امریکا؛ چرایی و چگونگی خروج از افغانستان
راحل موسوی- خبرگزاری دید
پنتاگون، وزارت دفاع امریکا، میگوید انتظار دارد که دونالد ترامپ به زودی فرمان کاهش قابل توجه نیروهای نظامی این کشور در خاک افغانستان و عراق را صادر کند.
شبکه سیبیاس امریکا روز دوشنبه، ۱۶ نوامبر، به نقل از مقامهای نظامی خبر داد احتمالاً تعداد نیروهای مستقر در افغانستان از ۵۰۰۰-۴۵۰۰ نفر به ۲۵۰۰ نفر کاهش یابد و تعداد سربازان امریکایی مستقر در عراق هم از ۳۰۰۰ هزار به ۲۵۰۰ نفر کاهش یابد.
وزارت دفاع امریکا زمان تعیینشده برای این اقدام را نیمه جنوری پیشبینی کرده است؛ یعنی تنها چند روز پیش از به پایان رسیدن دوره چهار ساله ریاست جمهوری دونالد ترامپ.
در این خصوص، به تحلیل محورهای دلایل خروج، نحوه خروج و پیامدهای خروج نظامیان امریکایی از افغانستان پرداخته میشود:
- دلایل خروج
امریکا در طولانیترین جنگ خود در بیرون از مرزهایش، توفیق دستیابی به هیچیک از اهداف اعلامی خود را نیافت. مبارزه با تروریزم، هدف محوری لشکرکشی نظامی ایالات متحده به افغانستان بود. این لشکرکشی با این بهانه انجام شد که طالبان به اسامه بن لادن، رهبر معدوم القاعده پناه داده و او عامل حمله به برجهای دوگانه مرکز تجارت جهانی نیویارک در سال ۲۰۰۱ بوده است. این بدان معنا است که قبل از حمله امریکا، افغانستان نهایتاً قلمرو فعالیت دو جریان تروریستی بود، اما هماکنون و پس از نزدیک به بیست سال مبارزه رسمی ایالات متحده با آنچه در ادبیات سیاسی برساخته امریکایی، تروریزم نامیده میشود، بیش از بیست گروه تروریستی در کشور فعال است. این نشان میدهد که امریکا نه تنها دستاوردی در عرصه مبارزه با تروریزم نداشته، بلکه به صورت بیرحمانه و مفتضحانهای شکست خورده است. اما پرسش بنیادین این است که آیا امریکا به راستی برای مبارزه با تروریزم وارد افغانستان شد یا تروریزم پروژه و پوششی انحرافی برای اهداف راهبردیتر دیگر این ابرقدرت بوده است؟
پاسخ این پرسش را بایستی در نتیجه معکوس کارنامه مبارزاتی امریکا با تروریزم جستجو کرد؛ بدین معنا که امریکا بیش از آن که ملقب و مفتخر به قهرمان پیشگامی مبارزه با تروریزم باشد، متهم به همدستی با آن و حمایت از هستههای برساخته جریانهای تروریستی در افغانستان و جهان است. در این میان آنچه بیش از همه، صداقت امریکا در مبارزه با ترویزم را زیر سؤال برد، تبرئه طالبان از پیشینه تروریستی خود از طریق مشروعیت بخشیدن به این گروه از مجرای مذاکرات نفسگیر دوحه و کشیدن خط بطلان بر حقانیت مواضع ضد تروریستی خود و انکار و نادیدهانگاری خون هزاران سرباز امریکایی و میلیاردها دالر پول مالیاتدهندگان این کشور در جبهه مبارزه با تروریزم است.
اما اگر موقعیت امریکا را با اغماض و ارفاق از دولت متهم به همدستی با تروریزم، به پیشقراول مبارزه با آن ارتقا بخشیم، با توجه به بیدستاوردی محض این ابرقدرت در میدان مبارزه با هراسافکنی، کار بر این مدعی پیشگام در تروریزمستیزی، بسیار زار میشود؛ زیرا در این صورت، خروج شتابزده و نابههنگام نظامیان این کشور از افغانستان، به معنای شکست قطعی آن در برابر یک گروه کوچک متواری در کوهها و بیابانهای دوردست است و این، هیبت و هیمنه ابرقدرتی امریکا را در برابر رقبای قدرتمند نظامی و اقتصادیاش، چین، روسیه، ایران و کوریای شمالی شدیداً فرومیشکند.
این درحالی است که امریکا برخلاف تعهدات خود به افغانستان، در زمینه ساختارسازیهای امنیتی، از جمله ارتش و پولیس نیز شکست خورده و قادر به قوام بخشیدن به این ساختارها در جهت دفاع از ارزشهایی مثل دموکراسی و حقوق بشر مورد ادعای خود برای توجیه دخالت نظامی در کشورهای هدف، نبوده است بلکه برعکس، هرچه از رشادت و رادمردی این نیروها در میدان نبرد با دشمنان این آب و خاک به نمایش گذاشته میشود، برآمده از حمیت و دلاورمردی و باورمندی شان به اهداف و آرمانهای مقدس دفاع از وطن و نوامیس هموطنان است.
نتیجه اینکه خروج زودهنگام و شتابزده نیروهای امریکایی از افغانستان، از یک سو برآمده از ناتوانی نظامی این ابرقدرت در برابر تروریزم لگامگسیخته بیرحم و خونآشام است و از سوی دیگر ناشی از فرار این ابرقدرت از زیر بار سنگین هزینههای کمرشکن نظامی و اقتصادی طولانیترین جنگ بیسودوثمری که در بیرون از حوزه جغرافیایی آن جریان دارد. - نحوه خروج
به موجب پیمان امنیتی امضاشده میان کابل ـ واشنگتن، نیروهای امریکایی دستکم تا سال ۲۰۲۴ بایستی برای حمایت از نیروهای مسلح افغانستان، در کشور حضور داشته باشند، اما سنگینی شکست و هزینههای سرسامآور تریلیون دالری این لشکرکشی، ایالات متحده را چندان در تنگنای فشار قرار داده است که حتی یک روز نبودن در افغانستان را برای خود غنیمتی بزرگ میشمارد. به همین دلیل است که ترامپ، با اقدام خود برای بازگرداندن نظامیان امریکایی، نهتنها پیمان امنیتی منعقدشده میان کابل ـ واشنگتن را نقض میکند، بلکه حتی برخلاف جدول زمانبندی خروج این نیروها در توافقنامه صلح با طالبان، برای ترک زودهنگام افغانستان تقلا میکند. چنین چیزی بیش از همه به نفع طالبانی است که نگران پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ امریکا بودند. به واقع همچنان که هربرت مکمستر مشاور پیشین امنیت ملی ترامپ اذعان کرد، دولت کنونی امریکا در پی آن است که قبل از کوچ ترامپ از کاخ سفید و در تبانی خائنانه با پاکستان ـ طالبان، آخرین خدمت را به طالبان و آخرین خیانت را به دولت و مردم افغانستان انجام دهد. به گفته مکمستر، ما (امریکا) خروج را چنان اولویت دادیم که با طالبان علیه دولت منتخب افغانستان، همدست شدیم! اکنون تصمیم ترامپ برای خروج ناگهانی بخش عمده سربازان امریکایی از کشور، نمایش حد نهایی همدستی او با طالبان و پاکستان است که عواقب وخیم و وحشتناکی برای همه خواهد داشت.
- پیامدهای خروج
ترامپ در حالی به دنبال عملیاتیسازی تصمیم تحکمآمیز خود برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان است که استراتژیستها و سیاستگذاران امنیتی ایالات متحده، مخالف سرسخت اجرایی شدن این تصمیم غیرعاقلانه هستند و تنها پیامد مثبت آن را تحقق وعده انتخاباتی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ مبنی بر پایان دادن به جنگهای امریکا و بازگرداندن سربازان این کشور به خانه میدانند.
اما او خود هرگز به عواقب این اقدام سبکسرانه نمیاندیشد؛ عواقبی بسیار وخیم و ویرانگر که از بازگشت القاعده به صحنه سیاسی ـ امنیتی افغانستان آغاز خواهد شد؛ زیرا برخلاف تعهد طالبان در توافقنامه صلح دوحه مبنی بر قطع ارتباط خود با القاعدهای که پای امریکا را به افغانستان و منطقه باز کرد، روابط این دو جریان تروریستی، همانند گذشته و با همان قوت ادامه دارد. بنابراین، اقدام به خروج از افغانستان، افزون بر آنکه مستلزم دادن امتیازی یکجانبه و استثنایی به طالبان است، زنگ خطر را نیز برای افغانستان، منطقه و جهان و از جمله خود امریکا به صدا درخواهد آورد؛ چراکه اعطای چنین فرصتی طلایی به طالبان، امکان موسعی را برای آن گروه فراهم میسازد که پس از خروج امریکاییها از افغانستان، با دست بازتر به نقض تعهدات خود با واشنگتن در توافقنامه صلح دوحه روی بیاورند و دست امریکا را از حضور پرطمطراق و پرهزینه بیست ساله در افغانستان، خالیتر از گذشته بسازند.
پیامد دیگر این اقدام سفیهانه، تضعیف موقعیت دولت افغانستان و تقویت جایگاه طالبان هم در میدان نبرد و هم در میز مذاکرات صلح بیناافغانی خواهد بود که بازهم دودش زودتر از دیگران به چشم خود امریکاییها خواهد رفت.
در بعد بینالمللی نیز تصمیم ترامپ برای بازگرداندن نیروهای امریکایی از افغانستان، متضمن عواقبی قابل پیشبینی برای اتحاد استراتژیک ایالات متحده با متحدان خود در سازمان نظامی ناتو خواهد بود. همچنانکه مارک اسپر، وزیر دفاع برکنارشده دولت ترامپ پیشبینی کرده است، خروج زودهنگام نظامیان امریکایی از افغانستان، روابط این ابرقدرت را با متحدانش در ناتو، تحت تأثیر قرار خواهد داد که به صورت طبیعی، منتهی به مخدوش شدن وجهه سیاسی و ابهت ابرقدرتی امریکا از رهگذر انزوای بینالمللی آن خواهد شد. این شکاف و دوگانهاندیشی از هماکنون به نمایش درآمده و در تازهترین تماس ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو با سرپرست وزارت دفاع امریکا بازتاب یافته است؛ زیرا استولتنبرگ در این تماس از کرستوفر میلر خواسته است تا زمانی که لازم باشد، نیروهای خارجی در افغانستان بمانند.
با همه اینها و در شرایطی که حتی ایران و روسیه، به عنوان دشمنان دیرین امریکا بر خروج مسئولانه نیروهای خارجی از افغانستان تأکید میکنند، این پرسش که امریکا با اهداف استراتژیک خود در افغانستان چه میکند، همچنان بیپاسخ میماند.
قدر مسلم این است که اگر اتفاقی به نام خروج امریکاییها از افغانستان رخ دهد، این اتفاق، ساختاری و آمیخته با این نگرانی خواهد بود که واشنگتن، بعد از خروج از کشور، چه پروژههایی برای دستیابی به راهبردهای خود در منطقه پیشبینی کرده است و آن را چگونه و در قالب چه نیرو و برنامهای عملیاتی میکند؟ این گمانه از آنجا ناشی میشود که امریکا به دلیل اهداف استراتژیک منطقهای خود نمیتواند افغانستان را نادیده بگیرد.