داستان مشکلات تروریستی کلمبیا؛ آنچه افغانستان میتواند بیاموزد
مسئله ادغام مجدد میتواند بسیار آموزنده باشد، زیرا موفقیتها و ناکامیهای آن در قضیه کلمبیا برای افغانستان بسیار برجسته است؛ از آنجا که این کشور به صلح نزدیک و نزدیکتر میشود.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
روند خلع سلاح و ایجاد کمپها برای ادغام مجدد نیروهای مسلح در کملبیا میتواند الگویی برای ادغام طالبان باشد؛ چنانچه فضای کنترول شدهای را برای حکومت فراهم کرد تا جنگجویان سابق را نظارت و در روند ادغام به آنها کمک کند.
در بیست و نهم فبروری، پس از تکمیل دوره کاهش خشونتها، امریکا و طالبان توافق خروج نیروها را امضا کردند تا گفتوگوهای میانافغانی آغاز شود. انتظار میرود گفتوگوهای میانافغانی روند صلحی را آغاز کند که منجر به توافق تقسیم قدرت گردد و جنگ به رهبری امریکا را پس از ۱۹ سال به پایان رساند.
ابهامات و چالشهای بسیاری در گفتوگوهای میانافغانی وجود دارد: آیا طبقه سیاسی افغانستان که اختلافات شان با اعلام نتیجه بحث برانگیز انتخابات ریاست جمهوری تشدید شد، میتواند جبهه مشترکی را در مذاکرات با طالبان ارائه دهد؟ آیا طالبان حاضر به گفتوگو برای تقسیم قدرت با سیستم سیاسی که مدتها آن را رد کرده و در صدد براندازی آن بوده، موافقت میکنند؟
پرسش اساسی دیگر این است که آیا طرفین مذاکره کننده قادر خواهند بود با طرحی برای ادغام مجدد جنگجویان طالبان به جامعه موافقت کنند؟ به عبارت سادهتر: اگر طالبان انگیزهای برای توقف جنگ و وارد شدن به جامعه را نداشته باشند، پس هیچ صلحی نخواهد بود.
تاریخ میتواند راهنمای مفیدی باشد. مذاکراتی که منجر به پایان شورش طولانیمدت در کلمبیا شد، اغلب به عنوان قیاس مفیدی برای افغانستان ذکر شده است. در سال ۲۰۱۷، میشل کوگلمن و جیمی شنک تحلیلگر امریکایی در مطلبی شباهتهای زیادی بین این دو درگیری را بیان کردند – شورشیانی که از پناهگاههای امن برون مرزی برخوردار است و از طریق مواد مخدر تأمین میشوند گرفته تا حمایت قوی ایالات متحده از حکومت در مبارزه با شورشیان.
با این حال، مسئله ادغام مجدد میتواند بسیار آموزنده باشد، زیرا موفقیتها و ناکامیهای آن در قضیه کلمبیا برای افغانستان بسیار برجسته است؛ از آنجا که این کشور به صلح نزدیک و نزدیکتر میشود.
درگیری بین نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (FARC) و دولت کلمبیا در ماه جون سال ۲۰۱۶ با توافق صلح به پایان رسید. بوگوتا موافقت کرد تا «۲۳ منطقه عادیسازی حل و فصل روستایی موقتی» و ۸ «نقطه عادیسازی موقتی» ایجاد کند. این مناطق برای خلع سلاح و ادغام مجدد نیروهای مسلح استفاده میشد. این کمپها در آنجا سرپناه مناسب و فرصتی برای ایجاد زندگی سالمتر و عاری از خشونت فراهم میکرد.
این ترتیبات تا جایی به موفقیتهایی دست یافت. طبق بررسی که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، تنها ۸ درصد چریکیها تحت این ترتیبات برای ادغام مجدد به حساب نیامدند و از سوی حکومت نیز هیچ مورد تعقیب قرار نگرفت و احتمالاً هرگز داخل کمپها نشدهاند. با این وجود، در ماههای اخیر، ایوان دوکه رییس جمهور کلمبیا سعی کرده تا از موارد کلیدی آن خودداری کند؛ چنانچه کمپاینهای انتخاباتی خود را با مخالفت صریح با این توافق آغاز کرد. علاوه بر این، برخی چریکیهای سابق از این توافق ناامید و سرخورده شدهاند، چون بودجه و حمایت دولت از توافقنامه صلح کاهش یافته بود. توافقنامه صلح کلمبیا همچنان پابرجاست اما در معرض خطر فروپاشی قرار دارد.
توافق صلح کلمبیا شباهتهای زیادی با گفتوگوهای میانافغانی دارد که به دنبال ختم درگیری، بهبود وضعیت امنیتی و در نهایت ادغام جنگجویان طالبان در جامعه است. اما تفاوتهای کلیدی بین این دو مورد وجود دارد. به طور مثال، گفتوگوهای نیروهای مسلح کلمبیا نه شامل یک ابرقدرت خارجی بود و نه کلمبیا از جانب یک ابرقدرت اشغال شده بود.
با وجود مشکلات در روند ادغام نیروهای مسلح کلمبیا، این امر در افغانستان ساده است: اگر زندگی که از سوی حکومت برای جنگجویان سابق طالبان فراهم میشود، بدتر از آنی باشد که در جنگ داشتهاند، شبهنظامیان احتمالاً کمتر به روند ادغام خواهند پیوست. با این حال، اگر حکومت بتواند زندگی بهتر ارائه کند، آن جنگجویان احتمالاً به روند ادغام خواهند پیوست. اگر حکومت افغانستان پس از توافقنامه صلح نتواند زندگی بهتر برای آنها فراهم کند، پس چه چیزی این جنگجویان را جذب خواهد کرد تا روند ادغام را دنبال کنند؟ این پرسش مهم را ایالات متحده و افغانستان باید برای ماههای آینده در نظر گیرند.
پس از توافق صلح کلمبیا، دولت دوکه بودجه کمی برای کمپهای ادغام مجدد در نظر میگیرد. شورای مصالحه ملی، نهادی که در نتیجه توافقنامه صلح برای تصمیمگیری و نظارت فعالیتهای ادغام طولانیمدت ایجاد شد، تنها یکی از چهار پروژه تجاری را برای چریکهای سابق تصویب کرده است. منتقدان نیز بر این باور است که حکومت دوکه با عدم تأمین بودجه کافی برای نهادهای ادغام مجدد، دستکم اصلاحات میآورد. با انجام این کار، راهی برای دوکه و دولتش است تا توافق صلح و ادغام مجدد نیروهای مسلح را زیرپا بگذارند.
این تصمیمات که از سوی دولت متفاوتی و در مکان دیگر امضا شده است، به تضعیف بنیاد توافق سال ۲۰۱۶ ادامه میدهد. اگر این روند ادامه یابد، توافق صلح کلمبیا به کلی از بین خواهد رفت. این امر درسی برای حکومت افغانستان است چون برنامههایی را برای ادغام طالبان روی دست میگیرد. امریکاییها در کنار حکومت افغانستان باید تضمین کنند که توافقنامه صلح میکانیزمی دارد تا اطمینان حاصل شود که حتی اگر تغییرات در رهبری حکومت افغانستان به وجود آید، این توافق به طور کامل اجرا میشود. اگر جنگجویان سابق طالبان احساس کنند که حکومت افغانستان برای حمایت از آنها در روند ادغام به اندازه کافی کار نمیکند، دوباره سلاح به دست خواهند گرفت.