک بگیرد. همچنین نوع درخواستها و امتیازات ادعایی آنها خود چالشی فراروی دولت آتی است.
در بعد دیگری، رابطه تحریک انصاف، همچنین شخص آقای عمران خان با ارتش در حالی است که درواقع درروند انتخابات پاکستان اتهامات مختلفی در مورد نوع حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم ارتش پاکستان از حزب تحریک انصاف را شاهد هستیم. در همین حال، شماری از احزاب پاکستان پس از اعلام نتیجه رسمی انتخابات این کشور، تأکید کردند که نتیجه انتخابات را نخواهند پذیرفت. در این حال، مخالفان ارتش و برخی نهادها را متهم به حمایت از عمران خان رهبر حزب تحریک انصاف میکنند و معتقدند که وی به صورت منصفانه پیروز نشده و خواهان بازشماری دوباره رأی مردم درروند تقلب هستند. اتهام تقلب و همچنین رابطه یا حمایت ارتش از حزب تحریک انصاف تا حدی به حزب تحریک انصاف در کوتاهمدت آسیب میرساند و در وضعیت کنونی حزب تحریک انصاف باید بتواند با اقناع افکار عمومی و همچنین احزاب رقیب، خود را از اتهام دور کرده و بر سلامت انتخابات تأکید کند. در این شرایط، مدیریت اتهام تقلب و مقابله با شکلگیری تشکیل یک اپوزیسیون قوی در برابر حزب تحریک انصاف از سوی حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف و حزب مردم چالش مهمی است.
گذشته از این، دولت آقای عمران خان باید در فرصتهای فراروی در اختیار گرفتن در این کشور، باید به مدیریت نوع رابطه خود با ارتش توجه کند.
درواقع اگر ما ارتش پاکستان را یکی از مهمترین اهرمهای فشار بر دولتهای مختلف حزبی در دولتهای مختلف گذشته چه حزب مردم و حزب نواز شریف بدانیم، در وضعیت کنونی نیز فرماندهان ارتش در سالهای آتی تلاش خواهند کرد تأثیرگذاری مختلف خود را در ارکان سیاسی داخلی و خارجی کشور داشته باشد. لذا یکی از مهمترین چالشهای فراروی دولت حزب تحریک انصاف، نوع مدیریت رابطه با ارتش پاکستان و فرماندهان ارتش است.
در حوزه ایالتها نیز در پاکستان با چالشهایی در ایالتهای مختلف کشور و وعدههای داده شده حزب تحریک انصاف در مناطق مختلف و همچنین عمل به آنها رو به رو است. این امر میتواند بهعنوان یکی از چالشهای مهم مدنظر قرار گیرد. مثلاً یکی از مهمترین مسایل مطرح، نوع امتیازات آتی وعده داده شده خواهد بود. مثلاً درواقع حزب تحریک انصاف تلاش کرد تا با کنشگری مناسب و همچنین نوع رابطه با معترضان جنوبی پنجاب، روند وعدههای خود را در تشکیل ایالت جدید عملی کند. اما آیا این این که تا چه حد میتواند این وعدهها را عملی کند خود بهعنوان یک چالش است.
در حوزه دیگر درواقع چالشهای قومی در ایالتهایی چون بلوچستان یا مناطق دیگر و همچنین نوع رویکرد عمران خان بهعنوان یک پشتون در مقابل جریانهای قومگرای پشتون، باید مدنظر قرار گیرد. در بعد دیگر در وضعیت کنونی چالشهای اقتصادی داخلی فراروی حزب تحریک انصاف بسیار مهم است. این کشور با مشکلات جدی، بیکاری و کاهش کمکهای خارجی از سوی بازیگرانی مثل امریکا رو به رو بوده است. در این وضعیت دولت آقای عمران خان و حزب تحریک انصاف باید در جستوجوی تأمین منابع مالی برای رشد و توسعه اقتصادی کشور، کاهش فقر، تأمین رشد اقتصادی و پیدا کردن آلترناتیفی برای کمکهای مالی از سوی امریکاییها باشد. چراکه ترامپ در امریکا در راستای استراتژیهای خود کمکهای مالی به پاکستان را بسیار کاهش داده است. در این حال هرچند ممکن عربستان گزینهای برای اعطای کمکهای اقتصادی به پاکستان باشد، ولی ریاض به نظر نمیرسد بتواند جایگاه امریکا را در اعطای کمک به پاکستان به خوبی بر عهده گیرد.
چالشهای خارجی: درواقع سیاست خارجی پاکستان در سالهای گذشته با چالشهای متعدد در ارتباط با همسایگان، به ویژه دو همسایه شمالی و شرقی یعنی هند و افغانستان روبرو بوده است. لذا تنظیم سیاست خارجی نوین دولت پاکستان از چالشهای مهم سیاست خارجی آینده اسلامآباد خواهد بود. در این وضعیت مشخص است هرچند عمران خان سیاست خارجی متوازن و تغییر در سیاست در رویکردهای سیاسی را مدنظر قرار داده است، ولی نوع توازن در سیاست خارجی میتواند به عنوان یک چالش مهم باشد. دراین بین با توجه به نوع واکنشهای افکار عمومی هند در قبال انتخابات و نخستوزیری عمران خان، هرچند ممکن است سیاست نواز شریف در رابطه با هند زیر سؤال رود، اما تنظیم روابط با دهلینو (بهعنوان بزرگترین همسایه پاکستان و مدعی رقابت با این کشور) در زیر فشار ارتش یکی از مهمترین چالشهای سیاست خارجی دولت نو خواهد بود. گذشته از این نوع مدیریت تأثیرگذاری ارتش در سیاست خارجی پاکستان باید بهگونهای باشد که دولت اسلامآباد به طرف مدیریت سیاست خارجی خود در ارتباط با بازیگری در افغانستان باشد.
علاوه بر این به نظر میرسد عمران خان تلاش کند دامنه روابط با ایران را افزایش دهد و از حجم روابط خود با عربستان بکاهد، این امر مسلماً حزب تحریک را با فشارهای داخلی از سوی جریانهای رقیب همراه میکند و میتواند چالش دیگری نیز در حوزه سیاست خارجی برای دولت باشد. علاوه بر آنچه گفته شد استراتژی نگاه به هند ترامپ و دوری از پاکستان عملاً موجب کاهش جایگاه پاکستان در نزد تصمیمگیرندگان و رهبران امریکایی است و میتوان چالشی در حوزه روابط خارجی و اقتصادی و همچنین سیاسی- نظامی پاکستان باشد. درواقع دولت آینده در اسلامآباد باید همزمان با افزایش جایگاه هند برای امریکا و کاهش جایگاه پاکستان برای واشنگتن بتواند به نوعی در مقابل رویکردهای دولت امریکا به گزینش استراتژیک دست زند و جدا از تداوم ثبات در روابط با چین، به گزینش نوع همکاریهای صرفاً دفاعي يا چندجانبه با روسیه نیز بیندیشد.
فرزاد رمضانی بونش
تحلیلگر ارشد مسایل منطقهای
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC