آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

امریکا و افغانستان؛ از شعارهای پیروزی تا شکست قطعی

امریکایی‌ها دیگر نمی‌خواهند برای این چیزها در افغانستان قربانی دهند. چیز دیگری است که باید به تمام مردم افغانستان که زندگی شان را برای این حقوق به خطر انداخته‌اند، باید بگوییم و آن این که «ما خسته شده‌ایم و می‌خواهیم به خانه برگردیم.»

افغانستان؛ جنگ، مذاکرات صلح و انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو دارد در حالی که ایالات متحده می‌گوید ممکن حضور نظامی‌اش را در این کشور کاهش دهد. با چنین پیچیدگی، مهم است که فراتر از عباراتی چون «ماندن»، «نماندن» و «مذاکرات» که بحث‌های کلی را اشغال کرده،‌ بیندیشیم.
اصول اساسی ذیل برجسته است:
وضعیت فعلی پایدار است و جدا از این که عاقلانه است، باید در نظر گرفته شود.
امریکا و متحدان آن بعید به نظر می‌رسد در افغانستان پیروز شوند، اما قطعاً می‌توانند ببازند.
باخت یا شکست هم برای امریکایی‌ها و هم برای مردم افغانستان عواقبی دارد. این عواقب باید در محراق توجه قرار گیرد.
ایالات متحده می‌تواند در باره خروجش مذاکره کند، اما تنها مردم افغانستان می‌توانند در باره صلح مذاکره کنند. چطور ما می‌توانیم از کمک‌های دیپلماتیک و ابزارهای نظامی برای حمایت از یک نتیجه قابل قبول برای ادغام قضایای بالا استفاده کنیم.
استدلال معمول برای خروج از افغانستان، شامل اشاره به ۲ هزار و ۳۰۰ کشته و بیش از ۱ تریلیون دالر هزینه می‌شود که در نتیجه، این هزینه‌ها غیر قابل قبول است. این هزینه‌ها وجود دارد – اما آن‌ها کمتر به هزینه های فعلی توجه می‌کنند. در حال حاضر، تمام هزینه‌ها ما برای حفظ حضور دیپلماتیک و نظامی ایالات متحده در افغانستان، حدود ۴۵ میلیارد دالر در سال است، نیمی از هزینه‌های سال های ۲۰۱۰ – ۲۰۱۲ میلادی.
این هزینه گزافی است، اما برای بودجه امریکا کمرشکن نیست و احتمالاً می‌تواند بیشتر کاهش یابد. تلفات کاهش یاقته. در سال ۲۰۱۸ میلادی، ۱۲ سرباز امریکایی در افغانستان کشته شد. در همین سال، ۱۸ نفر در حادثات آموزشی جان خود را از دست داده‌اند. مرگ غم انگیز است، اما سنجش و ارزیابی به ما می‌گوید که جنگ در افغانستان پایدار است. این که آیا ما باید بخواهیم آن را تداوم دهیم، پرسش دیگر است که نیاز به بررسی هزینه‌های دیگر دارد.
بر اساس سفرهای خودم به افغانستان و بحث‌ها، من معتقدم که اگرچه نیروهای افغانستان با شجاعت مبارزه می‌کنند، ایالات متحده و متحدان ناتو و مردم افغانستان نمی‌توانند پیروز شوند، حداقل تا زمانی که پاکستان همچنان به امر پناهگاه دادن به طالبان ادامه می دهد. اما ما می‌توانیم انتخاب کنیم که بازنده نشویم. تا زمانی که قوای هوایی متحد از حضور کم نیروهای زمینی پشتیبانی کند، طالبان نیز نمی‌توانند پیروز شوند. طالبان می‌تواند حضور روستایی خود را گسترش دهد، اما نمی‌تواند یک شهر را تحت کنترول خود نگه دارد. بنابراین، تفاوت زیادی بین باختن یا نباختن وجود دارد. این امر اما بر می‌گردد به پرسش‌هایی در باره خطرات و ارزش‌ها.
«القاعده» و «داعش» در افغانستان هستند. آیا ترک افغانستان برای امریکا خطرناک‌تر از حضور همین تروریست‌ها در کشور دیگری است؟ هر پاسخی امکان دارد، اما تفاوت‌هایی وجود دارد. اسامه بن لادن نوشته بود که امیدوار است حمله بر نیویارک، توجه امریکا را برای حمله به افغانستان جلب کند که اراده برای تداوم آن نداشته باشد. برای اثبات این که آیا بن لادن درست گفته بود، از لحاظ روانی القاعده را تقویت می‌کند و به این عقیده آن‌ها، مبنی بر این که خداوند با آن‌ها است، انگیزه می‌دهد.
داعش، علی‌رغم حملات حکومت افغانستان، نیروهای ایتلاف و طالبان، در افغانستان ریشه دوانده است. اگر ما از مبارزه منصرف شویم، داعش قویتر خواهد شد و از بین بردن آن نیز سخت تر خواهد بود.
ارزش‌هایی نیز هست که نیاز به توجه دارد. پیشرفت‌ها در افغانستان کافی نیست، اما پیشرفت‌هایی در زمینه حقوق بشر، آموزش دختران و جایگاه زنان در جامعه و به سوی دمکراسی وجود دارد، در حالی که مردم افغانستان همچنان در معرض خطر خشونت‌های جدی در انتخابات قرار دارند.
از یک نگاه، امریکایی‌ها دیگر نمی‌خواهند برای این چیزها در افغانستان قربانی دهند. چیز دیگری است که باید به تمام مردم افغانستان که زندگی شان را برای این حقوق به خطر انداخته‌اند، باید بگوییم و آن این که «ما خسته شده‌ایم و می‌خواهیم به خانه برگردیم.»
نتیجه مطلوب، بدون شک مذاکرات صلح است که با تروریزم مبارزه کند و فرصتی را برای ادامه ارزش‌هایی که ما از آن حمایت می کنیم،‌، حفظ کند. با این حال، با گفتن به دست نمی‌آید. این امر بستگی به دو پرسش تنگاتنگ دارد: کدام وضعیت باعث موفقیت در مذاکرات می‌شود؟ و اگر طالبان با صلح موافق نباشند که در واقع تضمین قوی علیه تروریزم باشد و حداقل از برخی حقوق اساسی حفاظت کند، چه کاری باید انجام دهیم؟

Shokh Mand, [13.04.19 09:55] مذاکره برای مصالحه، نیازمند آن است که هر دو طرف باور کنند، باید برخی از آنچه را که می‌خواهند، برای رسیدن به اهداف دیگر کنار بگذارند. اگر طالبان باور کنند که امریکا در نهایت از همه چیز دست خواهد کشید، شاید برای وعده‌های روی کاغذ هم که شده، باید مصالحه کنند. این امر کاملا درست است، از آنجایی که مصالحه به معنای مواجه شدن با تضادها و تقابل‌ها در بین صفوف خودشان در باره ماهیت حکومت آینده است. تا زمانی که طالبان معتقد باشند، می‌توانند در باره خروج امریکایی‌ها مذاکره کنند، هیچ دلیل محکمی برای رسیدگی به سوالات داخلی آن‌ها وجود ندارد.
از این رو، شاید برای مخاطبان غربی شگفت انگیز باشد که طالبان احتمالا تنها وقتی تصمیم گیرند، مصالحه ضروری است که متقاعد شوند، در عدم مصالحه، امریکا و متحدان آن در افغانستان باقی خواهد ماند. این امر بدان معنی نیست که همه نیروهای فعلی یا مصارف، همانطور که هستند باشند و نه اینکه، ما باید در امور دولت سازی حضور داشته باشیم. اگر این مأموریت از حالت «پیروزی» به «جلوگیری از شکست» دوباره تعریف شود، نیروها و مصارف می‌تواند کاهش یابد. این نکته مربوط به اعداد نیست، بلکه ظرفیت درازمدت برای رد پیروزی طالبان است.
کاهش برخی نیروها امکان دارد، اما از مهلت زمانی خاص اجتناب شود. انجام مذاکرات قوی، در حالی که واضح سازیم آماده مبارزه هستیم، بهترین چانس موفقیت است. در عین زمان، اگر مذاکرات شکست بخورد، گزینه‌ها حفظ می‌شود و اطمینان دادن به مردم افغانستان، اراده آن‌ها را برای ادامه مبارزه نیز تقویت خواهد کرد. برای مذاکرات موفقیت آمیز، ما باید نشان دهیم که به طور مساویانه آماده مبارزه هستیم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا