پارادوکس سیاست؛ از رییس جمهور سیاسی تا سرقوماندان نظامی
آقای غنی همانقدر که به پُست سرقوماندانی اعلی توجه میکند باید به جایگاه خود به عنوان یک رییس جمهور هم توجه کند؛ زیرا رییس جمهور به عنوان پدر معنوی مردم خود به حساب میآید و تمام تلاش آن خشنودسازی مردم است.
اشرف غنی به عنوان رییس جمهور کشور، در عینحال مسئولیت سرقوماندانی اعلی کشور را نیز بر عهده دارد. این دو عنوان؛ ریاست جمهوری و سرقوماندانی اعلی دو پُست متضاد است.
این دو پُست از آنجا با یکدیگر در تضاد قرار دارد که هر کدام دارای روشی مختلف در دایره عمل است.
یک طرف رییس جمهور معتقد به دیپلماسی و گفتوگو با رقیب خود است، اما یک سرقوماندان اعلی معتقد به سرکوب و مبارزه است.
حوادث اخیر و به خصوص اعتراضات گسترده در ولایتهای شمالی، نشان داد که آقای غنی بیشتر از آن که به پُست ریاست جمهوری علاقمند باشد به پُست سرقوماندان اعلی علاقه دارد و روش نظامی را بر روش دیپلماسی ترجیح میدهد.
درست است که یک رییس جمهور باید اقتدار سیاسی و نظامی را همزمان داشته باشد، اما مهمتر از این استفاده هر کدام در جای خود است.
آقای اشرف غنی چنان که حوادث اخیر نشان داد، برعکس عمل میکند. وی از بهترین نیروهای کشور که کماندوها هستند، برای سکوب مردم استفاده میکند و برعکس به دشمنان مردم افغانستان پیشنهاد گفتوگوی «بیقید و شرط» میدهد.
این سیاست نهتنها درست نیست؛ بلکه در جامعهای همانند افغانستان باعث ایجاد بحران میشود. افغانستان کشوری بسیار آسیبپذیر است. در این کشور اقوم مختلفی زندگی میکنند که تاکنون تبدیل به ملت نشده و هنوز خود را در دایرههای قومی محفوظتر میبیند.
این برداشت تا زمانی که سیاست در افغانستان قومی باشد، همچنان پا بر جا خواهد ماند. آقای غنی با تکیه به زور و استفاده از قوای نظامی کشور علیه مردم، باعث میشود که فاصله میان حکومت و مردم بیشتر شود.
اگر پیش از این مردم به سیاستمداران بد بین بودند، نیروهای نظامیشان را دوست داشتند. اما اکنون هنگامی که مردم نیروهای نظامی خود را در برابر خود میبییند، آخرین امید آنها نیز مبدل به ناامیدی میشود.
سیاست استفاده از قوه نظامی در برابر مردم و برعکس پیشنهاد گفتوگوی بیقید و شرط با دشمنان آنها باعث میشود تا یکبار دیگر وضعیت در افغانستان به دهه ۷۰ برگردد.
همین اکنون نیز خبرهای تایید نشدهای از ولایت فاریاب به بیرون درز کرده که گویا برخی حلقات در میان قوم ازبیک در حال تشکیل گروه خاصی هستند، تا چهرههای مشخصی را از مردم پشتون در این ولایت ترور کنند. این موضوع خیلی هم بعید به نظر نمیرسد؛ زیرا معادله سیاستهای قومی در افغانستان مشخص است، پاسخ سیاست قومگرایانه همان سیاست قومگرایانه است و این دقیقاً چیزی است که در فاریاب اتفاق خواهد افتاد. چنان که احمد سعیدی کارشناس مسائل سیاسی فاش کرده است، کماندوهایی که در فاریاب خانه قیصاری را تلاشی کرده و با محافظان وی درگیر شدند، همه کماندوهایی بودند که از کندهار به ولایت فاریاب اعزام شده بودند. این اتفاق یادآور دهه ۷۰ برای مردم ازبیک در ولایت فاریاب است.
آقای اشرف غنی باید بداند که سیاست فعلی او نتیجهای جز بازگشت دهه ۷۰ نخواهد داشت و نباید بیش از این دست به سیاستهایی بزند که تنشهای قومی را بالا میبرد.
آقای غنی همانقدر که به پُست سرقوماندانی اعلی توجه میکند باید به جایگاه خود به عنوان یک رییس جمهور هم توجه کند؛ زیرا رییس جمهور به عنوان پدر معنوی مردم خود به حساب میآید و تمام تلاش آن خشنودسازی مردم است.
مهدی سرباز – خبرگزاری دید