اعتراضات ایران؛ بهاری که عربی نمیشود
پیامهای پیهم رییس جمهور امریکا، نخستوزیر اسراییل و مقامات عربستان در حمایت از معترضان ایرانی اما، نتوانست منتج به اجماع بینالمللی در پشتیبانی از ایشان بر علیه نظام حاکم در ایران شود، نظیر آنچه را که در مصر، تونس و لیبیا شاهد بودیم.
اعتراضات اخیر در ایران با وجود گستردگی، نحوه بروز و شعارهای متفاوتاش با اعتراضات گذشته، خلاف آنچه که مخالفان حکومت جمهوری اسلامی و کشورهای امریکا، عربستان و اسراییل توقع دارند، نتیجه همسان بهار عربی را در پی نخواهد داشت.
به نسبت نبود داعیه، مطالبه و رهبری واحد این اعتراضات هرچند تند و دامنهدار، قرار نیست باعث تغییرات بنیادین در سیاست و رفتار حاکمان موجود جمهوری اسلامی ایران گردد.
آنچه از بیرون عدهای تصور میکنند که اقشار مختلف مردم در ایران به خیابان ریختهاند، برای اعتراضات شش روز پسین صادق نیست، زیرا هواداران نظام در ایران به مراتب تعدادشان بیشتر از آنهایی است که شکل دهندگان نا آرامیهای اخیرند.
همانطوری که مردم در کشور ما به گروهها و طیفهای گوناگون از نظر خواستها و مطالبات شان تقسیم شدهاند، در ایران وضعیت نیز به همین منوال است که معترضان فعلی، طیفی از مردماند که یک اقلیت همیشه ناراض را در ایران تشکیل میدهند و علاقمند بازگشت به نظام شاهیاند و از بدو تاسیس جمهوری اسلامی، در هیچانتخابات به نفع هیچکس، حتی به صورت صلبی هم از حق رای شان استفاده نکردهاند.
در روزهای نخستین اعتراضها، نظر عدهای برین بود که چون از مشهد آغاز شده شاید به تحریک روحانیان همسو با کاندیدای شکستخورده اصولگرایان (مرتضی رییسی) در برابر آقای روحانی و به منظور اعمال فشار بر دولت او راهاندازی شده باشد.
بعدتر که به شهرهای دیگر سرایت کرد، معلوم شد که از قبل سازماندهی در کار نبوده و جرقه باعث بیدارکردن و به جادهکشیدن همان نارضایتی همیشگی بخشی از مردم نسبت به وضع اقتصادی ناجور، فساد اداری مدیران ارشد و بسته بودن فضای انتقاد بر علیه حکومت و نظام شده است.
واکنش به اعتراضات از جانب مقامات و ارگانهای مسئول جمهوری اسلامی خلاف توقع، در وهله نخست با تدبیر و توام با احتیاط بوده است و حتی رییس جمهور و رییس قوه قضاییه نارساییها را در دولت و نظام پذیرفته و با استدلال از نقاط قوت نظام در ارایه خدمات به مردم دفاع کردند، در حالیکه در گذشته با زبان زور و سرکوب، با هرگونه اعتراض برخورد صورت میگرفت و حتی زیر نام عوامل نفوذی امریکا، اسراییل و عوامل فتنه، معترضین به محض صدا بلندکردن از جانب سپاه و بسیج، قلع و قمع میگردید.
شاید برای اولینبار پس از پیروزی انقلاب و آنهم در تظاهرات خیابانی، شعارهایی در حمایت از بازگشت خانواده سلطنتی به ایران، سرداده شده باشد که با استقبال شهزاده و ملکه پهلوی همراه گردیده و ایشان را به تشویق معترضین و فعالیت گستردهتر در حمایت از ایشان وادار کرده است.
پیامهای پیهم رییس جمهور امریکا، نخستوزیر اسراییل و مقامات عربستان در حمایت از معترضان ایرانی اما، نتوانست منتج به اجماع بینالمللی در پشتیبانی از ایشان بر علیه نظام حاکم در ایران شود، نظیر آنچه را که در مصر، تونس و لیبیا شاهد بودیم.
شکی وجود ندارد که سطح نارضایتی به گونههای مختلف در ایران نسبت به سیاستهای نظام، چه در مسایل داخلی و چه در بحث حمایتهای مالی و سیاسی ایران از گروهای نظیر حزبالله و حماس بالاست و شکی وجود ندارد که نوع مطالبات مردم به خصوص نسل جوان در ایران تغییر کرده که بدون بازنگری در سیاستهای کلان نظام، نمیتوان پاسخ قانع کننده برای آن دریافت کرد. اما چند نقطه قابل عطف در نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که از رفتن آن به سمت فروپاشی جلوگیری میکند.
۱- علیالرغم همه بدبینیها و نارضایتیهایی که وجود دارد، هنوز رهبری موجود ایران (آقای خامنهای) دارای تاثیر، تقوی و توان رهبری لازم در راس کل قوا است.
۲- وجود نیروهای دفاع از کیان انقلاب یا نیروهای نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی، سیاسی و دانشجویی ویژهای که موازی با ارگانهای رسمی دولت، اما زیر اداره و فرمان مستقیم رهبری عمل میکنند.
۳- وجود حساسیت بالا در برابر مداخله کشورهای بیرونی پیش اکثریت مردم و وجود تجربه کافی در امر مبارزه و مهار عوامل نفوذی دستگاههای استخبارات خارجی نزد نیروهای مربوط به اطلاعات و سپاه که همیشه و با موفقیت دفع خطر کرده است.
۴- وجود مرزهای ستر شده خود ایران و وجود ضربهگیرها در نوار مرزهای این کشور؛ مانند دولتهایی در همسایگی آن که یا ایران به وجود شان آورده و یا حمایت ایران بقای شان را تضمین کرده است.
۵- بحث نیروهای منظم هوایی، زمینی، دریایی و موشکی که ربط چندانی به مسئله اعتراضهای خیابانی ندارد.
حالا اگر فرض را به این بگذاریم که زمانی اعتراضها و یا انقلابهای مخملی در ایران گلیم نظام را جمع کند، باید یکی یا چندی ازین مولفههای بالا به نحوی دگرگون شده باشد.
تصور من این است، تا زمانی که آقای خامنهای به صورت مستقیم همانند حالا مملکت و نظام را با تجربه سرشاری که از مهار بحرانها و عبور موفقانه از مشکلات توام با کیش شخصیت انقلابی منحصر به فردی که برای نیروهای انقلابی تحت امرش دارد، رهبری کند، نتیجه را که کشورهای مخالف جمهوری اسلامی توقع دارند از نا آرامیهای این چنینی شاهد نخواهیم بود. هرچند میدانیم که تراکم نارضایتی، افزایش مطالبات شهروندان و بیتوجهی دست اندرکاران نظام، برای رسیدگی به آنها روز تا روز مانند موریانه نظام را از درون خواهد خورد.
برناصالحی