آیا آسیای میانه میدان بعدی جنگ بین قدرتهاست؟
با این که اوضاع در منطقه بالتیک متشنج است و همچنین روابط بین چین و تایوان در یکی از خصمانه ترین حالتهای خود است ، اما چرا لوکاشینکو منطقه آسیای میانه را به عنوان میدان جنگ آتی نام میبرد؟
آسیای میانه (Central Asia) به قسمتی از قارهٔ آسیا اتلاق میشود که هیچ مرزی با آبهای آزاد جهان ندارد. اگر چه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشده است، ولی به طور معمول آن را در برگیرنده کشورهای ازبیکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ]قیرقزستان[ و قزاقستان میدانند. بعضاً کشورهایی چون افغانستان، شمال شرق ایران، مغولستان، کشمیر، شمال و غرب پاکستان، سینکیانگ در شرق چین و جنوب سایبریا در روسیه شامل آسیای مرکزی میشود.
الکساندر لوکاشینکو رییس جمهور بلاروس که عملاً به عنوان متحد روسیه درگیر جنگ اوکراین است، در اظهار نظری گفت که بعد از اوکراین، شاهد جنگ در آسیای مرکزی میباشیم.
با این که اوضاع در منطقه بالتیک متشنج است و همچنین روابط بین چین و تایوان در یکی از خصمانه ترین حالتهای خود است ، اما چرا لوکاشینکو منطقه آسیانه میانه را به عنوان میدان جنگ آتی نام میبرد؟
امروزه شاهد ظهور طا-لبان در افغانستان به عنوان دولت مستقرهستیم، هسته حکومت طا-لبان در واقع در دست گروه حقانی است و عمل کرد چندماهه اخیر طا-لبان و سراب بودن این ذهنیت که طا-لبان امروز با طا-لبان دهه ۹۰ فرق دارد ازسویی و همچنین حکومت پاکستان به عنوان اصلیترین حامی طا-لبان با بیشترین انتقاد روبرو گشته است.
ملا هبتالله آخوندزاده در نطقی در نماز جمعه، ایران و روسیه و چین و هند را به عنوان دشمن خطاب میکند و آنها را تهدید میکند، در صورت دخالت و یا حمله به طا-لبان تا اخرین نفس در برابر آنها مقابله میکند. در این اظهار نظر هیچ سخنی از امریکا به عنوان تهدید کننده حکومت طا-لبان به میان نمیآید واین شاید جواب بسیاری از پرسشها باشد در مورد نقش امریکا در سرکار آمدن طا-لبان وماموریت این گروه در آینده منطقه.
دراین میان سفر پوتین به تاجیکستان و مذاکرات پوتین با امامعلی رحمان که یکی از سرفصلهای مهم این سفر بحث افغانستان و نقش احمد مسعود بود که گزارشهای غیر رسمی حاکی از حضور وی در این زمان درتاجیکستان است و همچنین سفر قریبالوقوع پوتین به تهران و بحث ارسال پهپادهای ایران به روسیه، همچنین جئوپولتیک آسیایه میانه بعنوان منطقهای در میان تخاصم و زورآزمایی ناتو و روسیه وچین نشان از ایجاد یک میدان نبرد بالقوه دراین منطقه بین قدرتهای امپریالیستی است.
همچنین باید نگاهی داشت به منافع ایران، ترکیه، هند و روسیه دراین منطقه و نفوذ و به اصطلاح مالکیت تاریخی که برای خود دراین منطقه قائل اند و با حضور ناتو به خطر افتاده است. بماند که ترکیه دراین میان به واسطه حضور در ناتو هم به نعل میزند وهم به میخ!
سیاست ورود ترکیه به آسیای میانه بهعنوان بخشی از راهبرد امریکا که در دهه ۹۰ پیگیری میشد دچار ورشکستگی شده است. ترکیه متوجه این نکته شده است که نمیتوان برای تقابل با روسیه و چین وارد همکاری با این کشورها شد چرا که این وضعیت هم علیه منافع خود ترکیه و هم علیه منافع این کشورها است. از این نظر ترکیه در مرحله کنونی در پی همکاری با کشورهای آسیای مرکزی برای محدودسازی روسیه نیست بلکه برعکس به همکاری با این کشورها بهعنوان عاملی تسهیلگر در همکاریها با روسیه نگاه میکند. یعنی ترکیه همکاری با این کشورها را در راستای کلان پروژه همکاریهای اوراسیایی خود که در درون خود چین و روسیه و ایران را در برمیگیرد تعریف میکند.
وجود کارخانه تولید پهپاد ابابیل ۲ متعلق به جمهوری اسلامی در تاجیکستان و نقش مهم این سلاح در شرایط کنونی برای ایران و البته روسیه، تاجیکستان را درمرکز توجه و حساسیت بیش از پیش قرار داده است. اکنون روسیه درحال تشکیل یک قطب جدید و البته متحدانی درمقابل غرب و ناتوست.
لوکاشینکومعتقداست برای برهم زدن جهان یک قطبی و تشکیل نظم جدیدی در میان قدرتها جنگ غیرقابل اجتناب است و میدان این جنگ آسیای میانه است.
واشنگتن پست گزارش کرده است که امریکا شبکههای اطلاعتی خود را در آسیای میانه گسترش میدهد. این خبر پس از آن نشر میشود که وضعیت نظامی و سیاسی شمال افغانستان بعداز ولایتهای پنجشیر و بغلان، در ولسوالی بلخاب نیز به وخامت گراییده است.
در ظاهر نشان داده میشود که امریکا نگران وضعیت فعلی در افغانستان است و می خواهد با ایجاد شبکههای اطلاعاتی و سرمایه گذاری روی منابع انسانی، وضعیت در افغانستان را زیر نظر داشته باشد، اما واقعیت این است که اگر امریکا علاقهای به وضعیت افغانستان و مردم آن داشت، این کشور امروز در دامن تروریزم بینالمللی پرتاب نمیشد. پس میتوان حدس زد که هدف از این کار، تشدید بحران تروریزم در شمال افغانستان است تا علاوه بر خلق چالشهای امنیتی برای کشورهای آسیای میانه، به چین هم فشار بیاورد.
حضورناتو درتمامی کشورهای آسیای میانه تحت عنوان «همکاری برای صلح» که در حقیقت نوعی عضوگیری است ولی با هدفها و مسئولیتهای محدودتر درواقع برای روسیه وچین یک خطر بالقوه محسوب میگردد.
اکنون و باتوجه به جنگ اوکراین و ترس از روسیه دور از انتظار نیست که امریکا با مشوق های مالی و ایجاد روابط اطلاعاتی وامنیتی با کشورهای آسیای مرکزی، مخصوصاً همسایههای شمالی افغانستان، از زمینههای درز اطلاعات در خصوص برنامه های امنیتی روسیه در قبال این گروه ها آگاه شود، زیرا امریکا برای جلب همکاری این کشورها کمکهای محدود نظامی را ارائه کرده است. چنانچه، امریکا قرار است در سه سال آینده ۶۰ میلیون دلار به تاجیکستان کمک کند. زیرا مقامات امریکایی تصور میکنند که کشورهایی مانند تاجیکستان و ازبیکستان با توجه به «روابط و شبکههای عمیق شان در افغانستان، اطلاعات ارزشمندی را درباره تهدیدهای تروریستی در افغانستان در اختیار امریکا قرار می دهند. اطلاعاتی که به این منجر میشود که امریکا با استفاده از این گروههای تروریستی، زمینه های به چالش کشیدن کشورهای آسیای مرکزی و نفوذ در جغرافیای سنتی را در در قدم نخست و به تبع آن زمینههای ناامن سازی و ایجاد خطرات امنیتی را برای کشورهای فدراسیون روسیه و چین مساعد سازد. و صد البته باعث واکنش متقابل روسیه میگردد. این رویارویی ها و صف کشیدنها را میتوان آتش زیرخاکستر دانست و آنچه در این میان روی میدهد کشتار و بیخانمانی و آوارگی میلیونها انسان در بند این نظامهای ارتجاعی است و بس.
به راستی در روابط حاکم بین قدرتها انسان بزرگترین قربانی و انسانیت واژهای غریب است.