ارتقای جایگاه راهبردی قطر در واشنگتن؛ اثرات آن بر افغانستان چیست؟
ازدواج راهبردی واشنگتن-دوحه بیشتر مصرف اقتصادی برای صنایع سنگین امریکا دارد تا موضوع منطقه و افغانستان
شکوهمند- خبرگزاری دید
جو بایدن رییس جمهور امریکا در دیدار با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر در واشنگتن، گفته که تصمیم دارد شیخ نشین قطر را به عنوان متحد راهبری خارج از ناتو برای امریکا به کانگرس معرفی کند. این تصمیم بایدن در حالی که قطر حافظ منافع این کشور افغانستان نیز است، اثرات فراوانی بر افغانستان خواهد گذاشت.
معرفی قطر به عنوان متحد استراژیک امریکا به این کشور کوچک در خلیج فارس موقعیت ویژه برای آن در تعاملات سیاسی منطقهای خواهد بخشید.
بایدن در این خصوص گفته: «قطر یک دوست خوب و شریک قابل اعتماد و توانمند برای ما به شمار میرود. من به کانگرس اطلاع میدهم که قطر را به عنوان همپیمان اصلی امریکا در خارج از پیمان ناتو اعلام خواهم کرد تا بر اهمیت روابط ما با این کشور تاکید کنم».
در کنار ابعاد گسترده این مسئله که بر مسایل جهانی از جمله تنش با روسیه در باره اوکراین خواهد گذاشت. موضوع مد نظر بایدن برای افغانستان نیز اثرات خاص خود را خواهد داشت. این کشور همین اکنون حافظ منافع امریکا در افغانستان است و سفارت امریکا برای افغانستان در دوحه موقعیت گرفته است.
شکی نیست که قطر از یک بعد دیگر نیز برای امریکا حایز اهمیت راهبردی در مسئله افغانستان است: رابطه خاص این شیخ نشین با رهبری طا-لبان و نقشی میانه روانه در حاشیه جنوبی خلیج فارس با ایران.
اما در خصوص اثرات این مسئله بر افغانستان، برخی کارشناسان از جمله ملک ستیز نوشتهاند که اقدام رییس جمهور بایدن در واقع مبتنی بر دکترین برژنسکی است.
آقای ستیز در این مورد نوشته: امروز در ملاقاتی میان رییس جمهور بایدن و امیر قطر تمیم بن حمد حادثه مهم اتفاق افتاد که افغانستان از آن به شدت متاثر خواهد شد. در این ملاقات امریکا قیمومیت و نمایندگی استراتژیک خود را در منطقه به قطر سپرد. این کار ِواشنگتن چه معنایی خواهد داشت؟
ملک ستیر در ادامه نظرات خود را در باره اقدام بایدن در پنج فقره بیان کرده و تاکید نموده که با اعلام موضوع متذکره، راه همکاری طا-لبان با امریکا باز خواهد شد.
تبصره ملک ستیز:
۱. امریکاییها از این پس منابع و منافع خود را در افغانستان از طریق یک دولت مسلمان هماهنگ خواهد کرد. این روش ادامه دکتورین برژنسکی است که میگفت: «برای انتقام از مسلمانان از اسلام باید سود جُست.»
۲. این روش راه را برای طالبان در همکاری با امریکا باز خواهد کرد. حالا همگرایی با قطر همگرایی با امریکا معنا خواهد داد و سربازان طالبان را که از مسایل بینالملل آگاه نیستند اغفال خواهد کرد.
۳. قطر برادر بزرگ طالبان خواهد شد و خانواده های رهبران آنان را مواظبت خواهد کرد. اما این مواظبت یک هدف اساسی خواهد داشت «گروگانگیری رهبران طالبان»!
۴. فرهنگ سیاسی قطر بر طالبان اثر بیشتر خواهد گذاشت. شیخنشینی، بالانشینی و پولباوری میان رهبران طالبان ترویج خواهد شد.
۵. تضاد های منطقهای در سطح سعودی، پاکستان، ایران از یکسو و هند، آسیای میانه، روسیه و چین از سوی دیگر بر حاکمیت در افغانستان گسترده شده و تضاد های استخباراتی و نیابتی رونق خواهد یافت.
با این حال، هرچند هنوز زود است که در مورد تبصره آقای ستیز تبصره شود، ولی میتوان گفت که موضوع میتواند کاملاً برعکس نیز شود؛ زیرا تجربه نشان داده که وقتی امریکا کشوری ثالث را حافظ منافع خود در کشور مقابل قرار میدهد، امکان عدم برقراری ارتباطات نیز وجود دارد؛ چیزی که در مورد ایران وامریکا دیده شد.
از طرف دیگر، امریکا به خوبی واقع است که شیخ نشین قطر نه در حاشیه جنوبی خلیج فارس و نه در منطقه هژمونی فرهنگی، اقتصادی و نظامی ندارد تا بتواند همپیمان راهبردی امریکا شود و این موضوع به نظر میرسد که نوعی بازی سیاسی از سوی واشنگتن با امیر نشینهای ثروتمند خلیج فارس است. همان چیزی که در دوره ترامپ هم شاهدش بودیم.
حال پرسشی که مطرح میشود این است که آیا بازیگران قدرتمند سنتی در منطقه اجازه میدهند که ازدواج راهبردی دوحه- واشنگتن ماه عسل خود را بدون درد سر تمام کند. در این مسئله پای ترکیه، عربستان سعودی، پاکستان، ایران و حتا چین و روسیه نیز دخیل میشود و قضایای منطقهای شکل تازهای به خود میگیرد و رقابتها افزایش مییابد.
طا-لبان نیز به عنوان گروهی که اکنون قدرت را در افغانستان در دست دارد، در پیوند به این موضوع دیدگاه خاص خود را خواهد داشت. طا-لبان در شش ماه گذشته نشان داده که خیلی متمایل به قطر نیست؛ زیرا اگر ترافیک دیپلماتیک منطقه را به دقت مطالعه کنیم، دیده میشود که اثرگذاری قطر بر طا-لبان در حدی نیست که مطلوب امریکا را برآورده بسازد، پس ازدواج راهبردی واشنگتن-دوحه بیشتر مصرف اقتصادی برای صنایع سنگین امریکا دارد تا موضوع منطقه و افغانستان.