برای آسیای میانه، خارج شدن نیروهای امریکایی از افغانستان، جدا از تهدیدهای امنیتی جدید، پیامدهای اقتصادی نیز به همراه دارد. همچنین معلوم نیست که آیا کدام بازیگر خارجی قادر خواهد بود یا تمایل دارد تا خلاء امنیتی را در منطقه پر کند
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
به تاریخ اول می ۲۰۲۱، ایالات متحده رسماً خروج نیروهایش را از افغانستان آغاز کرد. با دولت جدید بایدن، حضور نظامی امریکا و ناتو در ۱۱ سپتمبر در خاک افغانستان پایان مییابد و بُعد جدید منطقهای باز خواهد شد.
با توجه به نزدیکی افغانستان به آسیای میانه، خروج نظامیان امریکایی برای کشورهای آسیای میانه بسیار اهمیت دارد و ممکن است به پیامدهای استراتژیک متعددی منجر شود. در این زمینه، نشست آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده با وزرای خارجه قزاقستان، ازبیکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان در چارچوب C5+1 تلاشی بود برای اطمینان بخشیدن از تعهدات ایالات متحده به منطقه و سیگنالی برای سایر بازیگران منطقهای مبنی بر این که فغانستان هنوز در رادار سیاست خارجی بایدن قرار دارد. به تعقیب آن، سفر اوایل ماه می زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان به تاشکند، کابل و دوشنبه با بحثهای جدیدی در مورد امکان استقرار نیروهای امریکایی در آسیای میانه همراه بود. همه این عوامل ممکن شکلگیری روایت جدید پالیسی ایالات متحده را نسبت به منطقه نشان دهد.
با این حال، مهم است که پیامدهای خروج امریکا را برای آسیاسی میانه از زوایای مختلف، به ویژه از لحاظ اقتصادی تحلیل و بررسی کنیم.
نخست، اگرچه ما در مورد مسایل تأمین امنیت منطقه صحبت میکنیم، عوامل سیاسی و اقتصادی مربوط به توسعه تجارت منطقهای و زیرساختهای انرژی بسیار مهم است. تضعیف دولت مرکزی و به قدرت رسیدن بالقوه نمایندگان گروههای رادیکال میتواند عقبگرد چندین ساله برای افغانستان باشد و منجر به بروز مشکلات جدیدی شود که حل آن برای جامعه جهانی در آینده دشوارتر خواهد شد.
برای کشورهای آسیای میانه، چنین سناریویی در حال حاضر چالشهای زیادی را به همراه دارد. تعمیق درگیریهای داخلی در افغانستان ممکن است منجر به تضعیف کنترول بر مرزهای شمالی این کشور شود. برای تاجیکستان، این امر ممکن به جریان بیسابقه فعالیتهای غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر شود. ترکمنستان ممکن است مجبور شود از تأسیسات مهم زیرساختی مانند ذخایر معدنی و خطوط بینالمللی انتقال گاز که نه تنها برای منطقه بلکه برای شرکای خارجی، در درجه اول چین و روسیه و همچنین کشورهای آسیای جنوبی از اهمیت استراتژیک برخوردار است، محافظت بیشتری کند.
پیامدهای اقتصادی حضور نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان نیز به همان اندازه مهم است. طی ۱۸ سال گذشته، ایالات متحده و شمار دیگر از کمککنندگان بیش از ۱۴۳ میلیارد دالر کمک در زمینه بازسازی به افغانستان ارائه کردند.
واضح است که پشتیبانی مالی و بشردوستانه جهان به اندازه حمایت نظامی برای کابل مهم است. این یک عامل حیاتی برای رشد اقتصادی و ثبات اجتماعی بود. توسعه اقتصادی این امکان را به دست داد تا فرصتهای شغلی بیشتری به وجود آید و به مردم این فرصت را داد تا از تحصیل با کیفیت بالا بهرهمند شوند. این امر خود تأثیر برجستهای داشت و به طور حتم با تأمین مسیرهای اجتماعی و اقتصادی متناوب، صفوف شبهنظامیان را تا حد زیادی محدود میکند.
سرمایهگذاریهای خارجی و حمایت مالی فرصتهای بیشتری برای توسعه روابط تجاری و اقتصادی با شرکای خارجی، از جمله با کشورهای آسیای میانه برای افغانستان فراهم میکرد.
وخامت اوضاع در افغانستان میتواند بر سرنوشت پروژههای مختلف زیربنایی مانند ساخت خطوط برق بینالمللی و راهآهن و شاهراههای جدید و همچنین خط لوله گاز TAPI تأثیر بگذارد که در صورت تکمیل شدن، نقشه انرژی تمام جنوب آسیا را تغییر دهد. تقویت موضع طالبان در افغانستان و تشدید احتمالی بحران سیاسی داخلی قطعاً سرمایهگذاران و شرکای خارجی را پراکنده میکند.
بنابر این، برای آسیای میانه، خارج شدن نیروهای امریکایی از افغانستان، جدا از تهدیدهای امنیتی جدید، پیامدهای اقتصادی نیز به همراه دارد. همچنین معلوم نیست که آیا کدام بازیگر خارجی قادر خواهد بود یا تمایل دارد تا خلاء امنیتی را در منطقه پر کند. با این همه، این امر فقط به حمایت مادی از دولت مرکزی افغانستان مربوط نمیشود، بلکه در مورد تأمین امنیت پروژههای زیربنایی در این کشور و همچنین کنترول مرزها و جریانهای تجارت غیرقانونی نیز است.