استراتژی خروج از عراق در افغانستان جواب نمیدهد
هیچ یک از شرایط ضروری پیروزی در عراق «به خوبی» با شرایط افغانستان مطابقت ندارد و نمیتواند شامل استراتژی جدید پساخروج امریکا از افغانستان شود.
هفته گذشته دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا خروج نیروهای امریکایی را از سوریه اعلام کرد تا وعدهاش را برای خروج امریکا از «جنگهای احمقانه در خاورمیانه» تحقق بخشد. همزمان با اعلان این امر، برنامه خروج از افغانستان نیز مطرح شد. نشانههای اولیه این بود که بیش از ۷ هزار سرباز امریکایی – از جمله ۱۴ هزار نفر- به زودی به خانه میرود و احتمالاً زودتر از آنکه پنتاگون بخواهد.
در حالی که این تصمیم بدون شک موضع دولت افغانستان را در مذاکرات صلح با طالبان ضعیف میسازد، رییس جمهور اشرف غنی ادعا کرد این امر هیچ تأثیر بر امنیت در کشور نخواهد داشت. در همین حال، جنرالان افغانستان با این ارزیابی موافق نبوده و میگویند این تصمیم به عنوان «شکست» دیده خواهد شد. در واقع، طالبان با «رویای پیروزی» واکنش نشان دادند.
در هر صورت، تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از افغانستان، استراتژیِ را میطلبد که بیشتر شبیه وعده رییس جمهور اوباما در سال ۲۰۱۱ برای «خروج مسئولانه» از عراق یا اعلام خروج رییس جمهور ترامپ از سوریه در سال ۲۰۱۸ است. این استراتژی باید تضمین کند که وضعیت امنیتی به زودی پس از خروج امریکا رو به وخامت نرفته و دستاوردهای هفده سال گذشته از بین نخواهد رفت. برخی تحلیلگران که به دنبال یک راه حل سریع هستند، استراتژی پسا ۲۰۱۱عراق را پیشنهاد میکنند. اما این استراتژیِ درست نیست.
عراق پس از ۲۰۱۱
منابع نظامی امریکایی میپذیرند که استراتژی عراق سال ۲۰۰۳ – ۲۰۱۱ کار نمی کرد. افزایش نیروها از لحاظ تکتیکی برای شکست شورشیها موفقیتآمیز بود، اما در تاسیس سیستم امنیتی عراق موفق نبود تا بتواند بعد از خروج نیروهای امریکایی دوام آورد. فساد، عدم آموزش کافی، انتخاب رهبر ضعیف و گماشتن واحدها بر اساس فرقهگرایی در شهرهایی مانند موصل تواناییها را خیلی کاهش داده بود. این امر در سال ۲۰۱۴ وقتی که ارتش عراق و نیروهای داخلی میدان نبرد را برای گروه ایدئولوژیک نظامی داعش واگذار کردند، به خوبی آشکار میشود. با این حال، تا سال ۲۰۱۷ میلادی این کشور پیروزیش را علیه تروریستها که امروزه تنها یک سازمان تروریستی محلی محسوب میشود، اعلام کرد. گروه تروریستی «داعش» در سال ۲۰۱۴ مهمترین تهدید علیه بغداد بود.
درحالی که عوامل زیادی باعث پیروزی عراق شد، اما سه عامل از همه مهمتر است. نخست، زمانی که نظامیان موفق به توقف داعش از آمدن به سوی بغداد نشدند و سیاستمداران هم هیچ پاسخ نداشتند؛ روحانیون مداخله کردند. مراجع مذهبی عراق برای مردان جوان فتوا صادر کردند تا ایستاده شده و به نیروهای مردمی بپیوندند، آنها هم این کار را انجام دادند. همچنان، ایران نیز آماده کمک بود و برای جلوگیری از بیثباتی در مرزهایش از نیروهای مردمی حمایت کرد. وقتی نظامیان میدان نبرد را ترک میکردند، نیروهای مردمی و(کردها) ایستادگی کردند. همراه با نیروهای مردمی، نیروهای ضد تروریزم (اما کوچک) عراق قادر به پیشبرد عملیاتهای تهاجمی شدند. آنها طی چندین سال فعالیت، شهری را پس از شهر دیگر آزاد کرده و در این روند میزان تلفات را به شدت کاهش دادند.
دوم، ارتش عراق از رهبران سیاسی فاسد که تعیین شده نوری المالکی نخست وزیر سابق این کشور بود، پاکسازی شده بود. یکی از مهمترین عوامل پیروزی اولیه داعش ناشی از حمایت برخی از مردم عراق بود؛ جمعیتی که پس از خروج نیروهای امریکایی توسط ارتش عراق و پولیس این کشور زیر ستم واقع شده بودند. هنگامی که نیروهای عراقی درگیر میدان نبرد شدند، تعداد زیادی از رهبران اخراج، جایگزین و در برخی موارد زندانی شدند.
سوم، داعش حمایت شهروندان قلمرو و خلافت خودخواندهاش را از دست داد. با وجود این که ارتش و پولیس عراق با مردم محلی در ستیز بودند، ظلم و وحشیگری داعش به زودی جمعیت را علیه خود ساخت. دیری نشد که مردم محل تبدیل به خبرنگاران، منابع اطلاعاتی و دیدبانهای نظامی برای ارتش عراق و هواپیماهای ایتلاف شدند.
پیروزی در عراق به معنی پیروزی در افغانستان نیست
هیچ یک از شرایط ضروری پیروزی در عراق «به خوبی» با شرایط افغانستان مطابقت ندارد و نمیتواند شامل استراتژی جدید پساخروج امریکا از افغانستان شود.
نخست، هیچ بحران بالقوهای وجود ندارد تا سبب یک ارتش متحد در افغانستان شود یا تشویق به فراخوان برای مسلح کردن مردم باشد. در افغانستان امروز، خدمت در ارتش به گونه داوطلبانه و براساس معاش است که با چنین نرخ بالای بیسوادی (۳۱ درصد)، بیکاری (۴۰ درصد) و فقر (۵۵ درصد)، تنها افراد فقیر از مناطق دوردست ثبت نام خواهند کرد. عملکرد آنها در نبرد کمرنگ شده و تمایل آنها برای مبارزه ناشی از دستمزد است، نه یک ایدئولوژی یا تهدید. هیچ اصل سازنده، هیچ ارتباطی برای جنگ چریکی و هیچ عزم ملی وجود ندارد تا نیروهای مهاجم را عقب راند؛ طوری که در عراق بود. و نه طالبان جنایاتی را که داعش انجام داد، مرتکب شدهاند. درحالی که ساده جلوه دادن چشم انداز حادثات تروریستی در افغانستان ممکن بیانصافی باشد؛ چرا که چندین گروه تازه وارد در آنجا حضور دارد، اما این کاملاً اشتباه نخواهد بود اگر بگوییم احساس همدردی برای طالبان در مناطق دوردست هنوز وجود دارد.
طالبان به عنوان تهدید علیه کشور دیده نمیشود و از برخی حمایتها در میان مردم برخوردار است. بسیاری از شهروندان افغانستان، عمدتاً در جنوب و شرق کشور، طالبان را رد نمیکنند و مشکلی برای صلح با آنها ندارد.
در حقیقت، طالبان اغلب دل و ذهن جمعیت این کشور را به دست آوردهاند؛ به خاطر این که ایالات متحده و متحدانش، همانند عراق بدترین افراد قدرتمند محلی را صلاحیت و اختیار داد. کسانی که مردم محل را سرکوب و از آنها سوءاستفاده کرده است. تا این لحظه، به نظر میرسد دولت افغانستان تمایلی به پاکسازی صفوف رهبرانی که در مبارزه علیه طالبان یا در پیروزی بر هستههای مخالف محلی ناکام بوده، ندارد.
تلاش برای گرفتن یک رویکرد کلیشهای از عراق تا افغانستان، مملو از خطر و احتمالاً ناموفق است. در عراق و افغانستان، هر دانشجوی اکادمی نظامی خطر و تفاوت استراتژی را متوجه میشود.
رفتن به جلو:
بزرگترین خطر برای افغانستان این است که یک خروج منظم، بینظمی و اغتشاش را به دنبال خواهد داشت. پس از خروج ایالات متحده از عراق در سال ۲۰۱۱، این کشور توسط ایالات متحده نادیده گرفته شد و تا سال ۲۰۱۴ ارتش آن در حال فروپاشی بود. مجموعهای از جنگجویان ایدئولوژیک نامنظم در عقب موترهای لاری قادر بود بهترین ارتش مجهز را در خاورمیانه شکست دهد. علیرغم برتریهای تکنالوجیکی وسیع از جمله، صدها تانک ام-۱، دهها جنگنده اف-۱۶، و صدها هزار نیروی نظامی، عراقیها هفتهها از میدان نبرد رانده شده بودند.
ایالات متحده باید نسبت به افغانستان متعهد باشد. این کشور نمیتواند از کنار آن بگذرد. اگر بخواهد افغانستان را در دست یک دولت منتخب قرار دهد، باید نفوذ داشته باشد. موقعیت زلمی خلیلزاد نماینده ویژه وزارت خارجه ایالات متحده امریکا برای صلح افغانستان به شدت تضعیف شده است. چرا باید طالبان به خود زحمت بدهند و با نماینده امریکا مذاکره کنند درحالی که رییس جمهور آن کشور، چیزی را که میخواستند به آنها داد – حذف حضور امریکا؟ زمان همیشه به نفع طالبان بوده است؛ آنها همیشه میدانستند که میتوانند منتظر خروج امریکاییها باشند. ترک افغانستان در سال ۲۰۱۹ میلادی همان طور که این کار را در ۲۰۱۱ در عراق انجام داد، اشتباه بوده و مدل عراق پسا ۲۰۱۴ نیز اشتباه است.
منبع: نشنل انترست
نویسنده: تانیا گودسازین
برگردان: طاهر مجاب