اقدامات ناشیانه پاکستان نسبت به افغانستان
اگر اسلامآباد توانست دو دهه فشار غرب را برای پیشبرد سیاست خود نسبت به افغانستان ادامه دهد، به طور حتم میتواند بالای طالبان تأثیر داشته باشد و آنها را متقاعد کند تا مقبولتر شوند
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
زانوی غم بغل گرفتن به هیچ وجه واقعیت تلخ را در پایتختهای غرب تغییر نمیدهد. دستکم، نه در حال حاضر. با این حال، نبرد پسا-پیروزی هنوز هم در امواج مجازی و اتاقهای هیئت مدیره (پاکستان) با قوت اجرا میشود. پیروزی پایان خوشی نیست. نه هنوز.
برای اینکه در آینده آسوده باشیم، ممکن لازم باشد آنچه را که یک بار اتفاق افتاده است، دوباره تفسیر کنیم.
اما درست زمانی که پاکستان باید از این سودها بهره ببرد، دچار اشتباه میشود و کورکورانه پیش میرود.
ممکن است در نگاه اول این بینظمی منطقی به نظر نرسد. مقامات پاکستانی نسبتاً یک موضع منصفانه را طوطیوار بیان میکنند. ما معتقدیم که طالبان باید یک حکومت فراگیر داشته باشد، معتقدیم که آنها باید زنان و اقلیتها را در دولت شان شامل کند و اینکه آنها باید مطمئن شود که از خاک افغانستان نباید برای تروریزم علیه کشوری استفاده شود. نخستوزیر، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی (پاکستان) با مصاحبههای مکرر این روایت را پیش میبرند. با این وجود، مشکل همچنان پابرجاست.
دستکم به سه دلیل این امر ادامه دارد: (۱) رهبران غرب بر این باورند که بین گفتار و عمل مقامات پاکستانی فاصلهای وجود دارد. (۲) رهبران غرب معتقدند که پاکستان از اهرم فشار خود به اندازه کافی بالای طالبان استفاده نکرده تا رفتار آنها را تغییر دهد. (۳) آنها همچنین معتقدند که طالبان بدون پشتیبانی پاکستان طی این سالها نمیتوانستند به پیروزی قاطعی دست یابند.
رهبران غرب – بهویژه امریکاییها – این سه عامل را به گونه فولادین محکم گرفته و آماده میشوند تا قویاً به سمت پاکستان حرکت کنند. ما چه میتوانیم انجام دهیم؟
همانطور که معلوم است، کارهای زیادی میتوانیم.
عامل اول: (الف) ایجاد نظم در ارتباطات عمومی. نظم آشکار. تعدادی از وزرا و دستیارانی که دهان خود را به سمت افغانستان و طالبان باز کرده و شلیک میکنند، مشکل بزرگی است که باید بسته شود. بیایید با آن روبرو شویم: بیانیههای بیخردانه، بیپروا و بیموقع نخستوزیر در باره طالبان «شکستن قید و بند بردهداری» همان لحظهای بود که غربیها به دنبال آن بودند، یعنی «موضوع را گرفتم». اینکه «ببینید ما به شما گفتیم» که پاکستان از پیروزی طالبان خوشحال است.
(ب) این بازی را که ما (پاکستان) قربانی بودیم، بس کنید. در روابط بین دولتها، هیچکس به آن اهمیت نمیدهد. بلی، دولت و جامعه پاکستان تحت تأثیر تروریزم قرار گرفته است و بلی، پاکستان بهای هنگفتی را به خاطر جنگ امریکا در افغانستان پرداخته است، اما تاریخ این روایتها گذشته است. آن را بگذارید در تاقچه بالا. در عوض، در مورد منافع مشترک صلح در افغانستان سخن بگویید. دقیقاً، کدام منافع مشترک؟ آنها را مشخص کنید. فهرست کنید و دیکته کنید.
(ج) به جای پافشاری روی این نکات تاریخ گذشته و کلیشهای، دورنمای پسا-درگیری را از منظر ما (پاکستان) ترسیم کنید.
در مورد عامل دوم: (الف) از اهرم فشار استفاده کنید، اما از آن عکس نگیرید. پاکستان باید تمام انرژی خود را در جلب توجه طالبان سرمایهگذاری کند. اگر اسلامآباد توانست دو دهه فشار غرب را برای پیشبرد سیاست خود نسبت به افغانستان ادامه دهد، به طور حتم میتواند بالای طالبان تأثیر داشته باشد و آنها را متقاعد کند تا مقبولتر شوند. در تمام این سالها، ما مسئولیت اهرم فشار را بر عهده گرفتیم، اکنون زمان آن فرارسیده که از این اهرم فشار برای کسب اعتبار برای خود استفاده کنیم.
(ب) این کار را خاموشانه انجام دهید تا اینکه به کرسی بنشیند، سپس آن را بلند فریاد بزنید. تا آنجا که ممکن است طالبان را در جریان قرار دهید، سپس اعتبار خود را مطالبه کنید. پاکستان باید کل رویکرد خود را جهتگیری مجدد کند تا بتوان آن را موتور محرک تحولات پسا جنگ در منطقه پنداشت.
در مورد عامل سوم: (الف) از این واقعیت که پاکستان در طول این دو دهه درست میگفت و غرب اشتباه میکرد، استقبال کنید. بعد، یک روابط مثبت برای آن ایجاد کنید. چطور حق با ما (پاکستان) بود؟ توضیح دهید. استدلال و منطق ما چه بود؟ توضیح دهید. چطور ما رنج بردیم؟ توضیح دهید. چطور میتوانیم از آن برای تحقق اهداف تمام ذینفعان استفاده کنیم؟ توضیح دهید.
(ب) نگاه پیروزمندانه به دشمن را خلاص کنید. رفتار غرورآمیز را ترک کنید. بداخلاقی را کنار بگذارید. بازی سرزنش را جایگزین پیشنهاداتی برای پیشبرد منافع مشترک کنید. گذشته، کشور دیگری است. آینده در انتظار است. برای شاد زیستن در آینده، بیایید از نو شروع کنیم.