اجماع ملی؛ میکانیزم عملی برقراری صلح در افغانستان
زمزمههایی از آغاز مجدد گفتوگوها بین امریکا و طالبان بهگوش میرسد که در این صورت حکومت و سیاسیون افغانستان باید خالیگاه اجماع ملی را پر کرده و طرحی را ترسیم کنند که مذاکرات میانافغانی برگزار و آتش جنگ خاموش گردد
برقراری صلح در افغانستان موضوعی که دیریست وِرد زبانها بوده و تلاشهای پیدا و پنهانی نیز در محوریت آن انجام شده که همواره تیر به خطا رفته و جبهه مخالف بیشتر از قبل قدرت گرفته است. در کنار گفتارها و رفتارهای پیرامون صلح در چند سال اخیر، زلمی خلیلزاد به نمایندگی از ایالات متحده امریکا یکسال قبل پیشگام شد و تلاشها را برای مذاکرات با گروه طالبان آغاز کرد.
خلیلزاد در مدت ۱۰ ماه، نُه دور با هیئت طالبان به میز مذاکره نشست و پشت درهای بسته به واکاوی و گفتوشنود موضوعات پیدا و پنهانی در خصوص صلح پرداخت. در طول این مذاکرات، طالبان حملات خود را تشدید بخشیدند و صدها تن را قربانی جاهطلبیها و امتیازگیریهای خود بهوسیله حملات انتحاری و انفجاری کردند. در آخرین دور مذاکرات، توافقات بین دو طرف حاصل شد و متن توافقنامه نیز نهایی گردید تا پس از تأیید دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا امضا شود. با این حال اما، در حالیکه این مذاکرات به دقیقه نود رسیده بود، ولی بهطور غیرمترقبه و دور از انتظار از سوی ترامپ لغو گردید.
در کنار سایر موضوعات پیرامون صلح، اجماع ملی و توافقنظر روی یک مکانیزم مشخص یکی از شاخصههای اساسی و بنیادی در مذاکرات میباشد. بدون شک قربانیهای اصلی جنگ و خونریزی در افغانستان، مردم بوده و هستند، اما در مذاکراتی که بین طالبان و امریکاییها انجام شد، افغانها هیچگونه نقشی در آن نداشتند و نمیدانستند که روی سرنوشت شان در دوحه چه تصامیمی اتخاذ میشود.
با آنکه مذاکرات بین امریکا و طالبان رنگ و بوی «امارت» به خود گرفته بود، اما محکوم به شکست شد و در نتیجه از سوی ترامپ متوقف شد، ولی موضوعی که در اینجا قابل تأمل و تعمق میباشد، عدم اشتراک حکومت افغانستان در گفتوگوها است و گرچند که بارها گفتهایم این گفتوگوها، صلح بین طالبان و امریکا است، نه صلح طالبان و حکومت؛ پس بهطور واضح میشود درک کرد که این مذاکرات از همان اوایل محکوم به شکست بود و نتیجهبخش نخواهد بود، جز این که به طالبان مشروعیت بیشتری داده است.
اکنون که انتخابات ریاست جمهوری با شفافیت و امنیت کامل برگزار شده و قرار است تا کمتر از یک هفته دیگر نتایج ابتدایی آن اعلام شود، زمزمههایی از آغاز مجدد گفتوگوها بین امریکا و طالبان بهگوش میرسد که در این صورت حکومت و سیاسیون افغانستان باید خالیگاه اجماع ملی را پر کرده و طرحی را ترسیم کنند که مذاکرات میانافغانی برگزار و آتش جنگ خاموش گردد.
متأسفانه در حال حاضر و هم در سالهای قبل، هیچگونه اجماع سیاسی برای صلح در افغانستان وجود نداشته و ندارد و برخی از سیاسیون که در چارچوب این گفتوگوها حضور دارند، بیشتر منافع خود را جستجو و هرازگاهی علیه حکومت موضعگیری میکنند. از سویی هم حرکتهای موازی پیرامون این روند نمیتواند نتیجهبخش باشد. برعکس سبب خواهد شد که گِره صلح را به کورگِره تبدیل نماید. اکنون بهخوبی مشاهده و دیده میشود که برخی از سیاسیون بهجای اینکه علیه جنایتهای طالبان و سیاستهای نادرست امریکا جبههگیری کنند، بر یکدیگر میتازند و لعن و نفرین میفرستند.
باید یادآور شد که حکومت فعلی افغانستان خواه با هرگونه مشکلی که دارد، یگانه مرجع رسمی در نزد جهانیان است و از سویی هم، با رویکار آمدن حکومت جدید، صلاحیت کامل چگونگی پیشبرد گفتوگوهای صلح به آن واگذار شده و میتوان قاطعانه گفت که از طریق اجماع ملی و توافقنظر در مورد صلح، میتوان این کشتی شکسته را بهساحل نجات سوق داد.