معادلات سیاسی ارگ – بلخ و پیامدهای آن
برای همه ما مبرهن است که همواره جریان مردمسالاری در افغانستان به بهای بسیار اندک مورد محاسبه قرار گرفته است.
معادلات سیاسی را عقیده و گروش بر آن است که در هر مشکل و مصیبت یک فرصت نهفته است، اینکه فرصت را چه کسی به نفع خود ضرب میزند؛ زمان ثابت کننده آن خواهد بود. ممکن نظر به شواهدی که قرار است خدمت تان به عرض برسانم ضرب دهنده این فرصت مخالفان حکومتی باشد؛ چون درنهایتاً اختلاف دو جناح به نفع آنها ختم خواهد شد. همه طرح ریزان و کسانیکه راحتی و آرامش مردم ملاک بینش شان را شکل میدهد به این نظر هستند که حذف و افکندن یک جناح نمیتواند به عنوان یک راه حل استنتاج شود؛ چون انداختن یک جناح در گرداب سیاسی منجر به افتیدن جناج مقابل خواهد شد که این عمل منفعت دو طرف (ارگ-بلخ ) را به زوال خواهد کشید.
افغانستان همواره به مثابه آزمونگاه قدرت بوده و فعلاً هم درچنین آستانه قرار دارد. این را بهتر از سیاسون ما کی میتواند به فهم بگیرد.اشارات کوتاه بر تحولاتی که در این اواخر رخ داده است پرداخته خواهد شد؛ چون عدم تحادث سیاسی میان دکتر اشرف غنی رییس جمهور کشور و سترجنرال عطا محمد نور استاندار بلخ اضرار دو جانبه را در پی داشته که نمیتوان از چنین حالات خود را به یک اقتحام( بدون اندیشه دست به کاری زدن) کامل فرو برد.
در این اواخر موارد آتی قرینه خوبی به اختلافات و حادثات افغانستان میتواند پیدا کند:
۱- بحث گفتوگو با طالبان از سوی سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، نیکی هیلی نماینده دایمی ایالات متحده امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد، مذاکرات آقای گیلانی، به تعویق انداختن کنفرانس کابل از طرف دولت و صدها نشست مخفی.
۲- نا امنی بیسابقه در ولایت بلخ که پیامدهای قابل ملاحظه محلی و ملی را به همراه دارد، این اتفاقات ریزش آب به آسیاب دشمن است.
۳- سرعت بخشیدن فرار سرمایه از افغانستان و افزایش گراف عدم اشتغال که در حدود ۲۵۰۰۰ شخص فارغ از کارشناسی ارشد رسید.
۴- قطب بندیهای جدید جهانی که تاریخ به اثبات رساند جز اتحاد و توافق سیاسی چیزی دیگر در این حالات بارمعنی پیدا نخواهد کرد.
۵- سورهای از حالات ایجاب میکند که هر دو طرف سیاسی جهت بقای شان توافق را بر حذف ترجیح بدهند.
برای همه ما مبرهن است که همواره جریان مردمسالاری در افغانستان به بهای بسیار اندک مورد محاسبه قرار گرفته است. این جا نظام توتالیتر بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد؛ اما فراموش نباید کرد که شاه عادل بر بودناش زرع میکند و شاه ظالم بر نبودنشاش جرح میکند. به امید توافق سیاسی که راه حل مناسب بهتر از این را نمیتوان در کانالهای اندیشه جا داد.
نویسنده: شمس الدین “خواجهزاده”