افغانستان؛ سینه خیز به سوی صلح یا محکوم به جنگ؟
بهنظر میرسد این صلح طالبان و امریکا صلح بدون پیروزی است، زیرا در حال حاضر از دو جهت طالبان به همان رویکرد استبدادی شان تأکید بر «امارت اسلامی» و اعمال خشونت در نحوه حکومت داری استوار اند.
در روزهای پسین حرف و حدیثهایی در مورد تشکیل حکومت موقت و تأخیر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بر سر زبانهاست که گویا گفتوگوهای امریکا با طالبان بهنتیجه رسیده و برای سهیم شدن این گروه در قدرت، انتخابات ریاست جمهوری به تأخیر افتاده و حکومت موقت شکل میگیرد.
بر اساس گفتههای زلمی خلیلزاد، توافقنامه صلح بین امریکا و طالبان نهایی شده و با رهبران حکومت افغانستان نیز در میان گذاشته شده است، اما این توافقنامه زمانی به امضا میرسد که ترامپ آنرا تأیید نماید. اما آنچه که سبب نگرانی اکثر سیاسیون و مردم افغانستان شده، ابهامات موجود در این توافقنامه است.
روز گذشته حکومت افغانستان از ایالات متحده امریکا در مورد متن تفاهمنامه میان زلمی خلیلزاد نماینده ویژه این کشور برای صلح افغانستان وضاحت خواست.
صدیق صدیقی سخنگوی ریاستجمهوری در رشته توییتی گفته است که در مورد متن تفاهمنامه میان امریکا و طالبان باید وضاحت داده شود تا خطرات و پیامدهای ناگوار آن با دقت کامل تحلیل و جلو خطرات نیز گرفته شود.
آقای صدیقی نوشته است که نه تنها حکومت افغانستان، بلکه مقامهای پیشین و سناتوران امریکایی نیز نگرانیهایی از پیامدهای این تفاهمنامه دارند. در همین حال، نُه سفیر پیشین امریکا هشدار دادهاند که اگر رییس جمهور ترامپ پیش از توافق حکومت کابل و طالبان، نیروهایش را کاملاً از افغانستان خارج کند، این کشور به یک «جنگ تمام عیار داخلی» سقوط خواهد کرد.
یکی از موارد مبهمی که خلیلزاد در اقدامات شتابزده خود آنرا کتمان میکند، بهرسمیت شناختن «امارت اسلامی» است. این دو کلمه در توافقنامه درج گردیده، ولی آقای خلیلزاد میگوید که درج امارت اسلامی نمیتواند به معنی رسمیت دادن این گروه باشد. حال سوال این جاست، زمانی که امریکا این گروه را بهرسمیت نمیشناسد، چگونه در توافقنامهای که بسا ارزنده و سازنده است، ذکر شده است. در حالی که طالبان فقط یک گروه کوچک است که احتمالاً نفوس آنان به ۳۰ یا ۴۰ هزار برسد و کدام منطق قبول خواهد کرد که یک ملت ۳۵ میلیونی تسلیم گروه ۳۰ هزار نفری شود.
از سویی هم، یکی از موضوعات و خواستهای برجسته طالبان در گفتوگو با امریکا، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بوده که روی آن توافق نیز شده است، ولی همزمان با این موضوع حملات تهاجمی گروه طالبان در کندز، بغلان، تخار و حمله انتحاری چند شب قبل در منطقه قابل بای کابل این ذهنیت را خلق میکند که طالبان علاقهای به صلح ندارند و در پی تصرف کامل قدرتاند و عوض صلح به جنگ ادامه میدهند.
ضرورت واضح است که برای صلح در افغانستان باید اجماع ملی وجود داشته باشد و همه سیاسیون و مردم افغانستان با واکاوی مشکلات و چالشها و اتفاق نظر به دور میز مذاکره با طالبان بنشینند، اما این اصل مهم تاکنون در عمل دیده نشده است.
باید گفت که ۹ دور مذاکرات امریکا با گروه طالبان و توافق با این گروه در واقع صلح بین طالبان و امریکا است و حملات اخیر این گروه در ولایتهای مختلف کشور گواه «صلحنپذیری» و تداوم بحران میباشد. بنا بر این، بهنظر میرسد این صلح طالبان و امریکا صلح بدون پیروزی است، زیرا در حال حاضر از دو جهت طالبان به همان رویکرد استبدادی شان تأکید بر «امارت اسلامی» و اعمال خشونت در نحوه حکومت داری استوار اند.
با آن که وضعیت کنونی بحرانی و در عین حال سرنوشتساز است، طالبان باید از وحشت و دهشت آفرینی دست بردارند و با حکومت و سیاسیون افغانستان به دور یک میز بهگونه مسالمتآمیز بنشینند تا به این زنجیره قتل و کشتار نقطه پایان گذاشته شود و در کنار آن سیاسیون و حکومت افغانستان بدون موضوعات سلیقهای و کمپاینی با طرح و گفتار واضح طالبان را به مذاکره بنشانند.
تشکیل حکومت موقت و خلق ذهنیتهای منفی از مواردی که در این روزها نقل قول میشود، ولی باید گفت که اگر دو طرف بهویژه طالبان بهختم جنگ توافق کنند و این توافق با آتشبس همراه باشد، حکومت موقت میتواند یکی از راههای حل باشد و در صورت تحقق نیاز به یک تشکیل و مدیریت منظم دارد که تا برگزاری انتخابات جلو نابسامانیها گرفته شود.