افغانستان به استراتیژی جدید نیاز دارد
وضعیت کنونی در افغانستان در بدترین حالت ادامه دارد. من به پنتاگون پشنهاد کردم که استراتیژی جدید را روی دست گیرد. حالا، زمان آنست که خلاقانه و تهاجمی وارد عمل شویم؛ چون امریکا از یازده سپتمبر تا اکنون قربانی زیادی داده است. اگر آنچه که ما حالا انجام میدهیم درست کار نمیکند باید روی برخی طرحهای خلاقانه صحبت کینم.
در زمان اداره اوباما، جنرال نیکلسون فرمانده نیروهای امریکایی و رییس ستادمشترک در افغانستان، به پیشنهاد خلاقانه، با روشهای غیر متعارف پاسخ دادند و از گفتوگو کردن روی آن امتناع ورزیدندـ حتا ادعاد کردند که بحث بر سر(پیشنهادات خلاقانه) غیرقانونی و بیمعناست. پنتاگون جنگ افغانستان را به صورت «بروکراتیک» مدیریت کرد؛ طوری که امریکاییها هرسالی پس از سال دیگر کشته شدند، ولی جنگ موفق نشد. پنتاگونِ اوباما( وزارت دفاع امریکا) گمان میکرد شکست یک گزینه است. اما، این نبود. در حال حاضر، ما مجبور هستیم روی روشهای جدید گفتوگو کنیم ـ من از پنتاگونِ ترامپ( وزارت دفاع امریکا) میخواهم که ایدههای جدید را به طور جدی مورد توجه قرار دهد.
اریک پرنس(بنیانگذار بلک واتر)، یک استراتیژی جایگزین بهتردارد که کار خواهد داد. اما، تجارب وی بر میگردد به سال ۱۹۹۸٫ او از طریق شرکت سابق خود در افغانستان دخالت کرده بود، اریک پرنس تلاش داشت که به یک کشور جنگزده صلح بیاوردـ از این جهت روند گفتوگوهای میان افغانستانیها را پشتیبانی مالی میکرد. بلافاصله پس از یازده سپتمبر، شاهزاده(اریک پرنس) نقش مخفی مگر مهمی را بازی کرد. وقتی تماس مستقیم «سی آی ای» را با امریکاییهای که مورد اعتماد ائتلاف شمال بودند، برقرار کرد. اگر فهم و دانش شاهزاده نمیبود، اسبسواران معروف جنرال دوستم، کمر طالبان را نمیشکستند. دستاوردهای «بلک واتر» در افغانستان افسانهای است و شاهزاده(اریک پرنس) در افغانستان و دیگر نقاط متشنج دارای اعتبار و رکورد ثابت میباشد.
رییسجمهور ترامپ به طور کامل یک افغانستان فروپاشیده را به میراث برده است. پس از ۱۶ سال جنگ، ۲۳۰۰ نفر جان باختند، ۲۲۰۰۰ زخم خوردند و تقریبا یک تریلیون دالر خرج شده است ـامریکا در طول تاریخ ما در طولانیترین جنگ خود گیرمانده است و هزاران سرباز امریکایی هنوز در آنجا مشغول به کار هستند. اگر تغییرات به زودی صورت نگیرد، تروریزم رادیکال اسلامی تهدید بیشتری نسبت به قبل از از ۱۱ سپتمبر یا بعد از آن خواهد بود.
البته یکی از گزینهها خروج سریع و کامل است، که: در عرض یک یا دو سال آینده به پیروزی کامل «جهادگران» منجر خواهد شد. همانطور که پرچم سیاه طالبان بر فراز سفارت ایالات متحده بلند شده بود؛ و فراخوان دوبارهای خواهد بود برای هر یک از سربازان تروریستی جهان. یکی دیگر از رویکردها چیزی است که اکثر جنرالهای معمولی میخواهند انجام دهیم: ارسال دهها هزار تن از نیروهای ایالات متحده که برای مبارزه بیشتر، با هزینههای کلان مالی و جانی فقط برای حفظ وضعیت موجود.
رییسجمهور[ترامپ] به شکل عاقلانه، تاکنون این طرحها را کاملا رد کرده است. چرا که هیچکدام به نفع کشور ما نیست ـ طوری که پنتاگون جنرالان را به افغانستان تبدیل و تغییر میدهد، خود نشان میدهد که هیچکدام پاسخدهنده نیستند و در حقیقت هیچکدام مسئولیت را به عهده نمیگیرند. ما جنگ را از دست میدهیم، اما جنرالها ارتقا مییابند، نه اخراج. بازگشت به سیستم قدیمی؛ یعنی داشتن یک شخص مسئول در سیاست، قوانین تعامل، هزینههای مصرفی همه نمایندگیها و ادارات به شمول عملیات نظامی و بودجه، بیشتر قابل درک است.
یک رویکرد منطقی این است که مربیان با مهارتهای عالی را به واحدهای نظامی افغانستان برای دورههای متداوم تعیین کنندـ تعداد کمی از امریکاییها متوجه شدهاند که وقتی نیروهای ما برای آموزش سربازان بومی به افغانستان میروند، معمولا هشت ساعت در هفته کار میکنند؛ هرگز با آنها(نیروهای نظامی افغانستان) در معرض آسیب قرار نمیگیرند، در عوض بیشتر وقت خود را در پایگاههای نظامی ایالات متحده امریکا میگذرانند.
این وضعیت فوقالعاده پرهزینه و ناکارآمد است. و رویکرد فعلی تضمین نمیکند که نیروهای افغانستان سر وقت معاش دریافت میکنند و به درستی مجهز هستند و به طور موثر در میدانهای جنگ با تدارکات، اطلاعات استخباراتی، مهمات جنگی و پشتیبانی هوایی میشوند. رویکرد جدید این کار را انجام خواهد داد: این در مورد خصوصیسازی جنگ نیست، به طوری که کسی مانند اریک پرنس بتواند پول به دست آورد. طرح پیشنهادی، خود میتواند هر سال در حدود ۴۰ میلیارد دالر مالیه دهندگان را ذخیره کند. علاوه بر این نگرانی، در مورد بازیگران بخش خصوصی که در جنگ پول دست میآورند. به نظر میرسد دیگر شرکتها نیز از وضعیت موجود سود میبرند.
این رویکرد همچنان مدیریت را برای تغییرات بسیار ضروری ترجیح میدهد: تعویض سیستم سیاسی افغانستان به ساختار غیرمتمرکز، از بینبردن محصول خشخاش(تریاک)، شناسایی مرز(دیورند) با پاکستان، ایجاد حکومتداری خوب، از جمله قانونمندسازی معادن؛ اعمال حق ثبت اختراع و حمایت از مالکیت معنوی و حتی ایجاد یک سیستم شفاف ثبت دارایی.
با پیروزی مجاهدین بر اتحاد جماهیر شوری در دهه هشتاد، یخ جهادگرایان مورد حمایت امریکا آب شد. اسلامگرایان بار دیگر در افغانستان پیروز شدند، اینبار بر ایالات متحده پیروز خواهند شد و فرزندان ما در بقیه زندگیشان با اسلام افراطی مواجه خواهند بود. ما باید اراده جهادگرایان را درهم بشکنیم تا دوباره منجمد شوند. طوری که شاهزاده تصریح کرد،« این یک لحظه بازی روی میدان یخ والمن برای ریاست جمهوری ترامپ است.
ما مدیون مردم امریکا هستیم تا از یکسو نگذاریم دهشتافکنان پناهگاه داشته باشند و از سوی دیگر، در سالهای پیشرو هزینه مالی و جانی بیش از حد را مصرف نکنیم. استفاده از روش معتدل شرایطی را مساعد میکند تا به تدریج از طولانیترین جنگ خود آبرومندانه بیرون شویم.»
ممکن حق با او باشد.
نویسنده: روهاباکر، نماینده مجلس سنای امریکا
برگردان: ک. همسخن