اعتراضات در ایران و تاثیر مخرب آن بر افغانستان
ضعف دولت در ایران، میتواند از شرق مدیترانه تا سینکیانگ چین یک قلمرو وسیع مافیایی در اختیار گروههای تروریستی قرار دهد که در آن صورت معضل طالبان به عنوان یک «راهزنی» تصادفی محسوب خواهد شد.
پس از تصمیم دولت ایران برای افزایش بهای نفت، دهها تن از شهروندان آن کشور به جادهها ریختند و واکنش شان را در برابر این اقدام نشان دادند. تعدادی تحت نام معترض جادهها را بستند، بانکها را آتش زدند، اماکن عمومی و فروشگاهها را تخریب کردند که اعتراض تبدیل به خشونت شد.
اما آنچه در این رویدادها مهم پنداشته میشود، تاثیر آن روی منطقه و کشور ما افغانستان است. ثبات در ایران به عنوان یکی از قدرتهای منطقهای که در یک منطقه نا آرام در جهان واقع شده است، میتواند نقش مهمی در وقایع کشورهای منطقه از جمله افغانستان بازی کند.
امنیت و روند صلح:
افغانستان در حال حاضر در مرحله حساسی قرار دارد که مهمترین آن روند صلح میباشد. گفتوگوهای صلح هرازگاهی با مشکلات و چالشهای متعددی از جمله رویکردهای یکجانبه، نبود اجماع منطقهای و داخلی، تعاملات ناهمسو بهخاطر رقابتهای منطقهای و جهانی و برخی موارد دیگر مواجه بوده است. در معادله صلح، با آن که تلاشهای زیادی پیرامون آن از جوانب مختلف صورت گرفت، اما به بازیگران اصلی نقش داده نشد که یکی از آنها ایران، همسایه و شریک معادلات سیاسی و فرهنگی افغانستان میباشد. این کشور طی سالیان گذشته در قضایا و جریانات مختلف در افغانستان نقش داشته است که نادیده گرفتن آن میتواند روند صلح را بطی و یا حتی خدشهدار کند. از جانب دیگر، بحران و اغتشاش در ایران روی کل منطقه و به ویژه بالای افغانستان اثر مستقیم دارد. اگر ایران در بحران باشد، گروههای تروریستی که در افغانستان فعال است، با استفاده از مرز مشترک میان دو کشور تردد کرده و راه برای عبور آسان اعضای اصلی داعش به افغانستان از طریق ایران فراهم خواهد شد. گزارش یک نهاد بینالمللی در مورد انتقال اعضای داعش از سوریه و عراق به افغانستان نشان میداد که آنها از طریق دور زدن چندین کشور به مناطق شرقی افغانستان میآیند که این خود نمایانگر آن است که ثبات در ایران عامل دست کم کاهش انتقال اعضای داعش به افغانستان میشود.
از سویی هم، در بگومگوهای حضور داعش در غرب و شمال افغانستان و تهدید آن برای منطقه، ایران و روسیه خصوصاً ایران میتواند نقش تاثیرگذار در اجماع منطقهای پس از توافق صلح با گروه طالبان برای نابودی این تهدیدات داشته باشد. روسیه در نشست جهارجانبه نقش فعال دارد و تا جایی که محسوس است، ایران نیز بیمیل نیست که در این روند نقشی بازی کند.
از این رو ثبات در ایران، منطقه را با ثبات نگه میدارد و روابط سیاسی – نظامی بین کشورهای افغانستان و ایران و سایر کشورهای منطقه به نوعی عجین شده است.
بدون شک شبکههایی در داخل افغانستان و حتا پاکستان است که بیمیل به نفوذ در ایران نیستند، از گذشتههای دور ایران به عنوان «ژاندارم» منطقه مطرح بوده و نقش آن در تعاملات منطقه انکار ناپذیر است. ضعف دولت در ایران، میتواند از شرق مدیترانه تا سینکیانگ چین یک قلمرو وسیع مافیایی در اختیار گروههای تروریستی قرار دهد که در آن صورت معضل طالبان به عنوان یک «راهزنی» تصادفی محسوب خواهد شد.
اقتصاد:
از سویی هم، در حال حاضر بیش از سه میلیون افغانستانی در شهرهای مختلف ایران زندگی میکنند و به عنوان یکی از کشورهای باثبات و امن منطقه، آنان به تحصیل، کار و زندگی مشغول هستند. در کنار آن ناامنیهای افغانستان سبب شده که افغانها به ایران پناه ببرند و قطعاً بیثباتی و ناامنی در آن کشور، افغانها و هموطنان ما را نیز متأثر میسازد. مهاجران افغانستان در ایران، در ورود پول به افغانستان نیز نقش دارند. این مهاجران مزد شان را به افغانستان میفرستنند و تخمین زده میشود که سالانه بیش از ۱ میلیارد دالر دست مزد مهاجران به افغانستان سرازیر میشود و در صورت ناامن شدن ایران این پول قابل ملاحظه قطع خواهد شد.
فرهنگ و زبان:
همین اکنون ۹۰ درصد بازار کتاب افغانستان، محصولات سینمایی و هنر در این کشور کالایی است که از ایران وارد میشود و ثبات و عدم ثبات در ایران تاثیر مستقیم بالای آن دارد. در چند ماه گذشته سایتهای دانلود فیلم در ایران بنابر لزوم دید دولت آن کشور مسدود شد ولی موج آن مشتریان افغانستانی را نیز متاثر ساخت. ایران با ثبات میتواند خوراک فرهنگی با کیفیت برای افغانستان تهیه و صادر کند، ولی تصور کنید که ایران بیثبات باشد و ما مجبور شویم به کتابهای زرد چاپ بازار قصه خوانی مراجعه کنیم یا فلمهای معتبر سینمایی را با دوبله پشاوری تماشا کنیم.(به صورت مثال عرض شد) شاید بد نباشد بدانید که از ایران با ثبات به افغانستان مثلاً اصطلاح «گفتمان» و«ویراستار» وارد میشود ولی از یک همسایه دیگر ما مثلا «چکن سوپ» و «انتحار» وارد زبان گفتار در کابل شده است.(مثل که وارد حوزه تهاجم فرهنگی شدیم، بگذریم)
توسعه سیاسی و اجتماعی:
هرچند این موضوع با اقتصاد نیز ربط دارد، ولی خواستم فصل جداگانه داشته باشد. منظورم بندر چابهار و اتصال افغانستان با آبهای بینالمللی و تجارت دریایی است. افغانستان همواره از طریق بندر گوادر پاکستان با دریا وصل میشد، ولی این مسئله از سوی اسلامآباد بیشتر به اهرم فشار سیاسی علیه کابل مبدل شده بود. اکنون افغانستان از طریق بندر چابهار با دریا وصل شده است و شما تصور کنید که ایران بیثبات باشد. در آن صورت بندر چابهار بدون استفاده میماند و ما دوباره محتاج بندر گوادر خواهیم بود. روز از نو و روزی از نو.
در یک جمله اگر کل حرفم را بگویم این است: بیثباتی ایران به سود افغانستان نیست.