منافع امنیتی روسیه، عمدتاً تروریزم فراملیتی و قاچاق مواد مخدر، با اهداف افغانستان و امریکا هماهنگ است. تلاشهای مسکو زمانی میتواند مفید باشد که آنها به خوبی تعریف شده و هماهنگ با تلاشهای افغانستان و ایالات متحده به عنوان دو شریک عمده درگیر باشند.
در سال ۲۰۰۱، روسیه از اشغال افغانستان توسط امریکا که منجر به فروپاشی رژیم طالبان و ایجاد یک دولت جدید شد، حمایت کرد. از آن زمان تاکنون، روسیه از نظام جدید پشتیبانی و به تلاشهای بازسازی در این کشور، از جمله آموزش نیروهای امنیتی افغانستان، تهیه تجهیزات نظامی، حمایت از فعالیتهای مشترک مبارزه با مواد مخدر و ارائه سطح معینی از کمکهای توسعهای ادامه داده است. پس از سال ۲۰۰۱، جنگ افغانستان در حال حاضر بیش از ۱۷ سال به طول انجامیده است و طالبان؛ نیرویی که بیش از نیمی از قلمرو افغانستان را تحت کنترول دارد، دوباره ظهور کرده است. حال که جنگ با بُنبست رو به رو شده است، افغانستان، ایالات متحده و قدرتهای منطقهای به دنبال یک راه حل سیاسی هستند. روسیه نیز تلاش میکند تا با دسترسی به طالبان برای آغاز روند صلح، تلاش خود را انجام دهد. اگرچه، سردرگمی و نگرانیهایی در مورد ابتکار عمل مسکو با طالبان و هدف نهایی این تلاشها وجود دارد.
در سال ۲۰۱۶، روسیه یک سری جلسات را در میان کشورهای همسایه افغانستان تحت عنوان پروسۀ مسکو آغاز کرد. در اولین نشست، افغانستان حتی دعوت نشد – فقط روسیه، چین و پاکستان در این جلسه شرکت کردند. در سال ۲۰۱۷، افغانستان، هند و چندین کشور آسیای میانه اضافه شد. ایالات متحده در هیچ یک ازاین جلسات حضور نداشت و این تلاشها را فاقد وضوح کافی دانست. در سال ۲۰۱۸، سومین گفتوگوی چند جانبه که طالبان نیز در آن دعوت شده بود، برنامه ریزی شد. دولت افغانستان حاضر نشد شرکت کند؛ چرا که از طالبان نیز به عنوان یک همتای برابر دعوت شده بود و طالبان هم گفتوگوی مستقیم با دولت افغانستان را رد کرد. از نظر کابل، این اقدام مشروعیت ابتکارش – پروسۀ کابل به حمایت امریکا – را تضعیف کرد.
در نهایت، این نشست نیز به تعویق افتاد و ممکن در آینده هم برگزار نشود؛ چنانچه دو طرف در مورد هدف و محتوای آن تاهنوز توافق نکردهاند.
ارتباط مسکو با طالبان تازه نیست و این موضوع بر میگردد به سال ۲۰۰۵ میلادی. گفته میشود که روسیه با طالبان تبادل اطلاعات میکند و گمانهزنی هایی وجود دارد که مسکو حتی آنها را مسلح کرده است. آیا این ادعاها درست یا غلط است، کاری نداریم، اما ارتباط روسیه با طالبان به این گروه به نوعی مشروعیت و رسمیت بخشید. آن هم در زمانی که دولت افغانستان خود میتوانست از همین مشروعیت استفاده کند. روسیه همچنان با برخی از رهبران جنگ در شمال ارتباط برقرار کرد. از سال ۲۰۱۶ میلادی، روسیه با برگزاری رزمایش مشترک با پاکستان در امتداد مرز افغانستان به این نابسامانی افزود. برخی از مردم افغانستان نگراناند که مبادا افغانستان بار دیگر به یک میدان جنگ جئوپلتیک میان دو قدرت بزرگ تبدیل شود، این بار ایالات متحده و روسیه. این امر میتواند افغانستان را به یک سطح متفاوت و خطرناکتر نسبت به حالت کنونی اش تبدیل کند. نگرانی اصلی مسکو در افغانستان گسترش دولت اسلامی شاخه خراسان و جریان مواد مخدر به سمت شمال است. این نگرانیهای مشروع است. روسیه گفته است که ارتباطش با طالبان به خاطر مصئونیت شهروندانش در افغانستان و پایان دادن جنگ در این کشور است. اگرچه، روسیه جای پای قابل توجهی در افغانستان ندارد که از آن محافظت کند و ارتباطش با طالبان نیز هیچ تاثیری بر سطح خشونت در کشور نداشته است. روسیه این نظر را که از طالبان برای جنگ علیه دولت اسلامی استفاده میکند، رد کرده است. طالبان در افغانستان تمرکز ملی محدودی بر بازگرداندن سیستم دولتی در این کشور دارد، در حالیکه دولت اسلامی یک تهدید فراملیتی با یک برنامه قارهای پنداشته میشود.
کابل اصرار دارد که پروسه صلح باید به رهبری و مالکیت افغانها باشد، اما انعطاف پذیری نیز از خود نشان داده است. افغانستان محتاطانه از تلاشهایی که ممکن به ایجاد یک روند صلح واقعی با طالبان کمک کند، استقبال میکند. در اواخر سال ۲۰۱۲ میلادی، این گروه با تعدادی از جناحهای افغانستانی، نمایندگان دولت و ناظران بینالمللی در «چانتیلی» و بعدا در «اسلو» و چندین محل دیگر، از جمله مذاکرات پیشبینی شده نیمه مستقیم در «موری» پاکستان در سال ۲۰۱۵ میلادی دیدار کرد. در ماه فبروری سال ۲۰۱۸ میلادی، زمانی که اشرف غنی رییس جمهور افغانستان یک نقشه راه برای صلح اعلام کرد، از جمله پیشنهاد جدی برای شناختن طالبان به عنوان یک حزب سیاسی در بدل صلح، نشستهای سیاسی بیشتری در مکه، تاشکند، جاکارتا و جاهای دیگر برگزار شد. این تلاشها آگاهی افغانستان را از اهمیت ایجاد یک توافق بینالمللی در ایجاد صلح در کشور و آوردن طالبان به عنوان یک گروه سیاسی، نشان میدهد. با این حال، روندهای موازی که نتایج مختلفی را با دستاوردهای کوتاه مدت دنبال میکند، میتواند تاثیر منفی داشته باشد.
ایالات متحده نیز الزاماً مخالف همکاریهای منطقهای در افغانستان نیست. وزارت خارجه امریکا زلمی خلیلزاد را به عنوان مشاور ویژه این کشور برای صلح افغانستان تعیین کرد. خلیلزاد به منطقه سفر کرده و با بازیگران منطقهای، از جمله پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر دیدار کرده است. واشنگتن نیز با طالبان در تماس بوده، از جمله تماس مستقیم با مقامات این گروه در دفتر سیاسی دوحه داشته است. مشارکت ایالات متحده با طالبان اگر با اجازه حکومت افغانستان نشده باشد، با مشوره دولت افغانستان صورت گرفته است.
مذاکرات ایالات متحده و روسیه در مورد افغانستان، پیشرفتی نداشته است. ایالات متحده از روند مسکو اجتناب کرده و بر جایگزینهایی مانند پروسه کابل تاکید کرده است. از طرف دیگر، روسیه بر سودمندی فرایند خود اصرار دارد. در زمانی که روابط ایالات متحده و روسیه در بخشهای مختلف، از جمله اختلاف نظر بر سر سوریه، اوکراین و پیمان موشکهای ضد بالستیک مکدر شده، افغانستان ممکن یکی از مناطقی باشد که دو کشور میتوانستند همکاری کنند.
منافع امنیتی روسیه، عمدتاً تروریزم فراملیتی و قاچاق مواد مخدر، با اهداف افغانستان و امریکا هماهنگ است. تلاشهای مسکو زمانی میتواند مفید باشد که آنها به خوبی تعریف و هماهنگ با تلاشهای افغانستان و ایالات متحده به عنوان دو حزب عمده درگیر باشند. مشارکت با طالبان به خاطر علل بشردوستانه و آغاز یک روند صلح اجتناب ناپذیر است. با این وجود، ارتباطاتی که میتواند این گروه را تشویق کند تا به پای میز مذاکره بیایند، علیه نیازهای ثبات افغانستان است. تلاشهای صلحجویانه روسیه باید با نیازهای افغانستان مطابقت داشته باشد که این شامل آغاز مذاکره، دستیابی به یک راه حل سیاسی و نهایتاً صلح و سپس حفظ صلح است. این امر میتواند طالبان را تشویق به مذاکره کند، بدون اینکه دولت افغانستان تضعیف شود. افغانستان تنها زمانی میتواند صلح را به دست آورده و آن را حفظ کند که دولت افغانستان قادر به حکومت داری، پاسخگویی به شهروندان و به عنوان عضو مسئول جامعه بینالمللی عمل کند. افغانستان نمیتواند با ثبات باشد، وقتی که سُکانداران به بازیگران غیردولتی متکی شود تا منافع معین خود را تامین کند.
منبع: دیپلومات
برگردان: طاهر مجاب