اجماع ملی؛ ضمانت امروز و آینده افغانستان
افغانستان دشوارترین و شکنندهترین شرایط سیاسی خود را پشت سر میگذارد. در بیست سال گذشته، نه سرعت تحولات سیاسی، تا این اندازه سریع و پرشتاب بوده است و نه صفبندیهای سیاسی اینقدر صریح و عریان.
به موازات افزایش ناامنیها و انفجارها و ترورهای هدفمند که نشانگان گسترش فعالیت شبکههای تروریستی و استخباراتی است، رویاروییهای کلانی در سطح گروههای اجتماعی و نمایندگان مردم در مجلس نیز تبارز یافته است که حاوی پیامهای هشدارآمیزی برای امروز و آینده سیاسی افغانستان است.
نخبگان سیاسی، رهبران احزاب و چهرههای شاخص سیاسی نیز با رویکردهای متضاد و متعارض خود در قبال صلح و سازوکار سیاسی کشور، در مواردی بر آتش تنشها میدمند و فاصلههای ذهنی و روانی موجود در جامعه را چندبرابر میسازند.
اینهمه از آنجا آمیخته با مخاطراتی جدی برای سیاست و سیادت ملی افغانستان است که بستر مداخلات پیدا و پنهان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را در امور داخلی کشور فراهم میسازد؛ زیرا به میزان تشدید فضای بیثباتی سیاسی در کشور، امکان دخالت دیگران نیز افزایش مییابد و حتی قدرتهایی که تاکنون دور و در حاشیه معادلات سیاسی ـ امنیتی افغانستان بودهاند، دندان طمع خود برای نقشآفرینی مخربانه در کشور را تیز میکنند.
به همین دلیل است که خردورزی سیاسی، تنها و یگانه راه عبور کشتی شکسته سیاست افغانستان از موجخیز حادثات و رسیدن به ساحل نجات است. خردورزی سیاسی، ملزومات و محورهایی دارد که هرگز در فضایی ورا و فرای منافع ملی نمیتواند پهلو بگیرد. منافع ملی در شرایط شکننده کنونی، دو محور عمده منافع ملی و دستاوردهای بیست سال گذشته کشور در عرصه نظامسازی و نهادسازی و ارزشهای نهادین و بنیادین انسانی همانند حقوق بشر، حقوق زنان، آزادیهای سیاسی، اجتماعی، رسانهای و مدنی است.
تمام این موارد، محصول قربانی دادنهای بسیار و بیشمار از طیفهای مختلف کنشگر و نقشآفرین سیاسی ـ اجتماعی در بازه زمانی دستکم بیست ساله است؛ چیزی که همزمان با همراهی و همدلی و سرمایهگذاری کشورهای قدرتمند حامی نظام سیاسی نوپای افغانستان بوده است و به همین جهت آنان را نیز در قبال آنچه برخی حلقات وابسته به سازمانهای استخباراتی خارجی خواب و خیالش را در سر میپرورانند و در پی ضرب صفر کردن دستاوردهای افغانستان و به بنبست کشاندن راه طولانی و سنگلاخیِ رفته و پیموده آن در این مدت هستند، مسئول و ملتزم میسازد.
به بیان دیگر آنچه در بیست سال گذشته به عنوان دستاورد افغانستان شمرده میشود، ماحصل همکاری مشترک دولت و نهادهای سیاسی ـ مدنی افغانستان با کشورهای قدرتمند خارجی حمایتکننده کشور در مسیر تازه دموکراتیک خود است. بنابراین، مسئولیت دفاع و پاسبانی و پاسداری از آن نیز مشترکاً بر دوش افغانستان و همه دولتها و سازمانهای جهانی تمهیدکننده دستیابی افغانستان به دستاوردهای مادی و معنوی بیست ساله گذشته است.
در این میان، نیروهای نخبه و اثرگذاری هم هستند که نه تنها در بازه زمانی بیست ساله پسین، بلکه بسیار زودتر از آن در محور و محراق کانونی تحولات چهار دهه اخیر تاریخ سیاسی کشور قرار داشته و اکنون پختهتر و آبدیدهتر از گذشته، توانایی تبارز سازنده در بازیهای پیچیده سیاست کشور را در خود نهفته داشتهاند. استاد عطامحمد نور، یکی از آنان است و بایستی با طرحی راهگشا و راهکاری گشاینده بنبستها وارد گود شود.
کسانی همچون او که توانایی تبدیل شدن به محور اجماع نخبگان سیاسی را دارند، حق ندارند از زیر بار مسئولیت سنگین تاریخی خود شانه خالی کنند و مردم را به امان خدا رها کنند.
افزون بر این، آقای اشرف غنی نیز از کسانی که در قامت رییس جمهور، وظیفه خطیر و سنگینی بر دوش دارد. او با استفاده از امکانات و موقعیت سیاسی ـ حقوقی خود در جهت منافع ملی و صیانت از دستاوردهایی که اکنون او مرزبان و میراثدار درجه یک آن است، میتواند افق جدیدی از امید به آینده را بازگشایی کند، اما آقای غنی نباید از یاد ببرد که این کار مستلزم فداکاریها و از خودگذریهایی است که بخشی از آن به اعتماد کردن و میدان دادن به رجال برجسته سیاسی و چهرههای شاخص جهادی است. این همان عقلانیت سیاسی است که نتیجه آن شکلگیری اجماع ملی کنشگران و نقشآفرینان برجسته سیاسی ـ جهادی بر محور منافع ملی افغانستان و حراست و حفاظت از جمهوریت و جلوگیری از هرگونه فروپاشی سیاسی ـ امنیتی است.