آیا جهان در حل چالش مهاجرین افغانستان ناکام میماند؟
چالش واقعی پیش رو این است که چگونه از یک فاجعه بزرگ ناشی از اقتصاد در حال شکست افغانستان جلوگیری کنیم که چارهای جز مهاجرت برای افغانها باقی نمیگذارد
پس از سقوط کابل، نهادهای امدادی سازمان ملل متحد، موسسات خیریۀ سراسر جهان، دیپلماتهای غربی و مقامات دولتی یکجا شدند تا به جهان در مورد بحران انسانی ناشی از بازگشت طا-لبان به قدرت هشدار دهند.
با توجه به رویدادهای در حال ظهور افغانستان، جنوب آسیا واقعاً به سمت یک بحران انسانی عظیم پیش میرود. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اقتصاد آسیبدیده ناشی از ویروس کرونا در سال ۲۰۲۲ با چالشهای جدیدی مانند بحران پناهجویان در سراسر جهان مواجه خواهد بود.
«روی یلینک» محقق در مقالهای برای انستیتوت خاورمیانه، این امر را «سیاست و جئوپولیتیک بحران پناهجویان افغان» نامید. نهاد حمایت از کودکان در چند گزارش، چالشهای جدیدی را در زمستانهای سرد برای پناهندگان در سراسر جهان نشان داده است.
با این وجود، این سئوال مطرح میشود که چند کودک افغان در شرایط سخت آب و هوایی، کمبود مواد غذایی و کمبود دارو میتوانند مقاومت کنند. برای بسیاری از افغانها، مانند افریقاییها و امریکاییهای مرکزی، فقر، جنگ و گرسنگی امید چندانی برای زندهماندن در کشورهایشان باقی نگذاشته است.
روزی نیست که گزارش خبری سفر مهاجران به اروپا در جستجوی زندگی بهتر را نخوانیم یا تماشا نکنیم. در گزارشی از سوی پلج تایمز ( Pledge Times) به نقل از نهاد حمایت از کودکان آمده است: «بیش از ۱ هزار و ۳۰۰ مهاجر در سال ۲۰۲۱ در دریا جان باختند در حالی که ۲۸ هزار و ۶۰۰ مهاجر توسط گارد ساحلی لیبیا نجات داده شدند».
روایت رسانههای غربی
از زمان سقوط کابل، من مجموعهای از مقالات را در رسانههای جهانی بررسی کردهام که مبارزات مردم عادی افغان را در افغانستان تحت کنترول طا-لبان نشان میدهد.
اگرچه عجیب است، بیشتر بخشهای رسانههای غربی مملو از داستانهای پر زرق و برق است و تصاویری از شهرهای غربی و ساکنان آنها را نشان میدهد که پلاکاردهایی با نوشتههای «به یورکشایر خوش آمدید» در دست دارند، در حالی که در عین زمان، «پریتی پاتل» وزیر داخله بریتانیا، دختری از والدین مهاجر است؛ او خود در سخنرانیها و هم در موضع کلی خود در قبال مهاجران فوقالعاده سختگیر بوده و تقریباً او را در رده نژادپرست قرار میدهد.
در مقابل، من میتوانم دهها داستان منتشرشده در رسانههای غربی، روزنامهها و کانالهای تلویزیونی را بشمارم که کشورهای مسلمان همسایه را به خاطر کمکاری برای اسکان پناهندگان افغان سرزنش میکنند.
این گزارشهای خبری یک موضوع واحد را نشان میدهد؛ اینکه اروپا بشردوست است و اینکه چگونه اروپاییهای عادی مشتاقانه منتظر پناهندگان افغان در شهرهای شان هستند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند.
با این حال، واقعیت بسیار تلخ است، زیرا رفتار اروپا با پناهندگان با کمپاینهای گذشته و اخیر که اروپا را حافظ حقوق بشر، دموکراسی و صلح نشان میدهند، برابری نمیکند.
بیشتر مقالات مطبوعات غربی در مورد پناهجویان افغان نشان میدهد که غرب از پناهجویان افغان استقبال میکند و آنها را پذیرا میشود، و اینکه این کشورهای مسلمان همسایه هستند که نسبت به افغانها سرد رفتار میکند.
به تیتر روزنامه واشنگتن پست نگاه کنید: «در حالی که برخی کشورها از پناهجویان افغان استقبال میکنند، برخی تلاش می کنند آنها را دور نگه دارند.» به همین ترتیب، فارین پالیسی نوشت که «آوارگان افغان در پاکستان با استقبال سردی مواجه میشوند»، در حالی که ایران در حال اخراج است و ترکیه تمایلی به پذیرش بیشتر پناهجویان افغان ندارد.
حتی قبل از سقوط کابل در سال ۲۰۲۱، اقتصاد آسیبدیده ناشی از ویروس کرونا در ترکیه، ایران و پاکستان بدون کدام حمایتی، میزبان میلیونها پناهجوی افغان بودند. اکنون که جامعه جهانی به بحران پناهجویان افغان پشت کرده است – آنها چه میتوانند بکنند؟
راه اروپا
دو دهه پیش، من از استانبول بازدید کردم تا در مورد پانزدهمین انتخابات عمومی ترکیه در ۳ نوامبر ۲۰۰۲ برای دیلی پاکستان گزارش دهم. در خلال برنامه گزارشدهیام، من موفق شدم در مورد تاریخ، فرهنگ و زندگی شگفتانگیز استانبول در اطراف شهر قدیمی منطقه سلطان احمد سرکی بکشم. در یک شب بارانی و یخبندان، با یک راننده تاکسی محلی و دوست پاکستانیاش آشنا شدم و آنها کمپ کوچک مهاجران جنوبآسیایی را که آماده رفتن به اروپا بودند به من نشان دادند.
اتاق کوچکی مملو از جوانانی عمدتاً از جنوب آسیا بود که میخواستند از طریق یونان به اروپای غربی بروند. در آنجا، همه داستانی احساسی برای تعریف کردن داشتند، اما همه ترسیده بودند زیرا ممکن به دلیل غرقشدن در دریا، دیگر روشنایی روز را نبینند. بسیاری از آنها از طریق رشته کوه ایران که به اردو «چاند تارا» خطاب میشود (که در زبان انگلیسی به «بلندی ماه و ستارهها» ترجمه میشود) به استانبول رسیده بودند.
من پس از شنیدن داستانهای صمیمانه آنها از تلاشها، بیعدالتی و بدرفتاری در خانه و در مسیر اروپا برای رسیدن به وطن جدید، اشک ریختم. نمیتوانستم از شنیدن قصههای رنج جوانها دور شوم و بعد از اینکه فهمیدم چند نفر از آنها باید هزینه زیادی برای این سفر بپردازند، گریستم.
متأسفانه، مانند تجارت اسلحه، قاچاق انسان یک تجارت سودآور است که به بسیاری دلالان نفع میرساند. این دیگر یک راز نیست، بسیاری در خیابانهای شهر کویته پاکستان و زاهدان ایران از طریق استانبول راهی اروپا میشوند، چه پناهندگان افغان باشند و چه جوانان بیکار از آسیا.
چرا بحران مهاجران در سراسر جهان در حال ظهور است؟ بحران انسانی یکی پس از دیگری در سالهای اخیر رخ داده است که روابط دوجانبه بین اروپا و ترکیه را مختل کرده است.
برای بحران کنونی پناهندگان افغان، مانند سوریه، عراق، یمن و لیبیا، دلیل آن بسیار ساده است، زیرا ناشی از درگیریهای نظامی منطقهای است. متأسفانه، حقیقت تلخ این است که رقابت برای هژمونی منطقهای بین روسیه، ایالات متحده، انگلستان، فرانسه و برخی کشورهای خاورمیانه به جنگ منجر شده است.
با گذشت دو دهه، مهاجرت همچنان چالشی برای ترکیه، ایران و پاکستان است. با وجود بهترین تلاشهای دولتهای این کشورها، مهاجرت همچنان بر روابط دیپلماتیک بین اروپا و ترکیه تأثیر میگذارد.
در حال حاضر، ترکیه میزبان بزرگترین جمعیت پناهجوی جهان با حدود ۴ میلیون نفر است، در حالی که پاکستان دارای ۳٫۵ میلیون افغان و ایران که ۷۸۰ هزار افغان را در خود جای داده است. علاوه بر این، بر اساس گزارش بیبیسی، «تقریباً ۳٫۵ میلیون افغان در حال حاضر در داخل این کشور» آواره شدهاند.
چالش واقعی پیش رو این است که چگونه از یک فاجعه بزرگ ناشی از اقتصاد در حال شکست افغانستان جلوگیری کنیم که چارهای جز مهاجرت برای افغانها باقی نمیگذارد. اگر جامعه جهانی برای حل بحران پناهجویان جدی است، باید عدم تدارکات تسلیحات به گروههای شورشی را تشویق و متوقف کند، ارتش خصوصی و گروههای وابسته مانند بلک واتر و جنگ سالاران را متوقف کند و از مداخله در سیاست داخلی سایر کشورها خودداری کند. فقط روزی را تصور کنید که قدرتهای بزرگ جهان از تحمیل سبک دموکراسی خود، کنترول کشورهای فقیر از طریق صندوق بینالمللی پول و استفاده از منابع طبیعی از طریق ابزارهای ناعادلانه دست بردارند. ما نه بحران انسانی خواهیم داشت و نه افرادی که سرزمین مادری خود را ترک کنند تا در مکانهای دور شهروند درجه دوم و سوم شوند.