اشرف غنی؛ سیاستمداری که پاکستان را به حاشیه بُرد
با آن که، بیش از چهار دهه است که برگ برنده بودن بازی سیاسی میان پاکستان و افغانستان، همواره در دست پاکستان بوده است؛ اما اکنون آقای غنی این برگ برنده را از دست رهبران پاکستان گرفته است.
پاکستان کشوریست که همواره به دلیل رقابت منطقهای با هند و نیز نفوذ هندیها بر کشورهای جنوب آسیا به ویژه افغانستان، نگران است.
این نگرانی پاکستان زمانی افزایش مییابد که هند درواکنش به سیاستهای رهبران پاکستان، هرازگاهی روابطش را در سطح گستردتر درافغانستان دنبال میکند.
با آنکه افغانستان از دید آگاهان سیاسی، نقطه مورد منازعه میان «هند و پاکستان» دانسته میشود؛ اما به نقل از «اشیش نندی»: رییس جمهور غنی با شناخت تاریخی که از پیشینه سیاستهای رهبران پاکستان ( از زمان زمامداری «ذوالفقار علی بوتو» تا دوره حاکمیت عمران خان ) دارد، تاکنون استفاده خوبی از این فضای رقابتی ( میان هند و پاکستان ) به سود افغانستان کرده است. ( ۲ )
این بهره برداری در دو بُعد ( سیاسی و اقتصادی ) از سوی آقای غنی صورت گرفته که یکی آن معرفی پاکستان به جامعه جهانی به حیث حامی هراسافگنی بوده و دیگری هم جستوجوی راههای بدیل ترانزیت( رفت و آمد ) برای صدور و ورود کالاهای بازرگانی افغانستان از طریق زمینی به پاکستان است که در کُل نشاندهنده سیاست به حاشیه کشانیدن پاکستان از سوی رییس جمهور غنی پنداشته میشود.
پاکستان؛ کشور حامی هراسافگنان:
اشتراک و سخنرانی آقای غنی در نشستهای جهانی و چانه زنیهای نماینده خاص افغانستان در سازمان ملل متحد، برای نشان دادن پشتیبانی پاکستان از هراسافگنان، با توجه به وجود لانههای آنان (هراسافگنان) در خاک پاکستان، پیوند تنگاتنگ رهبران آن کشور با طالبان افغان و گروههای بنیادگرا و افراطی دیگر، وضع تحریمهای غیرمستقیم مانند: بستن مرزهای «تورخم» و «سپین بولدک» به روی صدور کالاهای افغانی به بهانههای گوناگون از سوی پاکستان و صدور هراسافگنی از خاک آن کشور به افغانستان، از مواردی است که سر انجام جامعه جهانی ( به ویژه ایالات متحد امریکا ) را باورمند ساخت، پاکستان عامل صدور هراسافگنی و بیثباتی در منطقه، به ویژه در افغانستان است. (هشدار «دونالد ترمپ» بر ضد پاکستان و متهم شدن آن کشور از سوی امریکا به حمایت از هراسافگنان، کاهش میزان کمکها به پاکستان وتغییر دیدگاه جامعه جهانی از شمار این موارد است.)
با آن که، بیش از چهار دهه است که برگ برنده بودن بازی سیاسی میان پاکستان و افغانستان، همواره در دست پاکستان بوده است؛ اما اکنون آقای غنی این برگ برنده را از دست رهبران پاکستان گرفته است؛ چنانچه تلاشهای پسین«محمود قریشی» وزیرخارجه پاکستان زیر نام راهاندازی ابتکار گفتوگو با طالبان، این نکته را به وضاحت نشان میدهد که دیگر شیرازه بازی «موش و گربه صلح» پاکستان در قضایای افغانستان، از دست آن کشور گرفته شده و کوششهای صلح رهبران پاکستان، تنها برای بیرون شدن از انزوای گفتوگوهای صلح است و به نوعی هم نشان دادن این که: هنوز آنان بر طالبان حاکمیت دارند و با توجه به این حاکمیت، میتوانند مبتنی بر خواست جامعه جهانی به ویژه امریکا، بر طالبان فشار وارد کنند تا با حکومت افغانستان به میز گفتوگو بنشینند.
به حاشیه کشانیدن پاکستان درحوزه اقتصادی:
با توجه به محدودیت راههای اقتصادی که در چندین دهه در برابر واردات و صادرات فرآوردههای بازرگانی افغانستان وجود داشته است، (به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جمایر شوروی و سقوط رژیم داکتر نجیبالله در افغانستان) پاکستان همواره از مرزهایش به حیث نقطه فشار برای وضع تحریم اقتصادی بر افغانستان استفاده کرده است؛ اما با به قدرت رسیدن «محمد اشرف غنی» رییس جمهوری افغانستان، تابوی تحریم اقتصادی پاکستان بر افغانستان در این اواخر شکسته شد و با گزینههای بدیل راههای ترانزیت اقتصادی که آقای غنی در پیش گرفت، نه تنها افغانستان دچار ورشکستگی فزاینده در روابط بازرگانیاش شد؛ بل به میلیونها دالر خساره بر پیکر اقتصادی پاکستان نیز وارد شد.
این راههای بدیل کدام است:
راه لاجورد: گذر گاهی که از طریق بندر ترکمنستان به باکوی آذربایجان و از آن جا به گرجستان و ترکیه امتداد یافته و سر انجام به اروپا میرسد؛
بندر چابهار: این بندر بازرگانی میان افغانستان، هند و ایران، بدیلی برای بندر کراچی پاکستان بوده و افغانستان از این طریق به کشورهای اروپایی وصل شده است.
ایجاد دهلیز هوایی: اکنون افغانستان هفت دهلیز هوایی دارد ( دو دهلیز با هند، یک دهلیز با قراقستان، یک دهلیز با ترکیه، یک دهلیز با اروپا، یک دهلیز با چین، و یک دهلیز دیگر هم با امارات متحد عربی )
افزون بر این، پروژههای «تاپی» و «کاسا یک هزار» ( که در آنها پاکستان نیز شامل میباشد ) مشمول تلاشهای رییس جمهور غنی برای توجه به خودبسندگی افغانستان در عرصه اقتصادی دانسته میشود.
«بند سلما» و پروژه «خط آهن آقینه» نیز به نوعی، بدیلی برای بیرون شدن از محدودیتهای اعمال شده اقتصادی پاکستان است.
در کُل آقای غنی، با وجود ناامنیها، فقرگسترده و فساد اداری که دامنگیر کشورش است، از رهگذر سیاسی و اقتصادی، سبب حاشیه نشینی پاکستان شده است.
هر چند مخالفان سیاسی حکومت ( اپوزیسیون )هنوز برگ برنده در بازیهای کلان سیاسی را در دست پاکستان میدانند؛ اما در سطح جهانی رییس جمهور غنی پاکستان را تا جایی از محراق توجه جامعه جهانی به حاشیه رانده است و اعتماد امریکا و برخی از کشورهای اروپایی را نسبت به بازیهای دوگانه پاکستان در امر مبارزه با هراسافگنی و تأمین صلح در افغانستان کمرنگ ساخته است؛ چیزی که در گذشته کمتر از سوی رهبران افغانستان به آن توجه شده است.
نویسنده: دیپک تیجوری ( عضو انستیتوت مطالعات سیاسی کشورهای جنوب آسیا )
منبع: اندیا پالیتکس ( ۱ )
برگردان از اردو به فارسی: جاوید فرهاد
پانوشتها:
۱- این مقاله در هژدهم دسمبر ۲۰۱۸ میلادی در نشریه «اندیا پالیتکس» منتشر شده است.
۲- «اشیش نندی» شرقشناس و پژوهشگر مسایل خاورمیانه در هند است.