افغانستان و شکست امپراتوریها؛ سیاست مشت آهنین و زمین سوخته(۳۳)
روسها به داوود خان لقب «شهزاده سرخ» داده بودند. دولت کودتای داوود خان به مثابه اسب تروا بود که دولت کمونیستی ترهکی و امین، از طریق او زمینه حاکمیت بر افغانستان را پیدا کردند
شکست شوروی در افغانستان، صورت ظاهرش شکست نظامی و امنیتی بود. ابرقدرتی در برابر مقاومت یک ملت پس از ده سال اشغال ناگزیر از خروج شد، در دولت گورباچف بارها اشغال افغانستان به عنوان تصمیم اشتباه برژنف نقد شد. میتوان با جستجو در اظهارات گورباچف و «شواردنادزه» در باره اشغال افغانستان، به موارد متعددی دست یافت. به نظرم شکست بزرگتر و عمیقتر، شکست سیاسی و ایدئولوژیک و فرهنگی و اجتماعی بود. اتحاد شوروی میخواست در افغانستان برای اینکه جای پایش برای همیشه محکم و ماندگار باشد، دولت سازی، ملت سازی و مکتب سازی کند. میتوان با تأمل در شیوهها، استراتژی و حتی تاکتیک شوروی در افغانستان، این موضوع را بررسی کرد. خوشبختانه این موضوع بسیار پر اهمیت از دید پژوهشگران افغانستانی پنهان نمانده است.(۹۸)
تدوین تاریخ نوین افغانستان
یکی از مهمترین اقدامها و یا ابتکارهای شوروی، پس از اشغال افغانستان، تغییر متون درسی دبستانی و دبیرستانی و دانشگاهی بود. میبایست متناسب با وضعیت جدید که قرار بود افغانستان به عنوان یک کشور در قلمرو کشور شوروی ضمیمه شود. به عنوان نظام حکومتی تبدیل به یکی از جمهوریهای سوسیالیستی دموکراتیک شوروی بشود، به تعبیر بلیغ حفیظ الله امین، افغانستان میبایست جمهوری شانزدهم بشود. به عنوان یک ملت، به یکی از ملتهای اتحاد شوروی تبدیل شود. همانند ترکمنستان و قرقیزستان و قزاقستان و تاجیکستان که مختصاتی شبیه افغانستان داشتند. برای دستیابی به چنین هدفی میبایست تاریخ افغانستان با عنوان: «تاریخ نوین افغانستان» توسط تاریخدانان شوروی، تدوین شود. مردم افغانستان به ویژه جوانان در آینه تاریخ نوین به هویت و پیشینه و شناسنامه خود بنگرند. این اقدام در مورد ایران هم صورت گرفته بود. چنان که ایوانف استاد تاریخ دانشگاه مسکو، کتابی با عنوان «تاریخ نوین ایران» نوشته است. (۹۹) در نگارش تاریخ نوین افغانستان و تنظیم و تدوین متون کلاسیک کمونیستی و کتابهای درسی، حزب توده ایران در خدمت شوروی و اهداف شوروی در افغانستان بود. چنان که ببرک کارمل که کا گ ب/کی جی بی او را در آستین داشت و در جهت حاکمیت او پس از ترهکی و امین طرح و برنامه داشت، در دوران تبعید در چکوسلواکی در نشریه دنیا متعلق به حزب توده ایران مقاله مینوشت. (۱۰۱)
تاریخ نوین افغانستان بر اساس تفسیر تاریخی دیو و فرشته نوشته شده است، در دویست/دوصد سال گذشته، روسیه تزاری و بعد از آن اتحاد شوروی همیشه طرفدار استقلال و حاکمیت ملی و مردم افغانستان در برابر تجاوز طلبی و ستم اروپا و غرب به ویژه انگلستان بوده است. شوروی به عنوان «کشور دوست» و « پشتیبان» و « کشور سخاوتمند» نام برده میشود. در حالی که از انگلستان و غرب با عنوان « دشمن» یاد شده است. شوروی همواره طرفدار استقلال افغانستان و منافع ملت افغانستان بوده است در واقع تاریخ نوین با توجه به این دو محور نوشته شده بود. (۱۰۰) به بازنویسی و جعل و تحریف تاریخ پرداخته بودند و نه تفسیر تازهای از تاریخ. عجیب این که در زمانی شوروی به عنوان دوست معرفی میشد که ارتش شوروی افغانستان را اشغال کرده بود.
این دوگانه سازی در متون تاریخی که به زبان پشتو، منتشر شده بود، نیز دیده میشود. این متون در مراکز تحقیقاتی مسکو و تاشکند و دوشنبه با همکاری جمهوریهای شوروی تدارک میشد. حزب توده ایران هم در این زمینه همکاری شاخصی داشته است. همکاری حزب توده ایران با مطامع دولت شوروی در افغانستان، از زمان کودتای داوود خان آغاز شده بود. (۱۰۱) روسها به داوود خان لقب «شهزاده سرخ» داده بودند. دولت کودتای داوود خان به مثابه اسب تروا بود که دولت کمونیستی ترهکی و امین، از طریق او زمینه حاکمیت بر افغانستان را پیدا کردند. البته همان شوروی که به داوود خان عنوان« شهزاده سرخ» داده بود، در روز کودتای جنرال عبدالقادر و ترهکی، کاخ او را در ساعت هفت صبح با هواپیماهای بمبافکن روسی بمباران کردند.
تفسیر تازه در مدل رویکرد و اندیشه تاریخی مبتنی بر دورههای تاریخی از دیدگاه مارکسیزم- لنینیزم، تدوین شده بود.
در شیوه نوین نگارش کتابهای تاریخ، تقسیم بندی تاریخ از، دوره های:
باستانی
قرون وسطی
قرون نو
دوره معاصر،
به سبک روسی:
کمونهای اولیه
برده داری
فئودالیزم
سرمایه داری
سوسیالیزم
تغییر کرد. تمامی متون تاریخی افغانستان توسط مشاوران روسی نوشته میشد.(۱۰۲)