افغانستان در شرایطی قرار دارد که نیاز به حکومت کارآمد و مبتنی بر مصالح ملی کاملاً ملموس است. حکومت وحدت ملی با تمام مشکلاتی که در ابتدا داشت، نقطهی مثبتش این بود که تمام اقوام و جریانات فعال کشور را در خود جا داده بود، اما هرچه زمان بیشتر میگذرد، این نقطهی مثبت کمرنگتر میشود و خودکامگی و انحصار قدرت توسط ارگ به صورت روزافزون رونما میشود.
حکومت وحدت ملی براساس توافق سیاسی شکل گرفته است و از همان ابتدا نیز تاکید بر اصلاحات در حکومتداری داشتند، اما اکنون دیده می شود که آقای رییسجمهور هیچ نگاهی به توافق سیاسی انجامشده و قانون اساسی کشور نداشته و سعی اصلیاش این است که با تیم بیانصافش قدرت را به انحصار مسایل قومی و قبیلهای قرار دهند.
از همان ابتدا برخی چهرههای مطرح و تاثیرگذار همچون عطا محمد نور، والی بلخ و یکی از رهبران تاثیرگذار کشور، در رابطه با این انحصارگرایی ساختاری قدرت نیز هشدار داده بود.
این روند تا بدانجا ادامه یافت که کابینه دولت تبدیل به دو کابینه شده است. یک کابینه برای اعضای حقیقی و دیگری که در واقع تصمیمگیرنده اصلی کشور هستند و با رییسجمهور تبانی دارند. عین همین داستان در مورد شورای امنیت نیز وجود دارد؛ برخی وزرای که از سوی آقای عبدالله مقرر شده اند هیچ کنترلی بالای کارمندان خود ندارند و براساس پلانهای آقای غنی، وظیفهی آنها تنها شرکت در جلسات است.
رییسجمهور از روزی که به ارگ رفته است، تیمی با گرایشات قبیلهای و قومی تشکیل داده که کشور را به روند تباهی برده است. افراد نابهکاری که به حیث مشاور و رییس کار میکنند، به طور مثال عملکرد آقای اتمر و استانکزی و بسیاری از مشاورین دیگر، وضعیت کشور را نابسامان کرده است و هر روز شاهد اتفاقات ناگواری برای مردم افغانستان هستیم. نکتهی قابل توجه این است که همین مشاوران و روسا امروز آقای غنی را رها کردهاند.
آقای عبدالله به نمایندگی از تیم اصلاحات و همگرایی شریک قدرت و رییس اجراییه شد که متاسفانه براساس بی کفایتیها و ندانم کاریها نتوانست مطالبات این تیم را برآورده سازد؛ تیم کلانی که بخش عظیمی از مردم او را حمایت کرده بودند، درخشش خوبی نداشت؛ گرچه عطا محمد نور، والی بلخ، به منظور تحقق این خواستهها مذاکراتی را با ارگ داشت و بخشی از آن خواستهها نیز تحقق یافت، ولی متاسفانه گروهی در ارگ که از آن به عنوان « حلقه خاص» نام برده میشود، به دنبال حذف شرکای سیاسیشان برآمدند. حمله بر مراسم تشییع جنازه سالم ایزدیار، حمله بر مسجد الزهرا که پلانی برای ترور آقای محقق بود و دهها رویداد هراسافکنانه که طی ماههای اخیر به هدف ترور شخصیتهای سیاسی و توده مردم در کشور راهاندازی شد، همه و همه نشانگر آنست که ارگ به دنبال تعامل نیست، بلکه تمام تمرکزش بالای انحصارگرایی قدرت و حذف سیستماتیک دیگران است.
با توجه به وضعیت فعلی افغانستان و منطقه و همچنان حساسیتهای که در روابط افغانستان با شماری از کشورهای منطقه و جهان به چشم میخورد، امروز ما نیازمند ائتلافی همچون ائتلاف نجات هستیم؛ جریان سیاسیِ که افراد تاثیرگذاری مانند عطا محمد نور که رهبر بخش عظیمی از مردم افغانستان است، در محوریت آن قرار دارد. آنچه که سبب ایجاد این شورا و ائتلاف شد این بود که براساس قانون اساسی، امورات کشور اداره شود و مردم افغانستان هم دیگر شاهد هیچ نوع انحصارگرایی نباشند.
علی شبوکندی- خبرگزاری دید