«امارت» یا «جمهوریت»؛ مردم کدام را میگزیند
بهتر است تا طالبان نیز این حقیقت را بپذیرند و دست از هیزم انداختن بر شعله جنگ بپرهیزند. با حکومت مشروع جمهوریاسلامی افغانستان بپیوندند و سهمی را که خواهند یافت قانع باشند، تا ازین بدبختی و کشتار نجات پیدا کنیم.
«امارت اسلامی افغانستان» نامی بود که طالبان از زمان دستگیری قدرت در سال ۱۹۹۶ تا زمان سقوط در سال ۲۰۰۱، روی افغانستان گذاشته بودند. حتی در این دوره نیز کنترول تمامی افغانستان به دست طالبان نبود؛ ۱۰٪ از کشور در بخش شمال شرقی تحت کنترول ایتلاف شمال بود.
بعد از شکست طالبان و متواری گشتن آنها به واسطه حملات هوایی امریکا و ایجاد حکومت جدید در افغانستان، این گروه به عنوان مخالف دولت فعالیتهای ملیشهای و پراکنده را در افغانستان روی دست گرفت که تا امروز بلای جان دهها هزار عضو بیگناه ملت شده است.
طالبان چنان چهره رکیک و پلید از «امارت اسلامی» در دوران حاکمیت شان بر افغانستان برای مردم و جهان نشان دادند که دیگر هیچ فرد از افراد کشور علاقه به تصور آن مظالم ندارد. قتلهای به ناحق، ظلم و شکنجه مردم زیر نام امر بالمعروف، اعدامهای ناحق، دست درازی به مال و ناموس مردم کشور از جمله صدها تعدی بود که طالبان در دوران حکومت شان کردند.
پس از پایان یافتن این دوره سیاه و سرپا شدن جمهوری اسلامی افغانستان، طالبان به حیث مخالفین دولت به مراتب باعث آزار و کشتار مردم شدند. درین دوره تقریباً بیست ساله بار ها ولایات کشور از سوی این گروه به سقوط مواجه شد که در هر مرتبه آن هزاران فرد از افراد کشور قلع و قمع شدند و جویهای خون جاری گردید.
درحملات انتحاری و انفجاری بر مردم عام در نقاط غیر نظامی و حتی ساحات عامالمنفعه مانند مساجد، شفاخانهها، تکایا، مکاتب، آموزشگاها و غیره دهها هزار مردم بیگناه کشور را به کام مرگ کشاندند.
اگر از سایر اعمال شنیع و غیر انسانی این گروه مانند محاکم صحرایی، تجاوزات جنسی، جمع آوری پول از مردم و غیره بگذریم، قتلهای زنجیرهای علمای معتدل دینی قابل یادآوریست که در چند روز پسین چندین عالم جید را در مرکز و ولایات به جرم حمایت از اردوی ملی و دولت مشروع افغانستان به شهادت رساندهاند.
این همه مظالم و جنایات تماماً زیر سقف «بیرق امارت اسلامی» افغانستان انجام یافته است. پس چگونه باز هم بیشرمانه خواستار حکومتی زیر این نام بر مردم استند که تنها نامش کافیست تا مردم شبها کابوس ببینند.
در جانب دیگر «جمهوریت» که خواست همه مردم کشور و موضع حکومت افغانستان است، قرار دارد. در یک تعریف کلی، جمهوری شیوه حکومتی است که بر پایه مردمسالاری (دموکراسی) یا غیر دموکراسی، مردم حق حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خویش را به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق زمامدارانی که با رضایت و رأی مستقیم یا غیرمستقیم آنان به گونهای که توارث در آن دخالتی نداشته باشد تعیین و آنان نیز اقتدارات معین قانونی خود را در یک مدت محدود و تحت نظارت آنان اعمال مینمایند.
حکومت افغانستان جمهوریت مبتنی بر مردمسالاری است که مردم خود، بر سرنوشت شان با انتخاب زمامدارانی به صورت رای مستقیم و سری حاکمیت دارند.
آزادی بیان، آزادی رسانهها، حقوق زنان، رسیدگی به شکایات خشونت در برابر مردم به خصوص قشر اناث، آزادی تحصیل، تفویض حق انتخاب در تمام عرصههای زندگی بر قشر ذکور و اناث، حمایت از کار و سرمایهگذاری به ویژه در مورد قشر اناث، روی کار آمدن پروژههای عامالمنفعه و شغل زایی برای مردم، تاسیس شفاخانهها، مکاتب، مدارس و سایر تاسیسات مورد نیاز مردم در تمامی نقاط کشور برای خدمت رسانی به مردم و صدها فعالیت دیگر که چهره افغانستان را نمایش میدهد.
با این حال، هیچ عقل سلیمی خواستار نظام «امارت اسلامی طالبان» نیست. لهذا بهتر است تا طالبان نیز این حقیقت را بپذیرند و دست از هیزم انداختن بر شعله جنگ بپرهیزند. با حکومت مشروع جمهوریاسلامی افغانستان بپیوندند و سهمی را که خواهند یافت قانع باشند، تا ازین بدبختی و کشتار نجات پیدا کنیم و باشد مردم افغانستان صلح واقعی را تجربه کنند.
یادداشت: دیدگاههای مطرح شده در این نبشته مربوط به نویسنده بوده و بازتاب دهنده مواضع خبرگزاری دید نیست.