چین در افغانستان؛ چگونه پکن با طا-لبان تعامل میکند
احتمالاً همکاری استراتژیک عمیقتری بین چین، پاکستان، افغانستان، روسیه و ایران در زمینه تلاشهای ضد تروریزم و سرکوب تجارت غیرقانونی مواد مخدر وجود دارد
نویسنده: مرسی ای. کوو
منبع: دیپلمات
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
پس از تسلط طا-لبان، چین اولین کشور خارجی بود که به کمکهای بشردوستانه اضطراری (به ارزش ۲۰۰ میلیون یوان) به افغانستان متعهد شد. طا-لبان که با فاجعه انسانی و سقوط اقتصادی مواجه بودند، از تحویل سریع مواد غذایی و تجهیزات پزشکی پکن استقبال کردند. علاوه بر این، چین به تازگی یک پروژه ساختمانی را در محوطه وزارت عدلیه تمویل کرده است و گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد شرکتهای چینی برای بررسی فرصتهای استخراج معادن از افغانستان بازدید کردهاند.
چین ارتباط مستقیم با حکومت سرپرست طا-لبان برقرار کرده و هر دو طرف در چندین نوبت به صورت دوجانبه و بینالمللی در مورد طرحهای بازسازی افغانستان دیدار و گفتوگو کردهاند. پکن همچنین در گفتوگوهای مختلف بینالمللی، چندجانبه و دوجانبه در مورد مسایل افغانستان با دولتهای منطقه و قدرتهای بینالمللی فعال بوده است. طا-لبان پکن را یک شریک مهم با قدرت اقتصادی میدانند و پکن با کمکهای مستمر خود ثابت کرده که شریک قابل اعتمادی است.
در حال حاضر، ارایه کمکهای بشردوستانه و اهدای واکسینهای کووید-۱۹ کمک اصلی چین به طا-لبان است. در جبهه دیپلماتیک، چین تلاشهایی را برای جلب حمایت و کمکهای بینالمللی برای بازسازی افغانستان انجام داده است – بهویژه با فراخواندن جامعه بینالمللی برای لغو تحریمها و آزادسازی داراییهای خارجی افغانستان. به این ترتیب، پکن و سایر کشورهای منطقه گردهم آمدهاند تا از قدرتهای غربی بخواهند با طالبان تعامل کرده و به این کشور کمک کنند.
تمایل پکن به افغانستان دو جنبه دارد – تامین امنیت در مرزهای غربی و تامین امنیت پروژههای کمربند و جاده در آسیای میانه و پاکستان. پکن «سه شر» – تروریزم، جداییطلبی و بنیادگرایی مذهبی – را تهدیدی برای امنیت ملی خود میبیند و آشکارا از طا-لبان خواسته تا با سایر گروههای تروریستی، به ویژه جنبش اسلامی ترکستان شرقی و داعش فاصله بگیرند.
دوم، چین برای حفاظت از منافع اقتصادی خود به الگوی امنیتی مطلوب در منطقه نیاز دارد. از سال ۲۰۱۳، چین از طریق راهرو اقتصادی چین-آسیای میانه-آسیای غربی و چین-پاکستان، سرمایهگذاریهای قابل توجهی در آسیای میانه و پاکستان انجام داده است. این سرمایه گذاریها در اطراف افغانستان، آسیبپذیری پکن را در درگیریهای منطقهای به شدت افزایش داده است. در پکن نگرانیهایی وجود دارد که شبهنظامیان به کارکنان و پروژههای چینی حمله میکنند. یک افغانستان باثبات تهدیدات امنیتی را کاهش میدهد، فضای سرمایهگذاری را بهبود میبخشد و به چین برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود کمک میکند.
طا-لبان باید نشان دهند که روابط خود را با سایر سازمانهای تروریستی لغو کردهاند. انگیزه دیگر کاهش قاچاق مواد مخدر است. این امر ممکن است با توجه به اتکای طا-لبان به درآمدهای مواد مخدر، کار سختی باشد.
طا-لبان میتوانند از پاکستان برای استقرار نیروهای امنیتی ویژه برای حفاظت از سرمایهگذاریها و پرسونل چینی الگو بگیرند. گزینه دیگر این است که شرکتهای چینی برای تأمین امنیت از شرکتهای امنیتی خصوصی چینی که قبلاً در منطقه حضور دارند، استفاده کنند. اگر این شرکتهای امنیتی خصوصی وارد افغانستان شوند، بررسی وابستگیهای احتمالی آنها با دولت چین و اینکه آیا حضور آنها تا حدی نوعی دخالت نظامی پکن خواهد بود، جالب توجه است.
چین همچنان منتظر است جامعه بینالمللی در مورد رسمیت طا-لبان رایزنی کند. حرکت بعدی پکن احتمالاً با واکنشهای بین المللی مشخص خواهد شد. واضح است که چین نمیخواهد بار بازسازی افغانستان را به تنهایی به دوش کشد. در کوتاه مدت، پکن به ارایه کمکهای بشردوستانه، مشارکت در پروژههای کم خطر و حفظ روابط صمیمانه با طا-لبان ادامه خواهد داد.
در درازمدت، اگر امنیت تثبیت شود گسترش حضور چین در افغانستان از طریق سرمایهگذاریهای تجاری، پکن را در ابراز آشکارتر منافع اقتصادی خود جرئت خواهد داد. به لحاظ پویایی بازی قدرت منطقهای، جالب است چنین پنداریم که آیا چین آسیای میانه و افغانستان را به عنوان کشورهای «خریدار» برای استخراج منابع طبیعی میبیند یا اینکه این کشورها را به عنوان شرکای کاری برای ایجاد یک بلوک در برابر قدرتهای غربی؟
پکن قبلًا نقش مثبتی در کمک به حل اختلافات بین کابل و اسلامآباد ایفا کرده است در حالی که پاکستان به تسهیل تماسهای روسیه و چین با طا-لبان کمک کرد. احتمالاً همکاری استراتژیک عمیقتری بین چین، پاکستان، افغانستان، روسیه و ایران در زمینه تلاشهای ضد تروریزم و سرکوب تجارت غیرقانونی مواد مخدر وجود دارد.
از آنجایی که ایالات متحده توجه خود را به اقیانوس هند و اقیانوس آرام معطوف کرده است، حضور امریکا در این منطقه احتمالاً بیشتر کاهش مییابد و نفوذ آن تنها از طریق همکاری با کشورهای منطقه برای ایجاد ثبات در افغانستان محسوس خواهد بود.
به رغم اختلافات چین و ایالات متحده، دو طرف نمیخواهند افغانستان به «مرکز» تروریزم و خشونت تبدیل شود. همهگیری کووید-۱۹، گسترش تروریزم و خشونت را محدود کرده است زیرا کشورها مرزهای خود را بستهاند، اما زمانی که مرزها در دوران پسا-همهگیری باز شود، چالشهای امنیتی جدید و فعالیتهای ستیزهجویانه ممکن گسترش یابد. بنابراین، هدف مشترک برای یک افغانستان باثبات، احتمالاً ایالات متحده و چین را برای همکاری در بازسازی، مبارزه با تروریزم و امنیت منطقهای به هم نزدیک میکند.