آخرین اخباراسلایدشوافغانستانتحلیلسیاست

تقابل بلخ و کابل؛ گپ به کجا کشیده و کار به کجا رسیده است؟

اداره کابل از هیچ‌وسیله برای تحمیل اراده خویش بر آقای نور دریغ نکرد و انصافاً او هم، خلاف همه محاسبات و ارزیابی‌ها، در دفع اقدامات حریف موفق ظاهر شد و به مرور بالاتر از آنچه که خود تصور می‌کرد فرصت و فضای مانور پیداکرد.


بحث داغ دوماه پسین در محافل ملی و بین‌المللی به ارتباط افغانستان، مساله مخالفت عطا محمد نور والی بلخ با اقدام داکتر غنی رییس اداره توافقی کابل بود.
به استثنای دوسه مورد حمله و انتحار به پایتخت کشور، موضوع دیگری اهمیت این خبر را حتی برای یک روزهم، تحت‌الشعاع خویش نتوانست قرار دهد.
محاسبه ضعیف غنی و عبدالله در کنارزدن آقای نور از ولایت بلخ، نه تنها درد سر جدی و حتی آبروریزی بی‌پیشینه را برای هردو مقام ارشد حکومت توافقی کابل به بار آورد که حتی به یک مشغله و تشویش کلان به شرکا و حامیان بین‌المللی افغانستان مبدل گشت.
اداره کابل از هیچ‌وسیله برای تحمیل اراده خویش بر آقای نور دریغ نکرد و انصافاً او هم، خلاف همه محاسبات و ارزیابی‌ها، در دفع اقدامات حریف موفق ظاهر شد و به مرور بالاتر از آنچه که خود تصور می‌کرد فرصت و فضای مانور پیداکرد.
البته ذکر یکایک وسایل و ابزارهای به کار گرفته شده از جانب اداره توافقی، تکرار مکررات است که اینجا از یادآوری چند باره‌اش صرف نظر می‌کنم.

اما نتایج حاصله تا این‌جای کار در بُعد مشاجره و مذاکره به نفع والی بلخ و جمعیت اسلامی بوده است.
یعنی آقای والی توانسته غنی را متوقف کند، عبدالله را دور بزند، مردم را به دنبال خود بکشاند، به نسل جوان و مایوس از مبارزه بر علیه استبداد و تمامیت‌خواهی امید و آگاهی ببخشد، به نهادها و مجامع بین‌المللی نزاکت‌های ناشی از شکاف‌های موجود افغانستان را بازگو کند و در نهایت به عنوان یک چهره تازه و موفق برای رهبری بخشی از جامعه افغانستان برای خود جا باز کند.
طرف مقابل نه تنها هیچ‌چیز به دست نیاورده، حتی فرصت‌ها و زمینه‌های احتمالی را که پیش‌رو داشت نیز، از دست داده و حالا در لبه پرتگاه و سقوط قرار گرفته است.
طوری‌که هیچ‌یک از جریان‌های صاحب‌وزن و حتی حامیان دیروزش در کنارش نیستند. منحیث نمونه می‌توان از جنرال دوستم و محمد محقق به حیث حامیان غنی و عبدالله نام برد که امروز در کنار آقای نور و در حمایت از او قرار گرفته‌اند. جنرال رازق و شورای قندهار، حاجی قدیر و شورای مشرقی، جریان‌ها و جنبش‌های سیاسی و اجتماعی دیگر در اقصی نقاط کشور، امید شان را از رهبران حکومت بریده‌اند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم در همسویی با داعیه حریف قدرتمند رهبری حکومت قرار گرفته‌اند.

جالب‌تر از همه این است که پس از حرف‌های ناشیانه سفیر امریکا در کابل و واکنش سنجیده و مناسب مردم دربرابر آن، هیئت‌هایی که از جانب امریکا و سازمان ملل به کابل آمدند، حل قضیه را به جانب سازمان ملل متحد موکول کرده‌اند که این می‌تواند نقطه اوج اعتباردهی به داعیه برحق آقای نور در برابر حکومت مرکزی باشد که البته این اعتبار و جایگاه برازنده بین‌المللی، در نتیجه ایستادگی شخص نور، حمایت‌های پیهم مردم از او و درایت و منطق تیم مذاکره کننده جمعیت اسلامی با ارگ به دست آمده است.
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه نهایی را این گونه تحلیل کرد:
اگر مذاکرات به توافق نهایی روی همه موارد بسته پیشنهادی جمعیت منتج نشود، آقای غنی در کابل و آقای نور در بلخ تا رسیدن به انتخابات، قدرت را در دست خواهند داشت و تنها انتخابات شفاف معین خواهد کرد که کی باید از قدرت کنار برود؟ غنی، عطا؟ یا هردو و یا هیچکدام.
اگر بازهم مذاکرات فی‌مابین به نتیجه نرسد، مداخله مبنی بر وساطت سازمان ملل، قبل از برگزاری انتخابات، ایجاد اداره موقت بدون حضور آقایان غنی و نور خواهد بود. اینجا هم در نهایت همه چیز موکول به نتیجه انتخابات خواهد شد.

اگر در نتیجه گفت‌وگو ها، روی همه موارد پیشنهادی جمعیت توافق صورت بگیرد آقای نور نه به نفع والی نام نهاد ارگ (انجینرداود) بلکه به نفع یکی از نزدیکانش از مقام ولایت بلخ کنار خواهد رفت و در سایه اعتماد به نتیجه توافقات به دست آمده، روی برگزاری یک انتخابات نسبتاً شفاف به رقابت خواهد رفت و به امکان قوی، بر حریفان پیشی خواهد گرفت.
هرچه باشد، نتیجه نهایی را ثبات قدم، درایت و برنامه سنجیده و سخته شخص عطا محمد نور و جمعیت اسلامی رقم خواهد زد.
این فرصت تاریخی است برای یک جریان در حال اُفت که به همت اراده و بازوی عضوی از اعضای برجسته‌اش به دست می‌آید. اگر ارزان بفروشند ارزان به دست نخواهند آورد. چنین «کلاه دلکش» حتی ارزش «ترک سر» کردن را نیز دارد.
برناصالحی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا