«آتشبس»، لازمۀ پیشرفت مذاکرات صلح
گفتوگوهای صلح بین حکومت افغانستان و گروه طالبان در حالی از سر گرفته شد که خشونتها در افغانستان افزایش یافته و دورنمای ختم چهار دهه جنگ ویرانگر هنوز هم مبهم است.
توافقنامهای را که ایالات متحده در فبروری گذشته با طالبان امضا کرد، موفقیتی برای آغاز مذاکرات صلح بود. امریکا وعده داد نیروهای خود را به گونۀ قابل توجهی از این کشور خارج میکند در حالی که طالبان وعده دادند با دولت افغانستان در مورد حل و فصل و آتشبس دایمی مذاکره کرده و خود را از شبکه القاعده و سایر گروههای تروریستی جدا میکنند.
با این حال، از زمان آغاز مذاکرات صلح، پیشرفت کمی صورت گرفته است. دو جانب تنها روی کارشیوه گفتوگوهای آینده توافق کردند و هیچ گفتوگو در مورد آتشبس انجام نشده است.
در حقیقت، خشونتها همزمان با شروع مذاکرات افزایش یافت. شمار تلفات افراد ملکی و نیروهای امنیتی افغانستان بسیار بلند است. بنابر این، با شروع دور دوم، موانع اصلی فرا راه صلح چیست و چگونه میتوان به آن رسیدگی کرد؟
دیدگاههای متناقص حکومت و طالبان یکی از نقاط اصلی گفتوگوهای صلح بوده است. حکومت افغانستان یک جامعه کثرتگرا را در این کشور ترسیم میکند که مردم در آن رییس دولت را انتخاب میکنند و دولت حقوق مساوی شهروندان را تضمین و از حقوق اقلیتها محافظت میکند. اما برای طالبان، هویت و مشروعیت بر مبنای نوعی حکومت تئوکراتیک و توتالیتر است. تحت حاکمیت آنها در دهۀ ۱۹۹۰، زنان اجازه کار و تحصیل نداشتند.
حکومت خود را «جمهوری اسلامی افغانستان» میخواند در حالی که طالبان خود را «امارت اسلامی» میخوانند. از آنجا که این عنوانها از ارزشهای اصلی نمایندگی میکند، هر دو جناح میخواهد نامهای شان شامل کارشیوۀ گفتوگوها شود.
علاوه بر این، حکومت افغانستان توافق امریکا و طالبان را به عنوان اساس مذاکرات نمیپذیرد، زیرا بخشی از آن توافقنامه نبود. دولت همچنین تقاضای طالبان را برای اتکا به تنها فقه حنفی جهت حل اختلافات تفسیر قوانین اسلامی رد کرد. دولت افغانستان هر دو فقه حنفی و شیعه را به رسمیت میشناسد.
برای سازش و مصالحه، ارجاع به جمهوری اسلامی افغانستان و امارات اسلامی از کارشیوۀ گفتوگوها حذف شد. دو طرف همچنین توافق کردند که هر گونه اختلاف در مورد تفسیر قانون اسلامی را توسط کمیته مشترک تیمهای مذاکره کننده حل و فصل کنند. توافقنامۀ امریکا-طالبان علاوه بر سه اصل دیگر، خواست مردم افغانستان، تعهد دو طرف و هدف سازمان ملل برای صلح دایمی به عنوان اساس گفتوگوها باقی خواهد ماند.
موضوعات اصلی که باید روی آن بحث شود.
دور دوم مذاکرات پیچیده و دشوار خواهد بود. انتظار میرود به مسائل اساسی، از جمله توافق روی آتشبس جامع، نوع نظام افغانستان و ترتیبات حکومت انتقالی برای توافق پسا-صلح بپردازد.
یکی از موانع اصلی اولویتهای حکومت افغانستان و طالبان است. به طور مثال، دولت آتشبس فوری و جامع را اولویت میداند در حالی که طالبان این طور نمیاندیشد. طالبان بر این باور هستند که با خشونت بیشتر امتیاز بدست میآورند تا گفتوگو. اگر با آتشبس موافقت کنند، اهرم فشار خود را از دست خواهند داد.
از سویی هم، بدبینی نسبت به دورنمای برقراری صلح به دلیل ادامه سطح بلند خشونتها و ترورهای هدفمند در افغانستان رو به رشد است. ینس ستولتنبرگ دبیر کل ناتو به تازگی هشدار داد که هیچ «تضمینی برای موفقیت صلح» وجود ندارد.
اولین گام دور دوم مذاکرات این است که طرفین برنامۀ مشخصی تنظیم کرده و بر برایند قابل قبولی تمرکز کنند. دو جانب تا رسیدن به امضای توافقنامه صلح، باید روی آتشبس جامع و فوری به عنوان شرط اساسی ادامه گفتوگوها به توافق برسند.
کارشیوه مذاکرات تقاضای مردم افغانستان و همچنین تعهد دو طرف مذاکره کننده برای صلح پایدار را مشخص میکند. این ایدهآلها باید محور گفتوگوها باشد.
اما آنچه برای شهروندان افغانستان بیشترین اهمیت را دارد، نوع توافق صلح است که از مذاکرات حاصل میشود. اکثریت شهروندان نگرانند که سازش با طالبان دستاوردهای پسا-۲۰۰۱ را به خطر میاندازد، از جمله حقوق زنان، حمایت از اقلیتها و آزادی بیان.
به این ترتیب، در هر گونه توافق صلح به همهپرسی نیاز است تا شهروندان افغانستان حرف آخر را بزنند.
روند صلح افغانستان آسیبپذیر است، اما شکست آن ممکن منجر به درگیری و بدبختی بیشتر شود. این یک فرصت است و اگر به خوبی پیش برود، میتواند زمینه را برای صلح دایمی فراهم کند.