اقدام تنبیهی ایران از منظر جئوهژمونیک خاورمیانه
فراتر از ابعاد متعارف حمله مستقیم ایران بر رژیم صهیونیستی، این اقدام در وجه جئوهژمونیک نیز اهمیت مضاعف دارد؛ چیزی که از شش دهه به این طرف با روایت سازی سیاسی و رسانهای غرب شکل گرفته است. جئوهژمونی اسراییل که از زمان ایجاد این رژیم مجعول زیر سایه بریتانیا و امریکا در قرن بیستم ساخته و پرداخته شد، اکنون به نقطه بحرانی فروریزی رسیده و با حمله ایران، روند فروپاشی آن تسریع نیز شده است
اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم اسراییل که در نوع خود از نیم قرن به این طرف یگانه و بسیار جسورانه تلقی میشود، کوبنده ترین حمله نظامی با دهها موشک و پهپاد از مبدا خاک ایران به مقصد خاک تحت اشغال رژیم اسراییل است که از دو روز به این سو مبدل به سرخط خبرهای جهان شده و انتظار میرود که معادلات خاورمیانه را وارد فاز جدید کند/کرده است. این حمله تابوی پرهیز از تقابل مستقیم را شکست و از این رهگذر مجهول دیگری بر معادله این نقطه کره زمین افزود.
حمله مستقیم موشکی ایران به اسراییل صرف نظر از تنشهای نیم سده اخیر میان دو جانب، در پاسخ به حمله هوایی رژیم اسراییل بر ساختمان کنسولگری ایران در دمشق که در آن دست کم ۷ افسر ایرانی کشته شدند، صورت گرفت. هرچند پیش از این بارها رژیم اسراییل بر منافع ایران در کشورهای منطقه حمله کرده و با خویشتنداری استراتژیک این کشور مواجه شده بود، اما حمله اخیر بر کنسولگری ایران در دمشق که مطابق قواعد بینالملل جزو خاکش محسوب میشود، موضوعی نبود که از جانب تهران نادیده گرفته شود. این موضوع از آنجا روشن و آشکار بود که تهران در پاسخ به ترور جنرال قاسم سلیمانی از سوی امریکا، پایگاههای امریکاییها را در عراق موشک باران کرد.
حمله نظامی مستقیم ایران به اسراییل ابعاد و پیامدهای کثیر در عرصههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خاورمیانه و جهان دارد. این حمله همچنان تهاجم ظالمانه اسراییل را بر فلسطین متاثر میسازد؛ زیرا از نگاه تاریخی، معضل اساسی تنش آفرین میان تهران و اسراییل مسئله فلسطین است که در ادبیات جمهوری اسلامی جایگاه ویژه دارد.
فراتر از ابعاد متعارف حمله مستقیم ایران بر رژیم صهیونیستی، این اقدام در وجه جئوهژمونیک نیز اهمیت مضاعف دارد؛ چیزی که از شش دهه به این طرف با روایت سازی سیاسی و رسانهای غرب شکل گرفته است. جئوهژمونی اسراییل که از زمان ایجاد این رژیم مجعول زیر سایه بریتانیا و امریکا در قرن بیستم ساخته و پرداخته شد، اکنون به نقطه بحرانی فروریزی رسیده و با حمله ایران، روند فروپاشی آن تسریع نیز شده است.
پرداختن به این نکته حایز اهمیت است که هژمونی نظامی رژیم اسراییل باری پیش از این در سال ۲۰۰۶ در جنگ ۳۳ روزه با حزبالله به شدت متلاشی شد و با حمله هفتم اکتوبر ۲۰۲۳ حماس این روند سیر تصاعدی یافت.
اما جئو هژمونی رژیم اسراییل که از آبشخور روایات مذهبی و سلطه امپریالیستی غرب آب میخورد، تنها به اشغال فلسطین بسنده نمیکند و «سرزمین موعود» را تا مرزهای غربی ایران در شرق ترسیم میکند. در این طرح صهیونیستی موجودیت کشورهای لبنان، سوریه، اردن، عراق و بخشهایی از مصر و عربستان سعودی شامل میشود که نمونه عینی و آشکار آن اشغال فلسطین، بلندیهای جولان در خاک سوریه و صحرای سینا در خاک مصر است.
جئو هژمونی رژیم اسراییل هرچند به دنبال ایجاد نظام بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم ناگزیر در محدوده فلسطین و بخشهایی از خاک سوریه و اردن و مصر و لبنان محدود ماند، ولی این مقوله در چارچوب برتری نظامی این رژیم از سوی غرب باز تعریف شد؛ زیرا اشغال اراضی وسیع که شامل چند کشور منطقه میشود، نیازمند صرف هزینه سنگین و تنش طولانی است و از جانب دیگر بازارهای جهانی انرژی را با رکود مرگبار مواجه میسازد.
با این تفسیر، نتیجه محتومی که میتوان گرفت استحاله جئوهژمونی رژیم اسراییل به برتری نظامی است. چه، کشورهای حامی این رژیم علناً تکرار میکنند که به هر قیمت باید برتری نظامی این میکرو رژیم باید حفظ شود.
پس حمله مستقیم ایران آن هم با موشک و پهپاد، بیش از آنکه بر وارد کردن خسارت میدانی متمرکز باشد، جئوهژمونی مجعول آن را آماج قرار داده و این موضوع بسی عظیم تر از تخریب چند پایگاه و ساختمان و زیرساخت است.