افغانستان، طا-لبان و غرب؛ مسیر ثبات از کجا میگذرد!
به دلایل مختلف، ایالات متحده از همکاری خود با چندین کشور منطقه در مورد افغانستان اجتناب کرد یا آن را به حداقل رساند
یک سال پس از تسلط طا-لبان بر افغانستان، جامعه بینالمللی هنوز با چالشهای بزرگی در مواجهه با واقعیت جدید در آسیای میانه مواجه است. خروج نیروهای نظامی بینالمللی و تخلیه تنها تعداد کمی از افغانهایی که قبلاً با آنها همکاری میکردند، به میزان قابل توجهی به اعتبار ایالات متحده و متحدان غربی آن لطمه زد. هرج و مرج ناشی از تخلیه میلیونها نفر، جهان را شوکه کرد. حکومت طا-لبان نیز صلح مورد انتظار، توسعه پایدار و رفاه را به ارمغان نیاورد.
با توجه به این که آنها وارث کشوری توسعه نیافته با نرخ بالای فقر، وابستگی بیش از حد به کمکهای خارجی و دستگاه حکومتی ناکارآمد هستند، نمیتوان طا-لبان را مسئول تمام مشکلات کنونی پیش روی افغانستان دانست. انتظار میرفت طا-لبان بتواند وضعیت امنیت داخلی را بهبود ببخشد، اما در حکومتداری مؤثر با مشکلات اساسی مواجه است. فقدان دولت فراگیر و احترام به حقوق زنان بزرگ ترین عوامل اختلاف بین طا-لبان و اکثریت جامعه جهانی است که تا کنون به طور رسمی طا-لبان را به عنوان حکومت قانونی افغانستان به رسمیت نشناخته است.
کشورهای غربی با آموختن از تجربه گذشته خود در زمینه دخالت نظامی و سیاسی در افغانستان، باید بر درسهای زیر تمرکز کنند:
اول، ملتسازی باید یک فرآیند داخلی باشد که تا حد زیادی تحت تأثیر مداخله خارجی قرار نگیرد. افغانستان پیوسته ثابت کرده است که هیچ نوع «رویکرد کلی» وجود ندارد و آثار و اصلاحات سازماندهی شده خارجی نیز شکننده هستند. هیچ راه حل آماده برای حل مناقشه و بازسازی پسا جنگ وجود ندارد. برخی اصول و رویکردهای کلی برای حمایت از کشورهای پسا-جنگ اعمال می شود، اما هر مورد به اهمیت توجه رهبران جوامع محلی نیاز دارد.
دوم، ایجاد یک دولت بسیار متمرکز با رهبری افراد قدرتمند کارساز نبوده است. افغانستان به لحاظ تاریخی دارای مدیریت غیرمتمرکز است و استقرار رژیم های شخصی در آن قابل قبول نیست. ایالات متحده و متحدانش به طرز عجیبی تصمیم گرفتند اصول و تعهد خود نسبت به روش های دموکراتیک را نادیده بگیرند. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، روسای جمهور افغانستان تحت هماهنگی و مداخله مستقیم بازیگران خارجی مشروعیت یافتند. بهرغم تلاشهای کابل برای تحکیم قدرت، دولت مرکزی عمدتاً توسط غرب حمایت می شد و فاقد حمایت داخلی لازم برای اجرای سیاستهای آشتی و توسعه پسا-جنگ بود. این آزمایش در افغانستان به وضوح نشان داد که مدل ریاست جمهوری بیش از حد متمرکز، امنیت و ثبات را تضمین نمی کند.
سوم، غرب از این که چگونه کشورهای منطقه میتوانند استراتژیهای بازسازی پسا-جنگ را در افغانستان بسط دهند، ناآگاه بود. آینده افغانستان بدون حمایت قابل توجه همسایگان آن قابل بررسی و بازسازی نیست. به دلایل مختلف، ایالات متحده از همکاری خود با چندین کشور منطقه در مورد افغانستان اجتناب کرد یا آن را به حداقل رساند. کشورهایی مانند پاکستان عمدتاً به عنوان مسیرهای ترانزیتی و میزبانی زیرساختهای نظامی ایالات متحده و غرب برای عملیات در افغانستان مورد استفاده قرار میگرفتند. تمام گردهمایی های بزرگ بینالمللی در مورد افغانستان در اروپا، ایالات متحده و جاپان برگزار شد. همه آن ها بسیار دور از منطقه هستند و درک محدودی از سنتها، بافت و تاریخ محلی دارند. نگرانیها و پیشنهادات دولتهای همسایه افغانستان به سختی از سوی ایالات متحده و متحدانش به عنوان گزینههای سیاسی در نظر گرفته شد.
دولت بایدن مایل است به شکلی محدود با افغانستان تعامل کند. با این حال، سوال هایی در مورد چگونگی تعامل با رویکرد ایدئولوژیک تند طا-لبان در مورد بسیاری از مسایل سیاسی مطرح است. در حال حاضر، بحث در مورد این است که آیا طا-لبان باید توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود یا خیر. طا-لبان در ایجاد اعتبار و اعتماد برای همکاری با سایر کشورها با مشکلاتی مواجه شده اند. دولت بایدن برای بهبود وضعیت امنیتی افغانستان چه کاری می تواند انجام دهد؟
اول، عدم اعتماد شدید بین طا-لبان و ایالات متحده وجود دارد. انجام هرگونه مذاکره اساسی در چنین شرایطی مؤثر نخواهد بود؛ به خصوص پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده بر ایمن الظواهری رهبر القاعده، سوالهای زیادی را در مورد اعتبار و صداقت طا-لبان به میان آورده است. با این حال، همکاری محدود از موضوعات مهم برای ایالات متحده و شرکای منطقهای آن است. قاچاق مواد مخدر و اسلحه غیرقانونی، تهدیدات فرامرزی و امنیت مرزی، مشکلات مبرمی هستند که بدون همکاری با طا-لبان قابل حل نیست.
دوم، برای ایالات متحده و غرب ضروری است که به حمایت و همکاری نزدیک با همسایگان افغانستان ادامه دهند. با وجود تبادلات منظم بین کشورهای منطقه و غرب، هنوز شکافهای زیادی در درک متقابل وجود دارد. ارتقای توسعه و رفاه در منطقه نیازمند بهبود ارتباطات است. کشورهای غربی در حال حاضر راه هایی برای ارسال منظم کمک های بشردوستانه به افغانستان یافته اند در حالی که تحریم ها علیه طا-لبان را نقض نمی کنند. بنابراین، تامین مالی پروژه های اتصال در آسیای میانه می تواند بر امنیت، استقلال و انعطاف پذیری آن تاثیر مثبت بگذارد.
توجه اصلی ایالات متحده و متحدان ایتلاف بین المللی باید به مشکل بازسازی اجتماعی-اقتصادی و توسعه زیرساخت ها در افغانستان معطوف شود. بهبود معیارهای زندگی مردم افغانستان به حمایت از سیاست ایالات متحده، کاهش نفوذ طا-لبان و کاهش جنگ های قومی کمک خواهد کرد. همکاری نزدیک با کشورهای منطقه بار تعامل با طا-لبان را کاهش می دهد. هیچ کس نمی خواهد شاهد جنگ داخلی جدید در افغانستان باشد و ایالات متحده علاقمند است که مطمئن شود این اتفاق نمی افتد.