الله اکبر؛ قویترین بمبی که بر سر طالب فروریخت!
یکی از مزیتهای شکلگیری جنبش «الله اکبر» این است که برای ما همین مسئله را گوشزد کرد که در مبارزه با طالبان نباید عرصه دین را برای تُرکتازی آنها خالی گذاشت. باید در این میدان نیز به مصاف شان رفت و شکست شان داد
امشب، در فضای کابل طنین «الله اکبر» میپیچید. این صدا در کابل غریبه نیست، شناخته شده است. بمب صوتیاست که کارآییاش بالاتر از بمب اتمی و مادر بمبها است. مادر بمبها نتوانست طالب را قلع و قمع کند، اما مطمین باشید که این صدا بر بیداد طالبان نقطه پایان خواهد گذاشت. کابل از این بمب همواره در راستای مبارزه علیه مزدوران و اجیران بیگانه استفاده کرده است و امشب یکبار دیگر استفاده کرد.
در کابل، بلخ و هرات، گنجینه غنی از فرهنگ و ادب اسلامی وجود دارد که نشان میدهد اسلام مردم افغانستان مترقیترین خوانش اسلامی بوده است. به تعبیر یکی از فضلا، اسلام افغانستان به «دیگ همجوشان»ی میماند که با هیچ فرهنگی سر ستیز نداشته و کوشش میکند دستاوردهای همه فرهنگها را جذب کند؛ یعنی آغوشش به روی هرگونه تنوع، تحول و نوآوری باز است. چنین اسلامی از بنیاد با خوانش طالبان ناسازگار است.
معنای دیگر این سخن آن است که ما یک گنجینه قوی از تفکر ضدطالبانی در اختیار داریم. پس فرصت آن فرارسیده که پژوهشگران ما با استفاده از این گنجینه، جنبش «الله اکبر» را تئوریزه کرده و با این اسلحه قوی به مصاف طالبان بروند.
من در روزهای آغاز خیزشهای مردمی تاکید میکردم که باید قرائت ما را از اسلام تعریف کرده و با آن روایت به مصاف طالبان برویم. یکی از مزیتهای شکلگیری جنبش «الله اکبر» این است که برای ما همین مسئله را گوشزد کرد که در مبارزه با طالبان نباید عرصه دین را برای تُرکتازی آنها خالی گذاشت. باید در این میدان نیز به مصاف شان رفت و شکست شان داد.
جنبش «الله اکبر»؛ آغاز اعتراضات بر سوء استفاده از نام دین
نعره «الله اکبر»ی که در هرات بلند شد، یادآور قیام مردم خراسان به رهبری حارث بن سریج علیه امویان است.
امویها هنگامی که به خراسان و ماوراءالنهر دست یافتند، به نام دین، ظلم و ستمهای بسیاری بر مردمان این سرزمین روا داشته و مالیات سنگین و کمرشکنی بالای شان وضع نمودند.
گفته میشود که در آن روزگار توهین و تحقیر مردم تا به سرحدی رسیده بود که تنبانهای نومسلمانان را پایین کشیده و میدیدند که آیا ختنه شدهاند یا خیر.
برای مقابله با چنین توهین و تحقیرگری از نشانی دین و به منظور تحکیم مساوات میان عرب و عجم، یکسری قیامهایی علیه امویان در خراسان و ماوراءالنهر شکل گرفت که بعدها به نام «شورشهای مرجئه» شهرت یافت.
یکی از رهبران این شورشها شخصی به نام حارث بن سریج بود. او سوءاستفادههای امویان از نام دین را به نقد کشیده و آنها را به عمل به قرآن و سنت دعوت میکرد. این شورشها اگرچه با کشتهشدن حارث پایان یافت، اما توانست ماهیت ضددینی حاکمیت امویها را فاش ساخته و برای انقلاب گستردهتر خراسانیان به رهبری ابومسلم خراسانی زمینهسازی کنند.
نعرههای تکبیری که دیشب از هرات بلند شد] و امشب از کابل[، در واقع منظوری جز فاشسازی ماهیت ضددینی تحریک طالبان ندارد. این صدا در واقع صدای اعتراض یکی از گهوارههای تمدن اسلامی علیه سوءاستفاده طالبان از نام دین است. کمترین کارکرد این اعتراض، خلع سلاح ایدیولوژیک طالبان و نقطه پایان گذاشتن بر سوءاستفادههای گروه جهل و بربریت از نام دین مبین اسلام میباشد.
مبارزه مردم علیه طالبان، تازه سمت و سوی درست خود را پیدا کرده است. طالب را تا با اسلحه دین از میدان محاربه بیرون نکنیم، با شعارهای دیگر ممکن نیست.
اشاره: این مطلب تلفیقی از دو یادداشت جداگانه آقای ثاقب است.