ارزیابی آینده احتمالی مناسبات پاکستان و امریکا
بخشی از دستاوردهای دولت جدید در پاکستان در حوزه تعاملات خارجی متعاقب حادثه کشته شدن رهبر القاعده در کابل توسط امریکا ( ۹ اسد ۱۴۰۱ ) مهیا شده است
دولت فعلی امریکا با لغو تصمیم دولت ترامپ، برنامه ۴۵۰ میلیون دالری پشتیبانی از ناوگان جنگنده اف-۱۶ پاکستان را تصویب و وزارت امور خارجه این کشور نیز، پاکستان را شریکی مهم در مبارزه با تروریزم ذکر و تاکید نموده انتظار داریم پاکستان علیه همه گروههای تروریستی اقدام کند.
سابقه واگذاری این جنگندهها به پاکستان با تحولاتی همراه بوده است؛
در ابتدا پس از حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان در سال ۱۹۷۹، ایالات متحده امریکا با فروش جتهای اف-۱۶ به پاکستان در سال ۱۹۸۱ موافقت کرد. اساس فکر در این سیاست این بود که از این هواپیماها برای مبارزه با جنگندههای شوروی سابق و افغانستان که با عبور از مرز اردوگاه های آموزشی مجاهدین را بمباران میکردند، استفاده شود. وبسایت War on the Rock که در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی تمرکز دارد گفته است که جنگندههای اف-۱۶ پاکستان حداقل ۱۰ جت، هلیکوپتر و هواپیمای ترابری افغان و شوروی را بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ سرنگون کردند.
در دهه ۱۹۹۰، استمرار این برنامه همکاری به دلیل نگرانیهای امریکا در مورد برنامه هستهای پاکستان متوقف گردید.
مجدداً با پیوستن پاکستان به جنگ امریکا علیه تروریزم پس از حادثه ۱۱ سپتمبر، همکاریهای امنیتی و نظامی از جمله در مورد جنگنده های مذکور ادامه یافت.
در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ رییس جمهور سابق امریکا، حدود ۲ میلیارد دالر کمک امنیتی به اسلام آباد را به دلیل ناتوانی در سرکوب طا-لبان افغانستان و گروه های تروریستی و از بین بردن پناهگاه های امن آنها در این کشور، به حالت تعلیق درآورد.
چند نکته در ارتباط با تصمیم اخیر دولت امریکا قابل ذکر است:
این اولین برنامه کمک بزرگ امنیتی به پاکستان از سوی امریکا در ۴ سال اخیر است.
این برنامه بر اساس تقاضای ارتش پاکستان صورت پذیرفته، هر چند تصمیم طرف امریکایی همه توقعات ارتش را برآورده نکرده است.
این برنامه شامل ارائه سلاح های جدید به پاکستان نمیشود.
طرف امریکایی با هدف رفع نگرانی هند، تاکید کرده این برنامه تعادل نظامی اساسی در منطقه را تغییر نمیدهد.
برخی رسانههای هند اقدام اخیر دولت امریکا را چرخش در سیاست های منطقه ای این کشور تفسیر و نارضایتی خود را از این برنامه با بیان این که: «نمی توانید هند را شریک استراتژیک بنامید و در عین زمان دشمن تاریخی هند را مسلح کنید» ابراز داشتهاند.
سه دلیل برای این چرخش سیاسی امریکا مطرح میباشد:
تغییر دولت در پاکستان، از نظر امریکا دولت سابق پاکستان تحت رهبری عمران خان متحد قابل اعتمادی برای امریکا محسوب نمیشد.
امیدواری امریکا برای استفاده از نفوذ ارتش پاکستان بر طا-لبان، البته این نکته نیز قابل توجه میباشد که در طول سالیان گذشته پاکستان دروازه ورود امریکا به افغانستان بوده است.
تلاش در مسیر کاهش نگرانی همیشگی امریکا از آینده سلاح های هستهای پاکستان و احتمال دسترسی گروههای افراطی به آنها.
باید توجه داشت این برنامه همکاری اولین رویداد مثبت در مناسبات دولت جدید در پاکستان با امریکا محسوب نمیشود. خروج از لیست خاکستری FATF و احیای برنامه کمکی IMF و چشم انداز مثبت برخی گشایش ها در اخذ همکاری های اقتصادی و مالی در منطقه را نیز میتوان نتیجه حمایت مستقیم یا غیر مستقیم امریکا از بهبود شرایط دولت جدید پاکستان محسوب نمود.
به منظور درک بهتر تحولات پاکستان اشاره به چند نکته مفید خواهد بود:
هر چند گفته میشود تغییر در دایره نسبتاً بسته قدرت دولت های غیر نظامی در پاکستان و روی کار آمدن عمران خان با حمایت ارتش این کشور که به واقع می توان آن را Deep State نامید صورت پذیرفت، اما ارتش در چند مورد با عمران خان دچار اختلاف شده بود؛ اول ارتش خواهان کاهش تنش با هند بود و اقداماتی را نیز در این مسیر انجام داده بود ولی رفتار رسانهای عمران خان همسو با این خواست ارتش نبود، دوم ارتش از کاهش مناسبات با امریکا ناراضی بود و در ضمن خواستار نوعی توازن در مناسبات خارجی پاکستان با امریکا و چین بود ولی رفتار عمران خان کمکی به این مطالبه ارتش نمیکرد. سوم ارتش از عدم توانایی عمران خان خصوصاً در حوزه اقتصادی و مالی رضایت نداشت، چهارم دخالت عمران خان در انتصابات ارتش که با مقاومت در برابر تغییر رییس ISI و تمایل برای قرار دادن فرد مطلوب خود در راس ارتش متعاقب پایان دوره جنرال باجوا بروز یافته بود ارتش را بیش از گذشته از عمران خان دور کرد. در واقع به نظر میرسد ارتش به این جمع بندی رسیده بود که عمران خان قابل کنترول نبوده و نمیتوان وی را مدیریت کرد.
عمران خان متعاقب برکناری اظهار داشت که این برکناری ناشی از توطئه خارجی است و این نکته را محور دیپلماسی عمومی خود قرار داد. به نظر میرسد وی در مقطع برکناری، سیاست خارجی را ابزاری مناسب برای چانه زنی ها در داخل کشور و بقای سیاسی در نظر گرفته بود.
فرمانده ارتش پاکستان در نشست گفتوگوهای امنیتی اسلام آباد در سال جاری بر استراتژیک خواندن روابط پاکستان با امریکا تاکید و همچنین مناسبات پاکستان با دو کشور چین و امریکا را مستقل از یکدیگر ذکر نمود. نوع نگاه ارتش پاکستان به مناسبات با امریکا تقویت کننده سیاست نخست وزیر جدید پاکستان خواهد بود که در سخنرانی افتتاحیه خود در پارلمان این کشور بر اهمیت روابط دوستانه با امریکا تاکید داشت.
سیاست های اصطلاحاً پوپولیستی عمران خان موجب حفظ محبوبیت مردمی وی شده و تقاضای دادگاه عالی اسلام آباد برای عدم پخش زنده سخنان وی نیز موید این موضوع میباشد. باید دید ارتش چگونه میخواهد رفتار عمران خان را در این مقطع مدیریت کند.
بخشی از دستاوردهای دولت جدید در پاکستان در حوزه تعاملات خارجی متعاقب حادثه کشته شدن رهبر القاعده در کابل توسط امریکا ( ۹ اسد ۱۴۰۱ ) مهیا شده است.
تاریخ مناسبات پاکستان و امریکا نسبتاً پر فراز و نشیب است. به صورت کلی در سه مقطع زمانی زیر مناسبات این دو کشور به هم نزدیک شده و متعاقب عبور دو کشور از مرحله مذکور این مناسبات به حالتی عادی و حتی بعضاً انتقادی از یکدیگر بازگشته است:
مقطع اول در دهه ۵۰ قرن گذشته و در دوران جنگ سرد که در واقع واکنش واشنگتن به تاکید هند بر بی طرفی بود و در قالب حضور پاکستان در دو پیمان سنتو و سیتو تجلی یافت.
مقطع دوم تجاوز شوروی سابق به افغانستان در آخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰ میلادی بود که پاکستان به عنوان خط مقدم حمایت از جهاد افغانها محسوب گردید.
مقطع سوم حادثه ۱۱ سپتمبر و حمله نظامی امریکا و ناتو به افغانستان در دهه اول قرن حاضر می باشد.
در هر سه دوره نیز محور اصلی همکاری دو کشور حوزه امنیتی و نظامی بوده و کمک های توسعهای ارائه شده به پاکستان نتیجه همکاری دو کشور در حوزه فوق بوده است. در ماههای اخیر نیز هر چند همکاری امریکا درخروج از لیست خاکستری FATF و احیای همکاری IMF با پاکستان مبین تمایل این کشور بر نمایش عدم تمرکز مناسبات بر محور امنیت قرار داشته است، اما نشانه ها از آغاز مجدد همکاری با محوریت امور امنیتی و احتمالاً موضوعاتی مانند مبارزه با تروریزم و افغانستان حکایت دارد. در واقع به نظر میرسد دامنه همکاری دو کشور با محوریت امنیتی در مقطع فعلی را به ویژه بنا به ملاحظات منطقهای باید «محدود» تلقی کرد.
در خصوص مناسبات امریکا و پاکستان دو مسئله در مقطع فعلی قابلیت اثرگذاری دارد:
اول منافع راهبردی طولانی مدت امریکا در مهار چین با همکاری هند تعریف شده است. در حالی که روابط پاکستان و چین به ویژه با شروع کریدور اقتصادی دو طرف (CPEC) که مهم ترین محور ابتکار one belt one road می باشد، وارد دوره جدیدی از همکاری های راهبردی و اقتصادی دوجانبه گردیده است.
دوم نحوه همکاری پاکستان با امریکا در ارتباط با شرایط افغانستان، طا-لبان و همچنین گروههای تروریستی محور تعیین کننده دیگر در مناسبات این دو کشور خواهد بود.
در مجموع به نظر میرسد به دلایل عدیده و خصوصاً قرار داشتن در دوران گذار و عدم شکل گیری نظم جهانی جدید جئوپلیتیک، نمیتوان رابطهای عمیق و راهبردی برای این دو کشور و در دورهای طولانی مدت تصور کرد و دو منظر راهبردی فوق از جمله مواردی خواهد بود که امریکا تعامل میان مدت خود با هر دولتی در پاکستان را بر پایه آن قرار خواهد داد.