آیتالله محسنی؛ معمار و معیار اخوت
بر پایه همین حقیقت انکارناپذیر است که از نظر ایشان، وحدت و اخوت شیعه و سنی، نه تنها یک آرمان شعاری فاقد مبنا و زمینه و ظرفیت عینیت اجتماعی نیست، بلکه عین دیانت و مهمترین نیاز تن دردمند و روح رنجور از دوگانگیها و بیگانگیهای جامعه اسلامی است
چهاردهم اسد، اولین سالگرد ارتحال ملکوتی آیتالله محسنی (قدس سره الشریف) است؛ فقیه فرزانه و فرازمندی که فراتر از افغانستان، قلمروهای بسیاری در جغرافیای جهان اسلام را با آثار و افکار خود فتح کرد و خود فتح باب بزرگی برای اخوت و اعتدالگرایی اسلامی بود.
آیتالله محسنی اگرچه کار سیاسی ـ اجتماعیاش را با بنیانگذاری حزب حرکت اسلامی، به عنوان نخستین حزب فراگیر شیعی در نخستین روزهای جهاد افغانستان علیه اشغالگری شوروی پیشین آغاز کرد، اما هرگز در چهاردیواری یک حزب سیاسی ـ جهادی با فضای تنگ و فروبسته سیاسی محدود نماند، بلکه به دلیل غنامندی مبانی تفکر و پهناوری اقالیم اندیشهورزی بیمانندش در حوزه دانش دینی، در کنار فتوحات و دستاوردهای بزرگ و برازنده جهادیاش، به عنوان یکی از تأثیرگذاترین شخصیتهای علمی ـ جهادی افغانستان در سطح بینالملل مطرح شد.
از ویژگیهای احترامبرانگیز و منحصربهفرد ایشان، پرهیز از مشارکت در جنگهای داخلی دهه هفتاد خورشیدی و نقشآفرینی فداکارانه در قامت مصلحی مورد قبول برای همه طرفهای درگیر بود.
پس از فروپاشی امارت اسلامی طالبان نیز نقش و سهم برجسته ایشان در اسلامیسازی مفاد و مواد قانون اساسی و تعیین جهت نظام سیاسی کشور به عنوان جمهوری اسلامی، از یادگارهای درخشان سیاسی ـ معنوی ثبتشده در کارنامه مشحون از معنامندی و معنویتگرایی آن عبد مقرب الهی است.
با شکلگیری فضای سیاسی جدید پساطالبان، آیتالله محسنی نیز نوع رویکرد و خدمات خود را جهت جدیدی بخشید. او با کنارهگیری از رهبری حزب حرکت اسلامی، در پی تحقق راهبردیترین آرمانهایی برآمد که برآمده از فوریترین و فوتیترین نیازهای مردم افغانستان در حوزه تربیت نیرو و مدیریت معنوی جامعه در چارچوب راهکارها و آموزههای اسلام برای عبور دادن مردم از بحران اخلاق و معنویت است. تأسیس حوزه علمیه و دانشگاه خاتم النبیین (ص)، شورای علمای شیعه افغانستان، شورای اخوت اسلامی، تلویزیون تمدن و دیگر نهادهای اجتماعی ـ خدماتی، از مؤثرترین و به همین جهت از ماندگارترین یادگارهای معنوی ـ اجتماعی آن معلم بزرگ مدارا و برادری و همگرایی است.
آیتالله محسنی (قدس سره) سالهای پایانی عمر پربار و برکت خود را وقف جهاد و انقلاب عظیم فرهنگی کرد که گرانیگاه آن را مبارزه با افراطگرایی در میان پیروان هر دو فرقه شیعه و سنی تشکیل میداد. او با درایت بالا و خردورزی والایش، به نیکی دریافته بود که نیاز مسلمانان و به ویژه مسلمان افغانستانی به مشی و منش معتدلانه اسلامی و اخوتمحور، واجبتر از نان شب است. به همین جهت، او به عنوان فقیهی دردمند و زمانشناس که دغدغه عمیقی نسبت به همدگرپذیری پیروان دین مبین خاتم داشت، در سالهای پایانی حیات طیبه خود جهاد عظیم اخوتگرایی در میان مسلمانان را بیش از هر امر دیگری در رأس خدمات و فعالیتهای فرهنگی ـ اسلامی خود قرار داد.
نگاه او به اخوت اسلامی، نه یک تاکتیک مقطعی ضرورتمحور، بلکه یک راهبرد مبنایی برای هدایت و مدیریت جامعه اسلامی بر بنیاد اصول و ارزشهایی بود که از سیره سیاسی ـ اجتماعی رسول خاتم (ص)، ائمه هدی و پیشوایان اسلامی سرسبز و سیراب است.
جاودانیاد آیت الله محسنی با تأکید برآمده از مداقه علمی در اصول اعتقادی و فروع فقهی هر دو فریق شیعه و سنی، به علم الیقین دریافته بود که وجوه اشتراک هر دو مذهب اسلامی، چندان عمیق، گسترده و گوناگون است که راه را بر هر گونه افراطیگری و تکفیریگری ناشی از توقف در ظاهر آیات و روایات اسلامی فرومیبندد و به همین دلیل از نظر ایشان فروگذار کردن از تقریب و چشم پوشیدن بر اخوت، بزرگترین دشمنی با اسلام و مسلمانان است.
بر پایه دادهها و دریافتهای علمی ـ تحقیقاتی حضرت آیتالله محسنی (قدس سره) مشترکات شیعه و سنی در اصول و فروع، فراتر از نود و پنج درصد است و این بدان معنا است که هرگز وجهی برای شکلگیری فاصلهها و فراقهای موهوم برساخته ذهنهای بیمار و مغزهای مغرض، در میان مسلمانان وجود ندارد.
بر پایه همین حقیقت انکارناپذیر است که از نظر ایشان، وحدت و اخوت شیعه و سنی، نه تنها یک آرمان شعاری فاقد مبنا و زمینه و ظرفیت عینیت اجتماعی نیست، بلکه عین دیانت و مهمترین نیاز تن دردمند و روح رنجور از دوگانگیها و بیگانگیهای جامعه اسلامی است.
پرداخت هزینههای هنگفت و سرسامآور از سوی ایشان برای تقریب مذاهب و فِرَق اسلامی اما هم برکات و برایندهای عینی و عملیاتی در پی داشت و هم مبتنی بر آگاهی علمی از وجوه اشتراک پیروان مذاهب اسلامی بود؛ چیزی که به مثابه آمیزهای از ذهنیت و عینیت و نظر و عمل، دستکم در افغانستان بخش عمده تنشها و تقابلهای مذهبی را به صفر رساند و به رغم دسایس دشمنان دوستنمای مردم مسلمان ما، از انبوهی از رویاروییهای فرعی و فرقهای پیشگیری کرد.
اکنون که آن پیر و پرچمدار پارسا و پاکسرشت تقوا و تقریب و اخوت، از میان ما رخت بربسته است، هرکدام از ما به عنوان میراثدار خط فکری و مرزبان مهرافزایی مؤمنانه او مسئولیت داریم چراغی را که او با نور ایمان و خرد خود برافروخت، هم از وزش سَموم سیاهی و سنگدلی شقاق و شکاف حفظ کنیم و هم آن را به مثابه امانتی الهی ـ انسانی به نسلهای پس از خویش برسانیم تا آنان نیز در روشنایی رهنمودهای راهگشای آن عبد مقرب خدا، راه سعادت و سرخرویی را در سایه اخوت و آسانگیری و مدارا و رواداری دینی ـ مذهبی موفقانه بپیمایند.