انتخاباتی که گذشت؛ چالش یا فرصت؟
شمارش دقیق آرا، تفکیک سره از ناسره و در نظر گرفتن خواست مردم است که می تواند انتخابات را تبدیل به « فرصت » کند؛ در غیر آن انتخابات چالشی جدید در چنین برهه حساس سیاسی کشور خواهد شد و یک بار دیگر تجربه انتخابات ۲۰۱۴ رقم خواهد خورد.
انتخابات به مثابه یکی از ارکان مهم و پایهای نظامهای دمکراتیک، دعوت از مردم به رأی دادن به گونه ادواریست؛ دعوتی که منجر به تعیین نمایندگان برای اداره امور محلی، استانی و ملی میشود. این سازوکار، دیدگاههای شهروندان را درجایگاه کنشهایی سیاسی قرار میدهد. انتخابات از یک طرف نقش شهروندان را در امور سیاسی برجسته میسازد و از جانب دیگر فرایندی را شکل میدهد که به موجب آن حکومت کنندگان را برای ارایه گزارش کارکردهای شان وادار سازند و به این ترتیب تصمیم گیری و حاکمیت از آن مردم باشد.
از همین دریچه انتخابات هست که ورود به دمکراسی درمقام یک نظام مبتنی بر آرای مردم عینیت مییابد. گردش مسالمت آمیز قدرت میان نیروهای سیاسی و مشارکت مردم در این پروسه، ارتباط مستقیم و جدی با میزان عادلانه بودن، شفافیت و فراگیری برگزاری انتخابات دارد. نظامهای دمکراتیک با تعهد به اصل انتخابات، دمکراتیک بودن شان را ثابت میسازند.
اما، عدم مشارکت در انتخابات و رأی ندادن چه تأثیری بر نظام خواهد داشت؟ به عبارت دیگر، میزان پایین مشارکت در انتخابات چه مشکلاتی را در فرایند حکومتداری به بار خواهد آورد؟ پیش از پرداختن به تاثیرات و مشکل آفرینیهای ناشی از پایین بودن سطح مشارکت، بایستی عوامل آن را بر شمرد. با آن که عوامل میزان مشارکت در انتخابات در هر جامعه سیاسی میتواند مختلف و متفاوت عنوان شود، اما به طور عام، بر اساس ارزیابیها، طبقه اجتماعی، تحصیلات و درآمد از عوامل موثر در تعیین حضور و غیبت رای دهندگان است. موارد یاد شده میزان انگیزه شهروندان را برای مشارکت در سیاستگزاری های عمومی تعیین میکند و آنچه که مردم را پای صندوقهای رای خواهد کشاند، ارادهای هست که ناشی از انگیزه آنان خواهد بود.
در کشورهای در حال منازعه، شرایط اشتراک در امور انتخاباتی، پر از چالش و دشواری است. با آن که در این کشورها، دمکراسی به عنوان بهترین نسخه حکومتداری پنداشته میشود اما، زمینههای دسترسی به آن، به دشواری میتواند مهیا گردد. تقلب گسترده، سطح پایین آگاهی از انتخابات و مشکلاتی از این دست، گرایش مردم بر عدم مشارکت را تقویت میکند. چنین گرایشی بر پابرجایی نظامهای ضعیف کمک شایانی خواهد کرد و از جانبی خودکامه گی چنین نظامهایی را تقویت میبخشد.
افغانستان و جامعه ما اکنون از این مرحله گذشته و باید روی شمارش آرا و اجرای عدالت در این پروسه متمرکز بود.
شمارش دقیق آرا، تفکیک سره از ناسره و در نظر گرفتن خواست مردم است که می تواند انتخابات را تبدیل به « فرصت » کند؛ در غیر آن انتخابات چالشی جدید در چنین برهه حساس سیاسی کشور خواهد شد و یک بار دیگر تجربه انتخابات ۲۰۱۴ رقم خواهد خورد.
پس باید کمیسیون انتخابات، حکومت و دیگر نهادهای ذیدخل در این مسئله با مسئولیت پذیری تام آرای مردم را شمرده و سره را از ناسره تفکیک کنند که انتخابات تبدیل به « فرصت» شود.
فیاض ویرا