نماینده واقعی مردم افغانستان در روند صلح کی است؟
حکومت باید نقش خود را به عنوان تنها منبع مشروع و مقتدر ملی و بینالمللی در روند پروسه صلح داشته باشد و باید با درک درست و واقع بینانه از اهمیت و جایگاه خویش مسئولیت ملی و مردمی خود را در قبال پروسه صلح به درستی انجام دهد و در صورت هرگونه مشکل و ضعف با صداقت و شفافیت با مردم افغانستان مشورت صورت بگیرد.
بیش از چهل سال خشونت و جنگ در کشور، بیش از پیش از عامه مردم قربانی گرفته است. در دو طرف جبهات جنگ جوانانند که با لباس نیروهای امنیتی و دفاعی کشور و یا مخالفین در مقابل هم قرار گرفتهاند. بر اثر حملات شبانه نیروهای مختلف داخلی و بینالمللی در کنار نیروهای تروریست و خشونت طلب، کودکان و زنان بیگناه قربانی میشوند، در حملات انفجاری در سرکهای بین شهری، در داخل شهرها و ولایات بیشترین قربانی را مردم بیدفاع و ملکی دادهاند. در این شرایط بدون در نظر داشت طرفهای درگیر جنگ، مردم افغانستان قربانیان اصلی خشونت در وضعیت ناخواسته موجود هستند. اما چه کسی نظرات و خواستهای اصلی مردم را نمایندگی میکند؟
آیا دولت افغانستان به عنوان حکومت مشروع و دارای اقتدار نماینده اصلی مردم در گفتوگوهای صلح است؟ طالبان به عنوان نیروهای ناراضی و خارج از چارچوب قدرت نماینده مردم قریه و قصبات هستند که دیدگاه متفاوتی به سیاستگذاری و حکومت در کشور دارند و میتوانند از بخشی از مردم نمایندگی کنند؟ رهبران جهادی و سیاسی که در راس احزاب عمده و اصلی کارزار سیاسی کشور هستند، نمایندگان واقعی مردم افغانستان هستند؟ جامعه مدنی و فعالان رسانهها، نهادهای غیر حکومتی و شرکتهای خصوصی سکتور خصوصی میتوانند از مردم نمایندگی واقعی و درست درپروسه صلح بپذیرند؟
شاید همه این موارد درست و شاید همه اشتباه باشد. حکومت افغانستان بیشتر با انتقادهایی چون عدم نمایندگی واقعی از مردم مواجه است و رهبران سیاسی و نظامی طالبان که در طول سه دهه اخیر به قتل و کشتن مردم بیگناه مجرم هستند چطور میتوانند نماینده بخشی از مردم افغانستان باشند و خواستهای آنها را در پروسه صلح نمایندگی کنند! رهبران جهادی و سیاسی که در طول سه دهه اخیر بیشتر از آنکه نشان دهند نمایندگان سیاسی اقشار متفاوت جامعه هستند به دنبال کسب منافع قومی، سمتی، خانوادگی و شخصی بودند و امروزه تمام اعضای احزاب شان بیشتر از تعداد اقوام و فامیل درجه یک انها فراتر نمی رود! فعالین رسانهها و جامعه مدنی کشور که نتوانستند از خواستهای مردم در طول مبارزات انتخابات مختلف دفاع کنند و حاضر شدند به راحتی از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند و به صورت های مختلف در کنار کاندیداهای انتخابات قرار گرفتند و بدون حفظ بیطرفی کار رسانهای انجام دادند چطور میتوانند امروز در این پروسه برای اهداف عمومی و مردمی صدای آنها باشند و واقعیت سیاسی کشور را فریاد کنند و نگذارند که حقوق اساسی مردم نادیده گرفته شود.
با تمام این موارد باید گفت که شناختن نمایندگان واقعی مردم در پروسه صلح امری آسان و پیش پا افتاده نیست و در این مسیر خوب است که صدای واقعی مردم کشور شنیده شود، صدایی که از تمام ولایات، ولسوالیها، قریه و قصبات، شهرها، جوانان، زنان، کودکان، کهنسالان، تحصیل کردگان، کارگران، ماموران حکومت، اعضای فامیلهای قربانیان خشونت، خانواده شهدا و معلولین، فامیلهای مهاجرین کشور در دیگر کشورها، آسیب دیدگان خشونت و همه افراد کشور باید شنیده شود. نمیتوان به راحتی به دلیل عدم مسئولیت پذیری نهادهای حکومتی در پروسه صلح، آنها را از این روند حذف کرد و یا اهمییت سیاسی و ملی دولت را بدون در نظرداشت اختلافات سیاسی و حزبی نادیده گرفت.
حکومت میراث سیاسی تمام مردم افغانستان است و اگر امروز حکومت به هر دلیلی نتواند آنچنان که شایسته مردم افغانستان است، از این مردم نمایندگی کند، جریانهای سیاسی به تضعیف آن تلاش کنند. حکومت باید نقش خود را به عنوان تنها منبع مشروع و مقتدر ملی و بینالمللی در روند پروسه صلح داشته باشد و حکومت باید با درک درست و واقع بینانه از اهمیت و جایگاه خویش مسئولیت ملی و مردمی خود را در قبال پروسه صلح به درستی انجام دهد و در صورت هرگونه مشکل و ضعف با صداقت و شفافیت با مردم افغانستان مشورت صورت بگیرد. قوای سه گانه کشور به عنوان سه رکن مهم و اساسی سیاستگذاری در کشور باید هر کدام جایگاه خود را در فراهم آوری صلح درک کرده و برای رسیدن به اهداف عالیه از حداکثر تلاش خود استفاده کنند.
حکومت باید با آغوش باز ار هرگونه طرح و پیشنهادی که منجر به پیشرفت پروسه صلح میشود از طرف تمام مردم افغانستان، احزاب، جریان های سیاسی و ملی، جامعه مدنی و تشکلهای مختلف جوانان و زنان استقبال کند و نقش وسهم آنها را به صورت واقع بینانه در نظر بگیرد. صلح واقعی زمانی امکان پذیر است که صدای تمام مردم افغانستان در آن لحاظ شده باشد، در غیر آن صلح به ختم خشونت و فراهم آوری امنیت دایمی درکشور منجر نخواهد شد.
صداهای واقعی نمایندگان راستین مردم افغانستان باید با قدرت عالیه حکومت و تجربه سیاسی احزاب و جریان های سیاسی و ملی بتوانند زمینه لازم را برای برقراری صلح واقعی در کشور فراهم کنند. بدون لحاظ قدرت دیپلماسی و روابط سیاسی کشور در سطح منطقه و بینالمللی، رسیدن به یک توافق ملی و پایدار ناممکن است. حمایت کشورهای متحد و به صورت خاص حامیان استراتژیک کشور در این شرایط نقش پر رنگ تری در برقراری گفتوگوهای صلح بینالافغانی خواهد داشت. ارزشهای ملی و جهانی مانند حقوق بشر، اصول جمهوری و مردم سالاری، مبارزه با تبعیض و بیعدالتی، برابری زنان و مردان در مقابل قانون، حمایت از حقوق کودکان و فراهم آوری انکشاف برابر و متوازن در کشور میتواند وقار و شایستگی دولت و ملت افغانستان را در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی نشان دهد و انعطاف پذیری لازم در هر دو طرف گفتوگوها با درک شرایط موجود کشور و لزوم دید رسیدن به یک توافق سیاسی میتواند افغانستان را از منجلاب خشونت و توسعه نیافتگی برهاند.
مردم افغانستان همواره آماده با هم بودن و درکنار هم زندگی گردن به صورت مسالمتآمیز بودهاند، اما صدای واقعی آنها در گفتوگوهای صلح شنیده خواهد شد؟ آیا نمایندگان واقعی مردم در مذاکرات صلح حضور خواهند داشت؟
صلح با طالبان نیازمند همه موارد یاد شده است، تا نقطه پایانی بر خشونتهای موجود گذاشته شود.