ارتباط با القاعده همه چیز را به باد می دهد
نویسنده: حفیظ الله رجبی – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: براساس گزارشات، القاعده اکنون با تحریک طالبان پاکستان همکاری دارد و این نکته پاکستان را به شدت نگران کرده است. از سویی هم اطمینان به قطع همکاری حکومت سرپرست با القاعده، دیگر بهانه ای برای امریکا با حملات هوایی و طیاره های بدون سرنشین در چارچوب عملیات از آن سوی افق باقی نمی گزارد.
در دور تازه ای از درگیریهای مرزی میان طالبان و نیروهای پاکستانی هشت نیروی طالبان کشته شدند.
تلویزیون دولتی پاکستان روز یک شنبه هجدم سنبله به نقل از منابع امنیتی نامشخصی گزارش داد در درگیری مرزی میان نیروهای نیروهای مرزی طالبان و پاکستان هشت نیروی طالبان کشته شده است.
منابع پاکستانی مدعی شدند هشت نیروی طالبان به شمول دو فرمانده این گروه زمانی کشته شدند که طالبان مصروف ساخت یک پسته امنیتی مرزی بودند.
از سویی هم احمد شاه حبیبی، برادر محمود شاه حبیبی، رئیس پیشین اداره هوا نوردی افغانستان، به نقل از یک منبع استخباراتی طالبان به یک رسانه داخلی گفته است طالبان محمود شاه را به القاعده تحویل داده است.
براساس برخی گزارشات تایید نشده محمود شاه حبیبی پس از کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده، در حمله طیاره های بدون سرنشین امریکایی در منطقه شیرپور کابل از سوی طالبان بازداشت شد.
اگرچه طالبان به صورت رسمی دستگیری محمود شاه را تایید یا رد نکرد اما وزارت خارجه امریکا اعلام نمود محمود شاه در میان سه شهروند امریکایی در اسارت طالبان می باشد.
در طرف دیگر ماجرا باید گفت با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان و گذشت سه سال از عمر امارت اسلامی مردم افغانستان هنوز از درگیر فقر اقتصادی شدید می باشند و از ناامنی غذایی رنج می برند. بر اساس برخی منابع داخلی و بین المللی هم اکنون نود و پنج درصد مردم افغانستان درگیری فقر و گرسنگی شدید می باشند. بلایای طبیعی ناشی از تغییرات عمده اقلیمی به شمول سیل و سیلاب نیز بر مشکلات مردم افغانستان افزوده است.
این همه در حالی ست که براساس گزارشات طالبان از درون نیز درگیر اختلافات ناشی از تقسیمات قدرت می باشند. اختلافات ملاهبت الله آخوندزاده، رهبر طالبان، و حلقات اطراف او که به طالبان قندهاری شهرت یافته اند و سراج الدین حقانی که از سوی هواداران تندروش امیرالمومنین تازه لقب گرفته است اگرچه از سوی گروه حاکم تا حد زیادی پنهان شده است اما چون یک زخم ناسور کم کم در حال سر باز کردن می باشد.
در چنین فضایی باید اعتراف کرد نمی توان آینده خوبی برای افغانستان تصور کرد. “اختلاف مرزی افغانستان با پاکستان که هر روز درگیری های تازه را رقم می زند، گزارشات ارتباط طالبان با القاعده از سوی برخی نهادهای بین المللی، گسترش فعالیت های داعش شاخه خراسان در افغانستان و حملات مرگبار انتحاری و انفجاری این گروه علیه اقلیت های مذهبی و نیز نیروهای امنیتی طالبان، نارضایتی پاکستان از گروه حاکم و وارد کردن اتهام حمایت امارت اسلامی از تحریک طالبان پاکستان، نامشخص بودن موضع طالبان نسبت به نوع تعامل با کشورهای بزرگ منطقه و همسایگان افغانستان و از همه مهمتر موضع راز آلود گروه حاکم با امریکا” از جمله موارد مهمی ست که اجازه نمی دهد باور کنیم گروه حاکم برخلاف حکومت های جمهوری پیشین بتواند به آسانی و به زودی اوضاع افغانستان و مردم مظلومش را تاحدی سر و سامان بدهد.
بر اساس خرد سیاسی باید گفت تنش های مرزی کنونی افغانستان و پاکستان در شرایط کنونی که فقر اقتصادی مردم افغانستان را از پای درآورده است به هیچ وجه نمی تواند مساله ساده ای تلقی شود: افغانستان و پاکستان دو هزار و شش صد و چهل کیلومتر مرز مشترک با بیش از هجده نقطه عبور از جمله ترخم و چمن دارد و هر زمانی که پاکستان اراده کند می تواند این نقاط عبور را مسدود نماید و فشار دلخواه خود را بر بازار و اقتصاد افغانستان که قربانیان اصلی آن مردم افغانستان می باشد را وارد کند. این همه در حالی ست که مساله خط دیورند به عنوان یک زخم ناسور که همواره روابط افغانستان و پاکستان را دچار تیرگی کرده هنوز هم حل نشده باقی ست.
همین طور گروه حاکم که داعیه شکست دادن امریکا در افغانستان و حکومت بر کل کشور را دارد باید ثابت کند که ارتباطی با القاعده ندارد: براساس گزارشات القاعده اکنون با تحریک طالبان پاکستان همکاری دارد و این نکته پاکستان را به شدت نگران کرده است. از سویی هم اطمینان به قطع همکاری گروه حاکم با القاعده دیگر بهانه ای برای امریکا برای حملات هوایی با طیاره های بدون سرنشین در چارچوب عملیات از آن سوی افق باقی نمی گزارد. طالبان اگر امریکا را شکست داده است باید از موضع برتر با امریکا تعامل و رابطه کند و چشم بین چروک پیشانی و گردش چشمان امریکا نباشد.
اطمینان به کشورهای همسایه و کشورهای بزرگ منطقه ای همچون روسیه و چین و همکاری نزدیک و مشترک برای مبارزه با تروریزم به ویژه داعش شاخه خراسان نیز از گزینه هایی است که گروه حاکم می تواند به صورت مستقل روی آن حساب کند. به عبارت ساده تر باید گفت طرف پیروز در جنگ برای ترسیم خطوط سیاست خارجی خود منتظر طرف شکست خورده نمی ماند.