اشرف غنی؛ بازگشت بدون مجازات؟
اگر سران و رهبران حکومت طا-لبان فکر میکنند که بازگشت اشرف غنی، زمینه مشروعیت ملی و بینالمللی حاکمیت آنان را فراهم میسازد، سخت در اشتباه هستند؛ زیرا اشرف غنی فراری به اندازهای در پیشگاه مردم افغانستان و جهان، منفور و مطرود است که امکان هرگونه اثرگذاری او در فرایند مقبولیت داخلی و مشروعیت خارجی حکومت طا-لبان را از اساس و برای همیشه منتفی میسازد
برخی منابع از بازگشت محمداشرف غنی، رییس جمهور فراری کشور به کابل خبر دادهاند.
این منابع گفتهاند که اشرف غنی فراری، با میانجیگری برخی سران قوم احمدزی به افغانستان آمده و شیرمحمد عباس استانکزی، معین سیاسی وزارت خارجه طا-لبان برای تضمین سفر او به کشور، در امارات متحده عربی به سر میبرد.
اگرچه تاکنون منابع دولتی، بازگشت اشرف غنی را به کشور تأیید نکردهاند، اما منابع آگاه در حالی از بازگشت او به کابل خبر میدهند که پیشتر رحمتالله نبیل رییس پیشین امنیت ملی افغانستان گفته بود که او احتمالاً مشاور طا-لبان خواهد شد.
رییس پیشین امنیت ملی، روز شنبه ۱۰ ثور در صفحه فیسبوکش نوشت که حشمت غنی برادر اشرف غنی در پاکستان با مسئولان آیاسآی دیدار کرده است.
آقای نبیل در این پست فیسبوکی نوشت که: «حشمت غنی ضمن انتقال پیام خاص اشرف غنی به جانب پاکستانی، روی مسئله بازگشت اشرف غنی منحیث مشاور در حکومت طا-لبان و موثریت وی در عرصه به رسمیت شناختن حکومت طالبان و رهاسازی پولهای بانک مرکزی بحث و تا حدی موافقه کردهاند.»
پیش از این، در ماه حوت سال گذشته، حشمتغنی احمدزی در مصاحبه با دویچه وله گفته بود که صحبتهایی برای «بازگشت» اشرف غنی به افغانستان جریان دارد. به گفته او اشرف غنی میخواهد «آخر عمر خود را در افغانستان» سپری کند تا بتواند «خیری» برساند.
در صورت درست بودن شایعه بازگشت اشرف غنی فراری به کابل، نخستین چیزی که به ذهن متبادر میشود همدستی او با طا-لبان در امر سقوط دولت و فروپاشی افغانستان است.
بازگشت اشرف غنی به کابل، حتی اگر به مثابه مشاور حکومت طا-لبان هم صورت نگیرد و او به گفته برادرش از هرگونه فعالیت سیاسی کنارهگیری کند و تمام تلاشش را بر فعالیتهای اجتماعی متمرکز کند، مبین آن است که سناریوی سقوط بر اساس یک معامله میان اشرف غنی و جانشینان او در ارگ ریاست جمهوری صورت گرفته و بدون شک یکی از اضلاع و اطراف این معامله، زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه پیشین امریکا برای صلح افغانستان بوده است.
از نظر بسیاری از آگاهان نیز فروپاشی افغانستان، آشکارگی بخشی از منویات و مأموریت فاشیستی اشرف غنی برای یکدستسازی قدرت سیاسی در کشور و قومیسازی آن بر بنیاد باورهای قبیلهای انحصارطلبانه بوده است.
اشرف غنی تجربه ناگوار و ناخوشایند تقسیم قدرت را در کارنامه سیاسی خود دارد که برای نخستین بار در عهد و عصر او صورت گرفت. این تجربه به نوعی باید جبران میشد و البته تنها راه جبران آن، بازگرداندن افغانستان به صدها سال قبل بود. این اتفاق از مجرای واگذاری قدرت بر اساس سناریوی خودداری از سرکوب مخالفان در اثر توافق دوحه امکان عملیاتی شدن داشت؛ مأموریتی که به اشرف غنی واگذار شد و او آن را به درستی و با مهندسی بسیار زیرکانه به انجام رساند. به گونهای که هم سیاستمداران و بازیگران عرصه سیاست افغانستان و هم جهان را در بهت و بیباوری و شوک و شگفتی فرو برد.
اکنون اما اگر او آنچنان که رحمت الله نبیل رییس پیشین امنیت ملی ادعا کرده است، به عنوان مشاور حکومت طا-لبان به کشور بازگشته باشد یا بنای بازگشت داشته باشد، بدان معنا است که مرحله دوم مأموریت خود را که معطوف به حل اختلافات درونی حکومت موجود از یک سو، لابیگری منطقهای و بینالمللی برای شناسایی رسمی آن به عنوان حکومت مشروع افغانستان از سوی دیگر و طرح برنامههای بازدارنده از مشارکت مورد انتظار اقوام دیگر در ساختار قدرت از جانب سوم است، به اتمام خواهد رساند.
در حالی که انتظار افکار عمومی مردم افغانستان، محاکمه اشرف غنی به عنوان کسی است که بدترین و جبرانناپذیرترین خیانت را به تاریخ و دستاوردهای افغانستان کرده است، بازگشت همراه با اعزاز و اکرام و اعطای مصونیت و مقام به او نشانگان آن است که او مأموریت داشته افغانستان را فرو بپاشد و برای هدف فاشیستی تسطیح قدرت، تمام دستاوردهای بیست ساله پسین را قربانی کند.
در این میان، اگر ادعای حشمت غنی احمدزی برادر رییس جمهور فراری، راست و درست باشد و او به راستی از ورود دوباره به میدان فعالیت سیاسی خودداری ورزد، اما این چیزی نیست که کارنامه پر از سیاهی و تباهی او را پاک و پیراسته و بار مسئولیت او در برابر تاریخ امروز و آینده افغانستان را سبکتر کند.
خیر رساندن به افغانستان ـ به گفته حشمت غنی احمدزی ـ زمانی ممکن بود که اشرف غنی از فروپاشی افغانستان و بازگشت آن به دهههای قبل، حتی با قربانی کردن خود جلوگیری میکرد. این در حالی است که آنچه اتفاق افتاد قربانی کردن افغانستان در برابر اهداف فاشیستی و علایق تمامیتخواهانه اشرف غنی بود.
حشمت غنی احمدزی هم در حالی از خیر رساندن برادر فراری خود دم میزند که او منشأ هرچه شر برای افغانستان است. اشرف غنی مسئول همه بدبختیهای مردم افغانستان در هفت سال اخیر است. او در هفت سالی که بر سر قدرت بود نه تنها هیچ گامی برای خیر رساندن به مردم برنداشت، بلکه با فرار بزدلانه و سراسر بدنامی خود، کشور را وارد مرحله مرگباری از فقر و فروپاشی سیاسی و اقتصادی کرد.
اشرف غنی به دنبال یکدست سازی قدرت قومی در افغانستان بود و این کار را با ممانعت از مقاومت نیروی امنیتی افغانستان در مقابل مخالفان دولت و فرار از کابل انجام داد.
امروز اگر مردم افغانستان به دنبال یک لقمه نان یا سرپناهی امن در سراسر جهان آواره شده و کشور و کاشانه خود را در فاجعهبارترین شکل ممکن، ترک کرده و میکنند، نتیجه آشکار خیانت اشرف غنی به وطن است؛ خیانتی که باید در دادگاهی باصلاحیت مورد بازخواست و بازپرسی قرار گیرد و عوامل آن مطابق ایجابات قانون و خواست مردم قربانی افغانستان مجازات شوند، نه آن که نه ماه بعد از فروپاشاندن کشور و بازگرداندن آن به عصر حجر، با عزت و احترام برگردند و از جان و مال مردم برای خود عیش و عشرت فرعونی به هم بزنند.
نکته پایانی بسیار مهم و قابل تأمل در این خصوص آن است که اگر سران و رهبران حکومت طا-لبان فکر میکنند که بازگشت اشرف غنی، زمینه مشروعیت ملی و بینالمللی حاکمیت آنان را فراهم میسازد، سخت در اشتباه هستند؛ زیرا اشرف غنی فراری به اندازهای در پیشگاه مردم افغانستان و جهان، منفور و مطرود است که امکان هرگونه اثرگذاری او در فرایند مقبولیت داخلی و مشروعیت خارجی حکومت طا-لبان را از اساس و برای همیشه منتفی میسازد.