آیا جهان افغانستان را از عینک ترامپ میبیند؟
آنچه ترامپ از مذاکره با طالبان و مشروعیت بخشیدن به این گروه، انجام داد، برآمده از درک تجاری و منطق سوداگری او در مواجهه با واقعیتی به نام افغانستان بود. او تمام افغانستان را به تخم مرغی تبدیل کرد تا به دیوار انتخابات امریکا برای کسب و جلب آرای شهروندان امریکایی در سوم نوامبر ۲۰۲۰ بزند.
کار ترامپ درست بود، اما برای خودش؛ اگرچه خود نیز سهم و سودی از این قمار به دست نیاورد و در انتخابات، به سختی و تلخی شکست خورد، اما آیا دیگر قدرتها و سازمانهای مهم جهان هم مثل ترامپ فکر میکنند و هیچ شأنی برای اثرگذاری افغانستان در معادلات جهانی قایل نیستند؟
گفتگوی تیلفونی دبیرکل سازمان ملل متحد و نخستوزیر استرالیا با رییس جمهور غنی و اطمینان دادن از همراهی خود با دولت افغانستان، مؤید این معنا است که جهان، راهی غیر از راه ترامپ در مورد افغانستان دنبال میکند. دال مرکزی این دو گفتوگوی تیلفونی آن است که هیچ اقدام سوداندیشانه و سوداگرانه برخی چهرههای مهم بینالمللی، توانایی بازآفرینی تصویری کج و معوج از افغانستان در ذهنیت کشورهای دخیل در ماجرای سیاسی ـ امنیتی کشور را ندارد. افغانستان در خط مقدم نبرد با تروریزم قرار دارد و به تعبیری، یکتنه با تروریزم بینالمللی مبارزه میکند. بنابراین، حتی اگر حضور و همراهی قدرتهای برتر جهانی با دولت افغانستان، متضمن تقبل هزینههایی هم باشد، آن هزینهها سنگینتر از هزینه ناامنی جهان از رهگذر تبدیل شدن افغانستان به بهشت امن ناامنیآفرینان بینالمللی برای آنان نخواهد بود.
اگر عقلانیت تجاری ترامپ در حدی بود که صلح انتخاباتی با یک گروه تروریستی را وجه المعامله سیاستورزی آمیخته با خودشیفتگی و خشونتافزایی راستگرایانه پوپولیستی قرار داد، دیگرانی که کشورهای خود را بر مبنای عقلانیت واقعبینانه راهبردی امنیتی در چارچوب دکترینهای کلان و کاربردی معطوف به منافع ملی خود مدیریت میکنند، به خوبی میدانند که چشم پوشیدن از افغانستان، به معنای چشم پوشیدن از امنیت ملی خود در دنیایی است که تروریزم بینالمللی میتواند سوغات ناامنی خود را تا دورترین نقطه آن صادر کند.
به همین دلیل است که وقتی دبیرکل سازمان ملل متحد و نخستوزیر استرالیا در تماس تیلفونی خود با رییس جمهور غنی، خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان را وابسته به شرایط داخلی کشور میدانند، بر این نکته کلیدی پای میفشارند که امضای توافقنامه صلح میان طالبان و تیم ترامپ، تعیینکننده خط مشی جهانی در قبال افغانستان نیست و دیگر قدرتهای جهانی، معیارهای دیگری برای حضور در افغانستان یا خداحافظی با آن دارند.
فراتر از این، وقتی سفارت امریکا در کابل طالبان را از خشم جهانی برحذر میدارد و به این گروه مست و متوهم از امضای توافق صلح با دار و دسته ترامپ نسبت به خشم جهانی هشدار میدهد، مبین این حقیقت است که رویکرد ترامپ در قبال طالبان حتی در کشور خودش نیز خواستار و خریدار ندارد و او در انزوای ترحمانگیز سیاسی در سطح ملی و بینالمللی قرار گرفته است.
توییت مأموریت حمایت قاطع نیز مبنی بر حمایت قاطع از دولت افغانستان در امر آموزش و مشاورت و با هدف جلوگیری از تبدیل شدن دوباره افغانستان به بهشت امن تروریستها و نیز گفتوگوی تیلفونی آقای ینس استولتنبرگ، دبیر کل سازمان ناتو، سیگنال مثبت دیگری است که در حیص و بیص مذاکرات صلح و افزایش چندبرابری خشونتهای طالبانی، پشت دولت جمهوری اسلامی افغانستان را گرم میکند و نسبت به چشمانداز آینده سیاست و دولتداری در افغانستان بر مبنای ارزشهای دموکراتیک و دستاوردهای بیست سال گذشته، بارقههای روشن امید را برمیافروزد.
اکنون این سیاستپیشگان بدون پایگاه داخلی و همسو با موجهای مقطعی بادهای سیاسی خارجی هستند که به جای دیدن خواب رنگین حکومت موقت، باید کلاه شان را محکم بگیرند تا باد نبرد!