آخرین اخبارافغانستانایراندیدگاهفرهنگ و دانش

از کابل تا تهران؛ سپاس همسایه!

روزهای دشوار مردم افغانستان روزی به پایان خواهد رسید و شب سیه، روز خواهد شد، آن‌گاه این سرزمین قدرشناس همسایگان خوب خواهد بود و همسایگانی را که تروریست و انتحاری می‌فرستند نیز فراموش نخواهند کرد


در پی وقوع حادثه المناک مکتب سیدالشهدا در کابل، ایرانیان بسیاری در داخل و خارج آن کشور، با مردم افغانستان ابراز همدردی کردند. خانه همسایه آباد باد! همسایگان بسیاری در چهار سوی کشور داریم، اما معنای همسایگی، تنها هم‌جواری فیزیکی و هم‌مرزی نیست، بلکه هم‌دردی و هم‌کاری و اعلام همبستگی نیز است. وقتی از «خاخام هیلل متخصص تلمود» پرسیدند که عصاره تمام پیام‌های الهی چیست، گفت: همسایه‌ات را چونان خودت دوست بدار. یا در داستان سامری نیکو کار در انجیل می‌خوانیم: «روزی یکی از معلمان شریعت از راه امتحان از عیسی پرسید: ای استاد! چه باید بکنم که وارث حیات بشوم؟ عیسی به او فرمود: در تورات چه نوشته شده؟ آن را چطور تفسیر می‌کنی؟ او جواب داد: با تمام دل و جان و تمام قدرت و تمام ذهن، خدای خود را دوست بدار و با همسایه‌ات محبت نما. عیسی فرمود: درست جواب دادی. همین کار را بکن که حیات خواهی داشت». اما برای آن‌که نشان دهد آدم بی‌غرضی است به عیسی گفت: «همسایة من کیست؟» عیسی چنین پاسخ داد: «مردی که از اورشلیم به اریحا می‌رفت، به دست راهزنان افتاد. راهزنان او را لخت کردند و کتک زدند و به حال نیم‌مرده انداختند و رفتند. اتفاقاً کاهنی از همان راه می‌گذشت، اما وقتی او را دید از طرف دیگر جاده رد شد. هم‌چنین یک لاوی به محل رسید وقتی او را دید از طرف دیگر عبور کرد. پس از آن یک مسافر سامری به او رسید و وقتی او را دید دلش به حال او سوخت. نزد او رفت، زخم‌هایش را شست و بر آن‌ها روغن مالید و بست. بعد او را برداشته سوار چهارپای خود کرد و به کاروان‌سرای برد و در آن‌جا از او پرستاری کرد. روز بعد دو سکه نقره در آورد و به صاحب کاروان‌سرا داد و گفت از او مواظبت کن و اگر بیش‌تر از این خرج کردی وقتی برگردم به تو می‌دهم. به عقیده تو کدام‌یک از این سه نفر همسایه مردی است که به دست دزدان افتاده بود؟» جواب داد: «آن کسی که به او ترحم کرد». عیسی فرمود: برو مثل او رفتار کن.
پایان سخن این‌که روزهای دشوار مردم افغانستان روزی به پایان خواهد رسید و شب سیه، روز خواهد شد، آن‌گاه این سرزمین قدرشناس همسایگان خوب خواهد بود و همسایگانی را که تروریست و انتحاری می‌فرستند نیز فراموش نخواهند کرد. سپاس‌گزار ایران و ایرانیان هستیم. من باری در باره اشتراکات تاریخی و فرهنگی ما و ایران گفته بودم که ما نیمه‌های گم‌شده همدیگریم: تاریخ، دین، فرهنگ و افتخارات ما یکی است. اگرچه مرزهای سیاسی، ما را از همدیگر جدا می‌کند، اما دل‌های ما یکی است و از رگ گردن به همدیگر نزدیک‌تراند. افلاطون در باره خاستگاه عشق، افسانه‌ای دارد. او می‌گوید: انسان‌ها در نخست چهاردست، چهارپا و دو سر بودند. بسیار قوی و عظیم‌الجثه. زئوس بر آن‌ها خشم گرفت و به دونیم تقسیم شان کرد. به باور افلاطون، عشق همان اشتیاق نیمه‌های جداافتاده برای وصل به همدیگر است. ایران و افغانستان نیز نیمه‌های جداشده از همدیگرند. استعمار (یا همان زئوس) ما را از همدیگر جدا کرد تا تضعیف مان کند. این‌که با همدیگر همدلی و همدردی می‌کنیم، نشانه پیوند محبت و دوستیی است که میان ما برقرار است. من باورم این است که ما باید این پیوندها میان دو ملت را بیش‌تر از پیش افزایش بدهیم. با اتحاد این دو کشور، هیچ بدخواه بدسگالی نمی‌تواند به باشندگان این منطقه آسیب برساند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا