آسیای میانه؛ جایگزین کمکهای غرب به افغانستان؟
نویسنده: جیمز دورسی
منبع: International Policy Digest
مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
کنفرانس ۲۰۲۰ کشورهای کمککننده برای افغانستان خبرهای شومی برای دولت داشت: ۱۵ تا ۲۰ درصد کمتر از سال ۲۰۱۶ کمک دریافت خواهد کرد.
پس از حدود ۲۰ سال جنگ، کشورهای کمککننده تعهدات شان را کاهش میدهند و به پول خود شرایط وضع میکنند، مانند پیشرفت در مذاکرات صلح کابل و طالبان و تلاشهای واقعی برای مهار فساد.
با کاهش میزان کمکها، کشورهای کمککننده باید در جستجوی راههای کارآمدتر برای ارائه کاهش این کمکها به افغانستان باشند، زیرا مالیاتدهندگان بیشتر نگران تأثیرات اقتصادی کوید-۱۹ در کشورهای شان هستند. یکی از این راهها ممکن برجسته کردن نقش کشورهای همسایه آسیای میانه باشد.
از سال ۲۰۱۶ بدینسو، دیدگاه منطقه نسبت به افغانستان تغییر کرده است و آن را دوباره بخشی از آسیای میانه میداند. این امر مغایر دیدگاه جنگ سرد است که مرزهای «آسیای میانۀ شوروی + جمهوری سوسیالیستی شوروی قزاقستان» و نه منطقه گستردهتر (آسیای میانه، مغولستان، قفقاز و افغانستان) را به عنوان یک فرهنگ واحد به رسمیت میشناخت.
حضور نیروهای امریکایی در افغانستان رو به کاهش است و حدود ۲ هزار و ۵۰۰ سرباز تا جنوری ۲۰۲۱ در این کشور باقی خواهد ماند. خروج ایالات متحده موجب کاهش سایر نیروهای اعضای ناتو خواهد شد، چون به پشتیبانی هوایی، ترانسپورت و لوجیستیک امریکا متکی هستند. این امر بالای کشورهای کمککننده فشار میآورد تا میزان تعهدات مالی خود را بیشتر کاهش دهند.
با کاهش میزان کمکهای خارجی که ۷۵ درصد بودجه افغانستان را احتوا میکند، این کشور نیاز دارد تا اقتصاد خود را رشد دهد و کاهش کمکها و آسیبهای ناشی از همهگیری کوید-۱۹ را جبران کند. هدف، جلوگیری از تکرار سرنوشت سقوط دولت نجیب در اپریل سال ۱۹۹۲ است که به خاطر ترک نیروهای شوروی اتفاق نیفتاد، بلکه به دلیل سقوط کمکهای خارجی و صادرات گاز طبیعی به قوع پیوست.
اما بر خلاف ۱۹۹۲، اکنون آسیای میانه میتواند در ادغام افغانستان به اقتصاد منطقه نقشی داشته باشد و تضمین کند که سقوط دولت و جنگ داخلی دیگر اتفاق نمیافتد.
حدود ۹۶ درصد کمکهای ایالات متحده از طریق شخص ثالث ارائه میشود، بسیاری آن از طریق قرارداد با نهاد USAID صورت میگیرد. تمام این واسطهها ارزان نیستند و بسیاری شرکای اجرایی USAID صدها میلیون دالر سالانه درآمد دارند.
واشنگتن باید با دولتهای آسیای میانه، به احتمال زیاد ازبیکستان (با بیشترین جمعیت) و قزاقستان (با بیشترین اقتصاد)، برای ارائه کمک به افغانستان استفاده کند. آنها میتوانند خدمات را با هزینۀ کمتری نسبت به یک پیمانکار امریکایی ارائه دهند و انگیزه مفیدیت آن را خواهند داشت، زیرا مجبورند با نتایج آن زندگی کنند.
ازبیکستان و قزاقستان هم اکنون جوانان افغانستان را آموزش میدهند و از طریق برنامۀ سازمان ملل متحد به زنان این کشور اجازه داده میشود تا تحصیلات خود را در قزاقستان و ازبیکستان دنبال کنند.
کمکهای ازبیکستان در ساخت راه آهن مزار شریف-پیشاور و لین برق سرخاندریا-پلخمری که صادرات برق ازبیکستان به افغانستان را ۷۰ درصد افزایش خواهد داد. و قزاقستان تلاشهای کمکهای خارجی خود را که بیشتر در افغانستان و سایر کشورهای آسیای میانه متمرکز است، انجام میدهد.
طالبان احتمالاً احساس میکنند که چیز کمی از حکومت افغانستان، سازمانهای غیردولتی یا هیئتهای پارلمانی یاد خواهند گرفت، بنابر این ازبیکستان و قزاقستان میتوانند توضیحدهندگان خوبی باشند.
ازبیکستان و قزاقستان میتوانند به طالبان بگویند که خشونت و فساد سرمایهگذاران را فراری میدهد، دور نگه داشتن زنان از ارزش سرمایهگذاری میکاهد، زیرا سرمایهگذار فقط به ۵۰ درصد نیروی کار دسترسی دارد، شفافیت مالی خطرات احتمالی یک پروژه را کاهش میدهد (به ویژه وقتی کشوری زیر رتبهبندی فساد قرار داشته باشد)، کنوانسیونهای بینالمللی مشوق سرمایهگذاری هستند هرچند ممکن اجاره را برای طبقۀ سیاسی کاهش دهد و اینکه از اینجا به بعد، افغانستان به انجنیر و حسابدار نیاز دارد، نه افراد مسلح بیشتر.
بنابر این، کشورهای آسیای میانه ممکن بتوانند با خروج غرب پروژههای کمکی را ارائه دهند و اهداف واشنگتن را با تلاشهای خود برای تقویت ادغام منطقهای تحقق بخشند. آنها میتوانند به افغانستان کمک کرده و به طالبان درک صحیح از مسئولیتهای جدید و تعهدات ارائه دهند.
شوکت میرضیایف رییس جمهور ازبیکستان گفته است: «امنیت افغانستان، امنیت ازبیکستان است، تضمین ثبات و توسعۀ کل منطقۀ آسیای جنوبی و مرکزی».
نقش کمکهای خارجی بیشتر برای همسایگان آسیای میانه افغانستان میتواند به این کشور کمک کند تا به اقتصاد جهان بپیوندد و آن را از تبدیل شدن به پناهگاه امن برای تروریزم و مرکز قاچاق مواد مخدر، اسلحه و مردم جلوگیری کند.