چرا ايتلافسازی؟
تشكيل اين ايتلافها يک مزيت ديگر هم بر عربدهكشیهای قومی دارد. در عربدهكشیهای قومی كنشگران سياسی، همه اعضای يک قوم را به چند راسيست و نژادپرست تقليل میبخشند و غلطیهای آنها را به همگان تعميم میدهند
چندی بود كه پشت تشكيل ايتلافهای شبيه ايتلاف بزرگ ملی، دق شده بودم. سالهای حكومت كرزی گهگاهی چنين ايتلافهای فراگير ملی شكل میگرفت ولی در طول سه سال حكومت وحدت ملی متاسفانه هر چه ديديم و شنيديم جز عربده كشی قومی و ايجاد حلقات كوچک قبيلهای نبود. ايتلافهای فراگير ملی، حتا اگر به قول منتقدان شكننده هم باشد، اما اين مزيت را دارد كه استاد عطا محمد نور و صلاحالدين ربانی را از قوم تاجيک، جنرال دوستم را از قوم ازبيک، محمد محقق را از قوم هزاره و نبيل و احدی و جنرال رازق را از قوم پشتون در كنار هم مینشاند و زير يک سقف به تعاون و همكاری وا میدارد.
اين همنشينيها حتا اگر مقطعي همباشد بر رجزخوانی و عربده كشیهای قومی ارجحيت دارد. كمترين تاثيرش ايجاد «ناسازگاری شناختی» است. ناسازگاری شناختی، يعنی اين كه انسانها از طريق دستيابی به اطلاعات جديد در اثر همنشينی، نسبت به باورهای سخت و متصلب گذشته خود شک و ترديد میكند و آهسته – آهسته تن به آشتی و سازش میدهد.
يک نمونه جالب در اين مورد همان است كه «روكيچ» نقل میكند: دو زن، يكی مسن و ديگری جوان، هر دو خود را «مريم مقدس» میخواندند. آنها هميشه با همديگر روی اين مسئله با هم دعوا داشتند، تا اين كه در اثر همنشينی، راه حلی برای اختلاف خود پيدا كردند. راه حل شان اين بود كه خانم مسن از كسی پرسيد نام مادر مريم چه بود؟ برايش گفتند آنا بود. خانم مسن ادعا كرد كه من آنا هستم و دويده سوی زن جوان رفت، به آغوشش كشيد و گفت: دخترم مريم! چطوری؟
از همين جا است كه افراطيت، اعم از افراطيت قومی و مذهبی، يكی از پيششرطهای خود را پرهيز از همنشينی با افراد خارج از قبيله میداند. اگر در گذشته «پولس رسول»( شخصی که مدعی شد توسط مسیح برانگیخته شده و رسول او است) میگفت:« از حشر و نشر با كفار حذر كنيد»، امروزه افراطيون قومی مردم را از همنشينی با غيرخودیها منع میكنند و مخالفان خود را به خيانت و معاملهگری متهم مینمايند.
دو
تشكيل اين ايتلافها يک مزيت ديگر هم بر عربدهكشیهای قومی دارد. در عربدهكشیهای قومی كنشگران سياسی، همه اعضای يک قوم را به چند راسيست و نژادپرست تقليل میبخشند و غلطیهای آنها را به همگان تعميم میدهند. اين در حالی است كه در ايتلافسازیها، كنشگران بيشتر به دنبال عناصر همسو، معتدل، ميانه رو و اهل گفتوگو میباشند. روش اولی، باعث برجستهسازی چهرههای افراطی میگردد. در حالی كه روش دومی، چهرههای معتدل را به صدر میكشاند و راسيست و نژادپرست را منزوی میسازد. ما نتايج روش اول را در چند سال حكومت وحدت ملی ديديم. نتيجهاش اين بود كه بيشتر از همه يون و حكمتيار مطرح شد، تا چهرههای معتدل و ميانه رو قوم محترم پشتون.
سه
واكنشهای مثبت و منفی در باره تشكيل ايتلاف بزرگ ملی را مرور كردم.
اغلب آنهايی كه عليه اين رويداد قرار گرفتند، يا مانند امرالله صالح از يكی از جناحهای حكومت دستور گرفته بودند و يا مانند لطيف پدرام متعلق به طيف افراطيت قومی بودند كه با تشكيل اين جبهه بازار خود را كساد حدس زدهاند. به هر صورت، من به دو دليل كه در بالا يادآوری كردم، به اين رويداد خوشبين هستم و از آن حمايت خواهم كرد.
شهيد ثاقب