انتخابات بحرانی شود، پمپئو خواهد آمد؟
قاعده بازی حکم میکند که در هر صورت، چه در نتیجه نهایی نامزدی برنده بود، بازنده بود، هیچ نامزد نتوانست رای کافی برای پیروزی کسب کند و یا انتخابات به دور دوم برود، باید نامزدان بپذیرند و با پیروی از اصل دموکراسی به رقیب تبریک بگویند
انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان با تمام فراز و نشیبهایی که داشت، برگزار شد و ظاهراً مدیریت تیم جدید کمیشنران انتخاباتی نیز بدک نبوده است. تا جایی که رسانهها را دنبال میکنم شرکای بینالمللی، یوناما، نهادهای ناظر انتخاباتی و حتا نامزدان خیلی جنجالی و معترض نیز به صورت نسبی از مدیریت آن راضی هستند.
اما یک طرف حرف و حدیث مدیریت پروسه است و طرف دیگر، روایتهایی است که از سوی نامزدان، کمیسیونها و نهادهای ملی و بینالمللی مطرح میشود.
ظاهراً چهار روایت از برگزاری و نتیجه انتخابات وجود دارد.
روایت نخست: در این روایت نامزدانی که خود را پیشتاز میدانند، مدعی هستند که پیروز انتخابات شده و حکومت آینده را آنان تشکیل میدهند، در این روایت گویا آتش تیم «ثبات و همگرایی» داغ تر است هرچند برخی نامزدان دیگر نیز تهدید «سر به کوه و بیابان» زدن را مطرح کردهاند.
روایت دوم: این روایت مختص تیم رحمتالله نبیل است. در این روایت هیچ نامزد برنده نیست و انتخابات رفتنی است به دور دوم. رحمتالله نبیل دوبار در دو کنفرانس خبری گفت که انتخابات باید به دور دوم برود. به نظر میرسد که این روایت به واقعیت نزدیک تر باشد؛ چون اگر به میزان مشارکت مردم در انتخابات دیده شود- طبق آمار کمیسیون میزان مشارکت در حدود ۲٫۷ میلیون نفر بوده است- و آرای بدون بارکود بایومتریک از آن تفکیک شود، چیزی نمیماند که نامزدی را روانه کاخ دلکشا نماید.
روایت سوم: این روایت مربوط است به نامزدانی که یا در پی امتیازگیری از حکومت آینده هستند یا فکر میکنند که باید حرفی برای گفتن داشته باشند. در این روایت باید تمام نتایج باطل شده و طرح حکومت موقت روی دست گرفته شود. بنابر این روایت، از همین اکنون باید منتظر بادهای سرد روز از نو روزی از نو بود.
روایت چهارم: میتوان گفت که این روایت از آن «قاعده بازی» است. در نظام دمکرات همه نهادها و جریانهای سیاسی باید تابع قانون و قاعده بازی باشند. در انتخابات نیز قاعده باز حکم میکند که شرکای انتخاباتی به کار کمیسیونها احترام گذاشته و بگذارند که پروسه در مسیر درست هدایت شود. در این روایت بازیگر اصلی کمیسیونهای انتخاباتی است و نتیجه انتخابات را اعلام خواهد کرد. قاعده بازی حکم میکند که در هر صورت، چه در نتیجه نهایی نامزدی برنده بود، بازنده بود، هیچ نامزد نتوانست رای کافی برای پیروزی کسب کند و یا انتخابات به دور دوم برود، باید نامزدان بپذیرند و با پیروی از اصل دموکراسی به رقیب تبریک بگویند.
اما در این میان آنچه نادیده انگاشته میشود، وضعیتی است جدا از این روایات، وضعیتی که اگر چنان نشد، چه باید کرد؟
اگر گریزی بزنیم به ۲۰۱۴ میلادی، دقیقا همین مسئله پیش آمده بود. دو نامزد خود را برنده میدانستند و هیچ کدام هم به اندازه سر سوزن کوتاه نمیآمد که سرانجام «جناب محترم جان کری» وزیر خارجه مقتدر آن زمان ایالات متحده همانند یک فرشته نجات از آسمان میدان هوایی بگرام فرود آمد و دستان نامزدان مدعی را گرفت و مودل حکومت وحدت ملی را خلق کرد
اما باید متوجه بود که نه کاخ سفید دیگر میزبان اوبامای خوش خلق و خوی است و نه پمپئو میتواند فرشته نجات باشد. اکنون در کاخ سفید ترامپ اطراق کرده و حاضر نیست برای حل بحرانها در افغانستان حتا «مصاحبه» کند و به تبع آن پمپئو نیز در سفری سرزده وارد کابل نخواهد شد- مگر همین یک ماه پیش نبود که ترامپ میخواست کل افغانستان نثار قدوم طالبان سپید پوش قطری کند- برای ترامپ جبههای به نام افغانستان فقط یک معنی دارد و آن هم جنگ مسخره است.
پس با این اوصاف باید که سیاسیون ما از خر شیطان پایین شده و نگذارند که «نظام جمهوری» قربانی هوسهای انتخاباتی و آنان شود. این بار جنازه بحران انتخاباتی را فقط جنگ داخلی برخواهد داشت نه چیزی و کسی دیگر.